هیچ‌گاه دست از کار نمی‌کشم

گفت‌و‌گو با محمود دولت‌آبادی
کد خبر: ۸۹۶۱۵۳
|
۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۱:۳۶ 02 May 2019
|
8072 بازدید

برخلاف برخی که باید ساعت‌ها از آنان گفت و نوشت تا مخاطبان بفهمند که کیستند و چه کارهایی کرده‌اند، عده انگشت‌شماری هم هستند که حتی در حوزه بی‌سر و صدایی همچون کتاب هم نیاز چندانی به معرفی ندارند. محمود دولت‌آبادی یکی از همین چهره‌هاست، نویسنده‌ای که او را از معدود بازماندگان دهه چهل، دورانی می‌دانند که بسیاری منتقدان ادبی از آن با عنوان دهه طلایی ادبیات داستانی فارسی یاد می‌کنند. مردی که همنشین و همدوره بزرگانی همچون احمدشاملو، هوشنگ گلشیری، جلال آل‌احمد و غلامحسین ساعدی بوده و خودش هم به واسطه آثار ارزشمندی چون رمان چندجلدی «کلیدر»، «جای خالی سلوچ» و طی سال‌های اخیر هم «طریق بسمل شدن» یکی از گنجینه‌های ادبیات داستانی معاصرمان به شمار می‌آید. البته شهرت دولت‌آبادی تنها به محدوده جغرافیایی ایران منحصر نمی‌شود چرا که نوشته‌های او بارها به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی، نروژی، چینی و... هم ترجمه شده‌اند. امسال سی و دومین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در حالی افتتاح شده که کتاب تازه‌ای از خالق «کلیدر» در آن رونمایی و با همکاری نشر چشمه به علاقه‌مندان عرضه شده است. «بیرون در» که دولت‌آبادی آن را به جهت مضمون متفاوت از دیگر آثارش می‌داند، هرچند تأکید دارد خوانندگان باز هم با مضامینی انسانی در کتاب تازه‌اش روبه‌رو خواهند شد، منتهی در موضوعی تازه و متفاوت از دیگر نوشته‌هایش. به بهانه رونمایی«بیرون در»، گفت‌و‌گوی کوتاهی با این پیشکسوت عرصه ادبیات کشورمان داشتیم، هرچند که به واسطه عقیده‌اش تمایل چندانی به مصاحبه نداشت و در نهایت اطلاعاتی کوتاه در اختیارمان گذاشت: «یکی از سخت‌ترین کارها برای من صحبت درباره نوشته‌هایم است، شاید باورتان نشود اما وقتی کتابی را برای انتشار به ناشر می‌سپارم دیگر کاری به آن ندارم! البته نه اینکه نظر مخاطبان برایم بی‌اهمیت باشد، بلکه این کار را می‌کنم تا ذهنم آماده کار روی نوشته بعدی‌ام شود.»

«بیرون در» تازه‌ترین رمان شما است که طی روزهای اخیر در حضور علاقه‌مندان آثارتان رونمایی شده، تا جایی که لطمه‌ای به داستان کتاب نمی‌خورد توضیحاتی درباره آن ارائه بدهید.

یکی از سخت‌ترین کارها برای من صحبت درباره نوشته‌هایم است، شاید باورتان نشود اما وقتی کتابی را برای انتشار به ناشر می‌سپارم دیگر کاری به آن ندارم و به همین خاطر است که خیلی اوقات صحبت درباره موضوعات دیگر را حتی به ذکر نکات مختصری درباره کتاب هایم ترجیح می‌دهم. تمام تلاشم بعد از اتمام یک اثر این است که آن را از ذهنم دور کنم.

چرا نظرات مخاطبان برای شما مهم نیست؟

نه، این طور نیست که بگویم برای من اهمیتی ندارد. به هیچ وجه! مسأله این است که کار به اتمام رسیده را برای گذشته می‌دانم تا از این طریق بتوانم ذهنم را روی کارهایی که برای آینده دارم متمرکز کنم.

نگاه‌تان متفاوت از دیگر اهالی کتاب است، اغلب همکارانتان وقتی کتاب تازه‌شان منتشر می‌شود بخشی از تمرکزشان بر بازخوردهایی است که از مخاطبان می‌گیرند ولی شما تأکید دارید بعد از اتمام کار پرونده‌اش را در ذهنتان می‌بندید!

کار من تا وقتی است که طرح کتاب مورد نظر را در ذهنم کشیده‌ام، تا وقتی که آن را آغاز می‌کنم و در نهایت آن را به پایان می‌رسانم. وقتی تمام شد، از آن به بعد دیگر نوبت ناشر است و خوانندگانی که با نوشته‌ام سر و کار پیدا می‌کنند. البته چه بخواهم چه نخواهم واکنش‌ها و بازخورد مطالب به من می‌رسد، منتهی تلاش می‌کنم خودم را به آنها محدود نکنم. تنها نکته‌ای که می‌توانم درباره این کتاب بگویم این است که «بیرون در» را نیمه دوم سال 96 نوشته‌ام.

در بحث ممیزی کتاب به مشکل خاصی برنخوردید؟

نه و اتفاقاً خوشحال هستم که این نوشته‌ام بدون مشکلاتی که در مسیر کسب مجوز نشر سراغ داریم به بازار کتاب و نمایشگاه رسیده است.

