«چالهها» دهان دریده، هر لحظه بخشی از دشت میناب را فرو میبلعند! از آن بهشتی که زیر نخل هایش، جویباران رها بود؛ و کودکان مینابی از پنجره خانهها، شیرجه میزدند و تن را به آبش میسپاردند؛ زمینی خشک و زخمی مانده با نخلهایی مرده! نخلها همه سر بریده! زمین از نای افتاده است و میناب تهی از معنا. آن روز که این اسم معنا داشت میناب «میان آب» بود. خودشان برای تعریف آن روزگار تأکید میکنند: میناب از دو کلمه «مین» و «آب» تشکیل میشود. مین یعنی درون و داخل و آب هم که همان آب است که میشود «درون آب». میگویند: «آن موقعها وقتی توی دشت میناب راه میرفتی، زیر پایت آب بیرون میزد.» حالا زندگی از لابه لای نخلها کوچ کرده است. نه صدای بازی کودکان میآید، نه زنان در لباس بندری زیر نخلها و کنارجویبارها و چشمه سارها به گفتوگو و شستوشو نشستهاند. از افتادن شتر نگون بخت در یکی از چالهها آنقدر زمان میگذرد که استخوانهایش هم تار عنکبوت بسته است. تا دهه 70 دشت میناب همچنان زنده بود و آب روی آب موج میزد. حالا فروچالهها برای دامدارها، دام چاله شدهاند و هر لحظه ممکن است که بزی یا شتری را ببلعند! خطر هولناک دیگری هم وجود دارد. شواهد نشان میدهد که فروچالههای میناب، ساکنان نزدیک به 30 روستا را مجبور به تخلیه میکنند.
نخل خشک به چه کار آید؟
نخلدارها، نخلستان را رها کردهاند و رفتهاند به سمت کار جدید! شاید قاچاق سوخت! نخل خشک به چه کار آید؟! نخلها یا بیسرند یا نقش زمین شدهاند. اعضای انجمن مردم نهاد نجم(نگهبانان جلگه میناب) پای هر «نخل بیسر» که میرسند، بالای هر «نخل افتاده» که میایستند میگویند: «این چاله را انتقال آب برای دشت میناب و نخلستانهایش کند!» رودخانه میناب یا آنطور که اهلش میگویند «آنامیس» در دهه 50 و 60 چنان در میناب میخروشید و موج روی موج میانداخت که اهالی مجبور شدند، بلندترین نقطه شهر را برای دفن مردگان خویش انتخاب کنند. جوانان نگران مینابی، روستای «گورزانگ» و سنگ مزارهایی که در کوچه پس کوچههایش توجه همه را به خود جلب میکند شاهدی برای اثبات حرف خود میآورند. «آنامیس» آنطور که علی ذاکری یکی از اعضای نگهبانان جلگه میناب، میگوید: «تمام دشت میناب را سیراب میکرد. در کمترین دبی 2500 لیتر آب بر ثانیه در آن جاری میشد. در بیشتر فصلها تا 500 لیتر بر ثانیه آب داشت.» تا پیش از آنکه انتقال آب از میناب به بندرعباس اجرایی شود سالانه 72 میلیون و 400 هزار مترمکعب آب را در میناب جاری میکرد. علی زائری دیگر عضو انجمن هم میگوید: «علاوه بر رودخانه میناب، ما چشمههای زیادی داشتیم.» اما هیچ نشانی از چشمههایی که میگویند، در میان فروچالههای دشت میناب نیست! هیچ ردی. فروچالههایی که ممکن است هر آن انسانی را به کام خود بکشند و هرگز کسی هم فریاد کمک خواهیاش را نشنود. بذر سدسازی دهه 40 در دشت میناب کاشته میشود. آنطور که سهراب پشتاره رئیس اداره حفاظت محیط زیست میناب میگوید: «اگر سهم رودخانه میناب را میدادند هرگز شهر به حال احتضار نمیافتاد.»
آن روزها حساب و کتاب میکنند که ۳۰درصد آب میناب به بندرعباس برسد و ۷۰ درصدش بماند برای خودشان. سال ۶۲ روبان انتقال آب میناب به بندرعباس قیچی میشود. میناب یک دهه انتقال آب را تاب میآورد. نخلها تناور، انبهها پر بار و لیموها سبز. دهه ۷۰ سرمایهگذاری در بندرعباس روی میز تصمیم گیری دولتمردان میآید تا جایگزین بندر جنگ زده آبادان شود. ایجاد صنایع بزرگ چون سیمان و فولاد در بندرعباس، قشم و بندرخمیر آب میخواهد. دولت فراخوان میدهد تا سرمایهگذاران به این شهر بندری بیایند. شهر مهاجرپذیر میشود و جمعیت آن در دو دهه چند برابر. عباس رسولی فعال حوزه محیط زیست میناب میگوید: «بندرعباس چاق شد و باز آب میخواست.» ۱۵ حلقه چاه اضطراری وسط رودخانه میناب میزنند. یک خط لوله انتقال آب هم اضافه میشود. چاهها اوایل دهه ۸۰ وارد مدار میشوند. رسولی میگوید: «لولهها ۱۲ اینچی است و هر کدام ۱۳۰ لیتر بر ثانیه آب پمپاژ میکردند. این لولهها خیلی خطرناک بودند.» دشت میناب کم آورد و فرو نشست. جلگه میناب چون عزیزی که پزشکان دیر بیماریاش را تشخیص داده باشند، به حال احتضار افتاد. آن سبزی و طراوت رنگ باخت. چهرهاش زرد شد و هر روز حفره تازهای روی بدنش افتاد!
