آموزههای وحیانی در طول تاریخ بر این امر اتفاقنظر داشتهاند که تاریخ زندگی انسان در قطعه پایانی خود جهانی از صلح و صفا و کمال معقول خود را تجربه خواهد کرد و هر انسانی فرصت یافتن خوشبختی و سعادت حقیقی خود را خواهد داشت. از نظر آموزههای دین اسلام، این کمال و سعادت همه جانبه توسط یک منجی جهانی صورت میگیرد که در فرهنگ دینی- شیعی ما نام او «مهدی موعود» و از فرزندان پیامبر(ص) است. «انتظار مثبت» در فرهنگ دینی و شیعی ما انتظاری است که هر لحظه جهان و انسان را تشنه دیدار او میکند و انسان متعهد را مستلزم میسازد که مسئولیت خود را در قبال آن بشناسد. انتظار واقعی همسویی با رسیدن به این کمال حقیقی است و نمیتوان از یک سوی عنوان «منتظر» را به همراه داشت و از سوی دیگر در خلاف آن ایده حرکت کرد؛ بلکه باید از نظر اعتقادی - انسانی و اخلاقی- اجتماعی، همسویی با آن ایده متعالی وجود داشته باشد.
ویژگی «انتظار» و مسئولیت «منتظر»
کسی که در انتظار آن منجی موعود است باید در تکامل و تصفیه روح و نفس خود و مراقبت از خطرات و وساوس درونی بکوشد. در آموزههای قرآنی و بویژه در تعالیم اهلبیت عصمت و طهارت مکرر بر این نکته تأکید شده است که تمام آنچه در حیطه اختیارات انسانی است تحت نظارت خداوند و فرشتگان و نیز انسانهای کاملی است که مصداق حی و زنده آن، وجود «امام زمان(عج)» است.
آنچه در خطورات ذهنی آدمیان میگذرد و نیز هر آنچه از گفتار و کردار و اخلاق از او به ظهور میرسد، همه تحت مراقبت و کنترل دقیق علم خداوند متعال و خلفای او است. آیات قرآن و بیانات اهل بیت(ع) پیوسته انسان متعهد و مسئول مسلمان را بر رسیدن به این باور مورد خطاب قرار دادهاند؛
• در آیات 16 تا 21 «سوره ق» چنین میخوانیم: «و ما انسان را آفریدیم و میدانیم که نفس او چه وسوسهای به او میکند و ما از شاهرگ او به او نزدیکتریم. آنگاه که دو (فرشته) دریافتکننده از راست و از چپ مراقب نشستهاند (آدمی) هیچ سخنی را به لفظ درنمیآورد مگر اینکه مراقبی آماده نزد او آن را ضبط میکند. و سکرات مرگ براستی در رسید. این همان است که از او میگریختی و در صور دمیده این روز تهدیدکننده من است و هر کس میآید در حالی که با او سوقدهنده و گواهیدهندهای است.»
در این آیات به یک حقیقت بسیار مهم اشاره شده است و آن اینکه احاطه خداوند بالذات و نیز (خلیفه او بالغیر) از خود انسان بر انسان بیشتر است. خداوند میفرماید «ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم» بنابراین آنچه در حیطه نفس و وساوس درونی و نیز مظاهر بیرونی او است تحت آگاهی و اشراف خداوند و اولیای کامل او است و احاطه آنان از خود انسان کاملتر و بیشتر است.
• در آیه 105 سوره توبه میخوانیم: «بگو عمل کنید یقیناً خدا و پیامبرش(ص) و مؤمنان اعمال شما را میبینند و بزودی شما را به سوی دانای نهان و آشکار بازمیگرداند پس شما را به آنچه همواره انجام میدادید آگاه میسازد.»
در تفسیر و منابع روایی معروف و معتبر از ناحیه اهلبیت عصمت و طهارت(ع) رسیده است که منظور از مؤمنانی که آگاه بر اعمال انسانها هستند «ما اهلبیت پیامبر(ص) هستیم.»
• قرآن وقتی از روز قیامت سخن میگوید که با مفاهیم خاص و معارفی هشداردهنده آدمیان را مواجه میسازد و از جمله در آیه 71 سوره اسراء چنین فرموده است: «به یاد آورید روزی را که هر گروهی را با پیشوایشان میخوانیم.»
روز قیامت که روز بروز شخصیت حقیقی هر انسانی است هویت هر انسانی به همراه امام و پیشوایی شناخته میشود که به او اعتقاد داشته و از نظر فکری و اعتقادی همراه و همسوی او بوده است. در روایتی امام صادق(ع) فرمودهاند، هر کس در عصر هر امامی بمیرد در روز قیامت با آن امام فراخوانده میشود پس اگر در اطاعت او ثابت قدم بوده کتابش را به دست راست او میدهند. از این رو، خداوند فرموده است «یوْمَ نَدْعُو کلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِی کتَابَهُ بِیمِینِهِ.»
(تفسیر نورالثقلین ج۳ صفحه ۱۹۳)
• در روایات وارده در باب انتظار آمده است که منتظران کامل، آنانی که در راستا و همسو و متناسب با مطلوبات امام شان حرکت کرده و هر روز و هر لحظه در اندیشه دیدار امام خود باشند، کسانی هستند که چیزی به نام غیبت امام زمان(عج) برایشان مفهومی ندارد؛ زیرا آنان هر لحظه با تمام وجود، خود را در محضر آن موعود موجود مییابند.