«بیرون در» از نظر مضمونی چه تفاوتی با دیگر آثارتان دارد؟

این کتاب قدری با دیگر نوشته‌هایم متفاوت است چراکه شخصیت‌های آن عمدتاً از هموطنان مسیحی‌مان هستند، از ارامنه، آشوریان و گرجیان عزیز. بنابراین یکی از وجوه تفاوت کار تازه‌ام با نوشته‌های قبلی‌ام در همین مسأله است؛ اما تفاوت دیگری هم دارد که در بطن رمان از جهت نحوه بیان داستان و روایت مستتر شده است. نمی‌توانم کتمان کنم که همواره به این دسته از هموطنانمان توجه ویژه‌ای داشته‌ام. اغراق نیست اگر بگویم که آنان همواره از جمله بهترین‌ها در همه عرصه‌های شغلی بوده‌اند؛ بویژه در صنعت و تجارت. از این بحث که بگذریم خلق رمان«بیرون در» از این جهت نبوده که بگویم رفته‌ام تا درباره این هموطنانم بنویسم.نه! منتهی 12-10 سالی بود که موضوع این رمان را در ذهنم داشتم تا اینکه بالاخره سال 96 شرایطی پیش آمد تا آن را بنویسم وگرنه عمدی در کار نبوده، درست مانند دیگر آثارم. بگذارید نکته بیشتری نگویم و پاسخ این سؤال را خوانندگان بدهند. اما درباره موضوع رمان چیزی نمی‌گویم، علاقه‌مندان باید خودشان بخوانند.

سال گذشته شاهد انتشار «طریق بسمل شدن»، کتابی متفاوت از دیگر آثارتان بودیم. ماجرایی که بخشی از سیاهی‌های جنگ را به تصویر می‌کشید و از نظر مضمونی در میان کتاب‌هایتان کاری بسیار تازه بود. در خاطرم هست که آن زمان تأکید کردید که بخشی از ماجرای رمان از اتفاقات واقعی نشأت گرفته، از یک مادر شهید ایلیاتی و همین طور نویسنده عراقی که هنگام بمباران شلمچه شناسنامه خود را پاره می‌کند و می‌گوید که عراقی نیست... دغدغه‌تان از توجه به این موضوع چه بوده؟ اینجا هم باز بحث ماجرایی واقعی درمیان است؟

بله «طریق بسمل شدن» همان طور که پیشتر هم گفته‌ام به نوعی ادای دین من به دفاع مقدس و هموطنانم به شمار می‌آمد که از مدت‌ها قبل در فکر نوشتن آن بودم. شاید باورتان نشود اما هنوز هم عکس آن مادر شهید روی دیوار خانه‌ام جای دارد. زن سالخورده‌ای که تصویر دو جوان شهیدش را در دست گرفته، بالابرده و همان طور رو به دوربین نگاه داشته است. البته همان طور که درباره رمان «طریق بسمل شدن» اشاره کردید، درباره رمان «بیرون در» هم تقریباً اینگونه بوده که ماجرایی به اصطلاح از کنار گوشم رد شده و بهانه‌ای شده برای آغاز این کتاب. اتفاقی که هر چند گذشت و تمام شد اما در ذهنم باقی ماند تا وقتی که زمان نوشتن این رمان فرا رسید.

پس ماجرا و اتفاقی واقعی مبنای نوشتن «بیرون در»شده؟

بگذارید چیزی درباره موضوع خود آن خبر که مرتبط با داستان کتاب است نگویم تا ماجرای آن لو نرود. خبر مذکور در حالی من را به نوشتن این رمان تشویق کرد که حتی نمی‌دانم به طور قطع واقعیت داشته یا نه! با این حال آن گفت‌و‌گو یا همان خبر ذهنم را آنچنان برای مدت‌ها مشغول کرد که در نهایت دست به تألیف رمان«بیرون در» زدم.

شما در بخش قابل توجهی از آثارتان به فضا و زندگی روستایی وفادار مانده اید، با این حال در «بیرون در» ماجرای رمان در فضایی کاملاً شهری به تصویر کشیده شده!

نه، اتفاقاً تمام ماجرای رمان سه جلدی «روزگار سپری‌شده مردم سالخورده» همگی در شهر تهران سپری می‌شود و این در آثار من چندان تازه نیست. حتی کارهای دیگری هم داشته‌ام که جغرافیای آنها در حومه تهران است. نویسنده حتی اگر نخواهد هم نمی‌تواند از فضایی که در آن زندگی می‌کند بی‌تأثیر بماند.

محور اصلی داستان این رمان در خصوص چه بحثی از زندگی این گروه از هموطنانمان شکل گرفته؟

پیرامون امور انسانی است، مسائلی که قومیت و‌ نژاد و دین تأثیری در آنها ندارد. ماجرایی که چه درباره مردمان مسلمان باشد چه مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان. بگذارید دیگر چیزی نگویم تا اگر کسی علاقه‌مند بود خودش بخواند و بر مبنای درک خود از آن مطلع شود.

چرا «بیرون در»؟

ماجرای نام کتاب هم به داستان آن بازمی گردد، باز هم ناچارم تأکید کنم بهتر است به کتاب مراجعه شود.

در حال حاضر مشغول کار روی چه کتابی هستید؟

آنقدر عاشق نوشتن و ادبیات هستم که هیچگاه دست از کار نمی‌کشم و همواره در حال نوشتن هستم. حالا فرقی ندارد که در ذهنم باشد یا آن را به روی کاغذ آورده باشم، از همین بابت است که در ابتدا هم تأکید کردم تا کتابی را به دست ناشر بسپارم آن را رها می‌کنم تا تمام ذهنم متمرکز اثر بعدی شود. تنها نکته‌ای که در خصوص سؤال شما به آن اشاره خواهم کرد این است که کار تازه‌ام رمان خواهد بود.

گفت‌وگو از: مریم شهبازی

این گفت‌وگو نخستین بار در رورنامه ایران منتشر شده است.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # الجولانی # فیلترینگ
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
سرمربی بعدی تیم پرسپولیس چه کسی باشد؟