رسولی تن خشک رودخانه میناب را نشان میدهد و میگوید: «لولههای ۱۳اینچی را وسط رودخانه میناب زدند.» البته رودخانه آبی ندارد. آن روز هم که لولههای بزرگ را زدند آبی نداشت. نه میآمد نه میرفت. در این نقطه بود که دشت میناب از درون متلاشی شد. نخلها از پا افتادند! فروچالهها دهان دریدند! اما بازهم مرکز استان آب میخواست. سد «میان» و «شمیل» روی میز تصمیمگیری آمد. ۲۴حلقه چاه جدید هم زده شد. کشاورزان و باغداران میناب هم به حفر چاه روی آوردند. اما سدسازی به همین جا ختم نشد. ساخت سد «سرنی» هم در دستور کار قرار دارد! «سرنی» میتواند ۴۰ تا ۵۰ میلیون مترمکعب ذخیره آب داشته باشد. سرنی هنوز وارد مدار نشده تا معلوم شود، دشت میناب چه واکنشی نشان میدهد. «علی ذاکری» رئیس منابع طبیعی هرمزگان هرچند انتقال آب را خارج از حوزه کاری سازمان متبوع خود میداند اما میگوید: «بندرعباس هر روز بزرگتر میشود. ساخت و ساز و صنعت در آن هر روز آب بیشتری میخواهد.» فعالان محیط زیست هم میگویند این ساختمانهای چند طبقه که مدام بالا میروند بدون آب ساخته نمیشود. زائری عضو نجم میگوید: «آب را به بهانه شرب میبرند اما خرج صنایعی چون سیمان، پتروشیمی، کشتی سازی، فولاد، پالایشگاه و ساختمانسازی وحشتناک میشود.»
سهم مینابی از آنامیس؛ 300 لیتر برثانیه در 50 روز
مینابیها اعتقاد دارند که گرد و خاک سیمان هرمزگان بیش از هرچیزی در چشم دشت میناب رفته و ریه جلگهاش را زخم زده! برجسازی آب زیادی میخواهد. آنها میگویند: «لب درختان انبه و لیمو زیادی باید تشنه بماند تا برجی در مرکز استان، آسمان را بخراشد.» «محمد درویش» معاون سابق محیط زیست اعتقاد دارد زخمی که زاینده رود را از پای درآورد، رودخانه میناب را هم از نفس انداخت اما برخلاف زاینده رود، هیچ کس به نالههای آنامیس گوش نمیدهد. سهم مینابی هم از آب آنامیس ۴۰ تا ۵۰ روز در سال است؛ ۳۰۰ لیتر بر ثانیه.
جوانانش میگویند اگر ترسالی داشته باشیم آسمان بخیلی نکند سهم شهر کمی بیشتر میشود. هر جای میناب که بروی جوانی پیدا میشود تا باغی خزان زده را نشانت دهد و بگوید: «بخش بزرگی از باغهای ما از بین رفته است. خیلی از زمینهای بزرگ دیگر زیر کشت نمیرود. «یکی از باغداران انبه، قصه میناب را میبرد به دهه ۵۰ و ۶۰. آن زمان که راه میرفتند و جای پایشان پر آب میشد. او میگوید: «حالا باید ۷۰ تا۸۰ متر چاه عمیق بزنیم تا به آب برسیم.»
همه شهر سایه سار نخل بود و نارنج و زیتون و موز و «گاروم زنگی». گاروم زنگی میوه هفت رنگ سواحل جنوبی کشور است که به میناب هم رنگ میدهد. به روزگاری که آب داشت، رنگش بیشتر بود و دیدنی تر.
جوان است. میگوید نیمی از باغدارهای مرکبات و نخیلات به خاک سیاه نشستند. روایت را میبرد به سال ۷۵ و ۷۶. آن روزها ۲۵۰ تا درخت لیمو داشتند. لیموی میناب به همه کشورها صادر میشد. میگوید: «سالی ۵ میلیون محصول باغ برداشت میکردیم، درآمد همان باغ سال ۸۵ و ۸۶ شد۵۰۰ هزار تومان.» آه میکشد. چون آن باغ الان دیگر وجود ندارد. او میگوید: «قدمتش به 100 سال میرسید. چون حقابهاش را ندادند، خشک شد.» میناب در دشتی کم ارتفاع قرار دارد و همین جایگاه باعث شده تا یکی از اصلیترین آبخوانهای جنوب کشور باشد. خالی شدنش و حال رو به احتضارش تعجب محققان اروپایی را هم برانگیخته است.