امام سجاد(ع) خطاب به یکی از اصحاب خود به نام ابو خالد کابلی فرمودهاند: «ای ابوخالد اهل زمان غیبت آن امام(عج) که معتقد به امامت او هستند و منتظر ظهور اویند از اهل هر زمانی برترند زیرا خداوند (تعالی ذکره) عقلها و فهمها و معرفتهایی به آنان اعطا فرموده است که غیبت نزد آنان به منزله مشاهده است و آنان را خداوند متعال در آن زمان به منزله مجاهدان در پیش روی پیامبر(ص) که با شمشیر در راه خدا جهاد میکنند قرار داده است. اینان بحق مخلص بوده و شیعیان صادق و راستین ما بوده و دعوتکننده به سوی دین خدا در نهان و آشکار هستند.» (کتاب تاریخ الحجه/ ۱۲۲)
از این آیات و روایات میتوان نتیجه گرفت اولین پایه مسئولیت یک منتظر، «خویشتنشناسی» و «خویشتنسازی» و مراقبه و محاسبه دائمی و مشاهده درونی حضور آن منجی و اعتقاد به علم و آگاهی او نسبت به تمام آن چیزی است که در حیطه اندیشه افکار و اعمال اختیاری او است در غیر این صورت واژه «انتظار» صرفاً لقلقه زبان او بوده است و گاهی نیز ممکن است در تمام جهات در تضاد با مسئولیت انتظار گام بردارد.
«رحمت» منجی و «عدالت» موعود
انتظار، علائم و لوازم «اخلاقی» و «انسانی» هم دارد. سیره علمی و عملی پیشوایان نشان میدهد که رحمت و مهربانی و جهانشمولی آن بهعنوان قاعده کلی در برخورد با هر انسانی مدنظر است چنانکه در قرآن کریم هم بر آن تأکید شده است: «و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.» (انبیاء/ ۱۰۷)
آنچه دستور کار اصلی رسالت و امامت است کوشش در اعمال «رحمت جهانشمول» است. در این نگرش، قاعده اصلی «رحمت» و «عدالت» است و جنگ و خشم یک استثنا و پدیدهای موقت و اضطراری و بالعرض است نه بالذات. برخی ندانسته در ارتباط با سیره پیامبر و امیرالمؤمنین(ع) رحمت و خشم را یکسان و یک اندازه و هر دو را بالذات میدانند در حالی که چنین نیست.
گاهی ندانسته جنگ و کشتار بهعنوان دستور کار ویژه آن امام موعود(عج) بیان میشود در حالی که اگر پیامبر(ص)، طبق آیه صریح یاد شده سوره انبیاء، رحمتش جهانشمول و قاعده اساسی کار او بوده است، نمیتوان پذیرفت که امام منتظر(عج) چیزی برخلاف آن را در دستور کار خود داشته باشد. البته ممکن است گسترش عدالت آن حضرت(عج) به سود برخی نباشد و سمت و سوی مقاومت و مقابله با آن حضرت(عج) را به خود بگیرند؛ همان گونه که در حکومت امیرالمؤمنین علی(ع) برخی که عادت به ویژهخواری و بهرهگیری از رانت و قدرت و ثروت داشتند و نتوانستند عدالت واقعی علوی را تحمل کنند، بر آن امام مظلوم شمشیر کشیدند و نائره جنگ افروختند. چنین چیزی ممکن است در حکومت جهانی موعود از سوی برخی از مدعیان تدین و تقدس رخ دهد و نیز برخی از کسانی که گرفتار تحجر و تقشر مذهبیاند که نمونه آنان در زمان امیرالمؤمنین علی(ع) «خوارج» بودند، در زمان امام زمان(عج) نیز به گونهای ظهور و بروز داشته باشند و باز بر آن حضرت نیز جنگ داخلی یا خارجی را تحمیل نمایند.
منتظر واقعی در زمان انتظار باید در راستای مسئولیت گسترش مهر و رحمت و نه قهر و خشونت و گریز از تحجر و تقشر گام بردارد تا نسخه انتظار او مطابق اصل مطلوب و ایده جهانی «رحمت جهانشمول» باشد و پیوسته اخلاق و دغدغههای انسانی و اجتماعی را نسخه درمان دردهای موجود در جامعه خود قرار دهد. کسی که نسبتی با جامعه خود ندارد و فاقد درد انسانی است نتوان او را «منتظر مسئول» نامید.
لزوم گسترش «عقلانیت» پیش از ظهور
آنچه در دو عنوان گذشته یاد شد میتوان گفت دو رکن از ارکان جامعه دینی پیش از ظهور و بعد از ظهور است و آن دو عبارت بودند از «تهذیب» و «تخلق»، اما رکن سوم «تعقل» است. «تهذیب» کمال فردی را در منتظر مسئول تأمین میکند و «تخلق» لزوم روابط اجتماعی و ارتباطعملی با دیگران را و رکن سوم «ارتباط با خرد و اندیشه» را برقرار میسازد. گسترش عقل و خرد توحیدی و تجریدی از چند جهت برای آن جامعه جهانی ضروری است؛
اول اینکه، طبق روایات وارده دینی، فهم مفاهیم دینی و وحیانی عمیق و ژرفتر خواهد شد.
دوم اینکه، آن جامعه جهانی به طور طبیعی از گذشته خود عاقلتر و اندیشمندتر خواهد بود.
سوم اینکه، به مقتضای کمال عقل، بنا است جهان به سوی صلح و صفا و ثبات پیش رود؛ بنابراین میطلبد که به جای اسلحه جنگ، سلاح منطق و گفتوگوی خردمحور جایگزین شود و این مهم بدون گسترش عقلانیت و منطق خردمحور امکانپذیر نیست و لازمه عدل جهانی، عقل عمیق و جهانشمول است. عدل با راهبرد عقل و خرد بنا است گسترش یابد نه با تکیه بر تحکم و زور مگر برای کسانی که جز زور نمیشناسند.
استاد حوزه و دانشگاه
این مطلب نخستین بار در روزنامه ایران منتشر شده است.