پروفسور «اولی وتزل» وقتی به میناب میآید، وضع آن را شوکهکننده توصیف میکند. این استاد دانشگاه هانوفر خواستار توقف فوری برداشت آب از منابع زیرزمینی دشت میناب میشود. فروچالهها دَخل دشت را آوردهاند و تا به امروز بخشی از یک مدرسه روستایی را هم تخریب کردهاند. میناب بهعنوان یک گلخانه طبیعی نقش اساسی در تأمین صیفیجات کشور دارد. آب و هوای آن در زمستانی که زمین در نقاط دیگر کشور به خواب میرود، خاک میناب را بارور میکرد تا محصولاتی خارج از فصل را برای سایر نقاط ایران تأمین میکند. «عباس رسولی» عضو نجم میگوید: «البته انتقال آب دارد این نقش را از یکی از مهمترین و مرغوبترین خاکهای کشاورزی میگیرد. همین الان هم بخشی از زمینهای کشاورزی و باغها را از حیض انتفاع خارج کرده است!»
آیا کام میناب از آب شیرینکنهای بندرعباس شیرین میشود؟
برداشتکنندگان شن تا چه اندازه اجازه برداشت دارند که گاهی اوقات به اندازه یک ساختمان 50 طبقه از بستر رودخانه میناب شن برداشتهاند. همچنین افکارعمومی میناب میپرسد در مجوزی که به امضای 13 دستگاه متولی از جمله محیط زیست و منابع طبیعی رسیده، برداشت کنندگان تا چه لایهای میتوانند برداشت کنند؟ آنها چند سال اجازه برداشت دارند؟ سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان سازمان ناظر چه واکنشی به این برداشتها دارد؟
«میثم قاسمی» معاون محیط زیست هرمزگان در گفتوگو با «ایران» معتقد است پاسخ این سؤال را باید از وزارت صنعت و معدن گرفت. به گفته او میزان برداشتها مشخص است اما میگوید:« درباره عدد و رقم آن حضور ذهن ندارم.» او درباره انتقال تمام آب رودخانه میناب به بندرعباس هم بحث را به آب شیرین کنها میبرد و میگوید:«آب شیرین کن صدهزار متر مکعبی برای شهر بندرعباس در حال احداث است که الآن 20 هزار متر مکعب بهرهبرداری میشود.» به گفته میثمی مسئولان به دنبال آن هستند تا با احداث این آب شیرین کن، برداشت آب از میناب را کم کم کاهش دهند. او در پاسخ به این سؤال که آیا با احداث کامل آب شیرین کن بندرعباس، میناب به شرایط قبل از احداث سد استقلال در دهه هفتاد برمی گردد هم میگوید:«الآن دیگر فقط مسأله انتقال آب نیست. ما تغییر اقلیم داشتهایم. در حوزه بالا دست میناب چاههای عمیق زده شده است. کرمان در این حوضه سد احداث کرده است. بنابراین آورد به رودخانه میناب کمتر از آن دهه است.»
او در نهایت میگوید« چگونگی زنده شده میناب در تخصص او نیست.» اما اعتقاد دارد این عوامل اجازه نمیدهد به شکل اولیه خود برگردد. قاسمی درباره چگونگی صدور مجوز از سوی سازمان حفاظت محیط زیست برای برداشت شن از رودخانه میناب هم میگوید:«الآن براساس ماده 24 قانون معادن، سازمان صنعت و معدن استعلامی از محیط زیست نمیگیرد.» البته قاسمی این مسأله را هم کتمان نمیکند که این قانون از 90 به تصویب رسیده و برداشت شن از رودخانه میناب، به سالهای پیش از دهه 90 برمی گردد. او در پاسخ به این تذکر هم میگوید:«حریم و بستر رودخانه در حوزه سازمان آب منطقه است و فقط این سازمان میتواند اجازه میزان برداشت را بدهد.» کارشناسان منتقد این مدیریت جزیرهای را یکی از آفات تخریب محیط زیست میدانند.این دعوت جوانان میناب از «معصومه ابتکار» رئیس وقت سازمان حفاظت محیط زیست در دولت اول «حسن روحانی» بود که نگاه مرکز را به سمت یکی از مهمترین جلگههای کشور برد. «قاسمی» میگوید:«اگر روند به همین صورت ادامه پیدا کند، مشکلات زیست محیط زیستی افزایش پیدا میکند و ریزگردهای میناب به معضل منطقه تبدیل میشوند.» ریزگردها امروز نفس میناب را تنگ کرده است. به گفته قاسمی سفر ابتکار باعث شد تا مسائل و معضلات میناب در شورای عالی آب کشور مطرح شود و کارشناسان این شورا در منطقه حضور یابند.
گزارش از: زهرا کشوری
این مطلب نخستین بار در روزنامه ایران منتشر شده است.