باز هم یک برنامه فوتبالی که سعی در لایهبرداری از یکسری اتفاقات داشت و باز هم نیمه شبی که به واسطه اظهار نظرها و افشاگری ها، خواب از چشمان مخاطبان پراند. شنبه شب دو مسئول پیشین و فعلی استقلال، میهمان تلفنی برنامه فوتبال برتر بودند.
صحبتهای علی خطیر و پندار توفیقی آنقدر تأمل برانگیز بود که اصلاً مهم نیست نام آن را افشاگری بگذاریم یا شفاف سازی و اقدامی در مسیر آگاه سازی. هر چه هست اینکه سؤالات و ابهاماتی وسیع به دنبال خود داشت و شرایط به گونهای است که میطلبد نهادهای نظارتی و دستگاههای حسابرسی، با توانی مضاعف به اتفاقات چند سال اخیر در باشگاه استقلال ورود کنند. آنچه به روشنی قابل برداشت است، اینکه تخلفات در مباحث قراردادی بازیکنان و مربیان، وسیع و عمق فاجعه زیاد است. صحبت از شفر شد و قراردادش و البته قرارداد چند بازیکن خارجی. هیچ کدام حرف دیگری را تأیید نمیکردند، هر کدام برای برائت خود اتفاقاتی را افشا میکردند و این وسط چند صد هزار دلارهایی بود که در لابهلای صحبتهای طرفین، گم میشد و پیدا کردنش از توان و حوصله مخاطب خارج بود.
افزایش نه چندان معقول رقم قرارداد شفر، حضور پسر شفر که مدرک مربیگری ندارد و انعقاد قراردادی مجزا با او، ماجرای مبلغی که در ازای فروش امید نورافکن و در قالب حق رشد این بازیکن گم شده، مواردی، چون از دست دادن تیام و تسویه حساب با ارقامی بحث برانگیز با الحاجی گرو و نیومایر. اینها بخشی از آن چیزی است که نیازمند تابیدن نور به ابعاد تاریک آن است. همه اینها در کنار پروندههای مفتوح در فیفا و شکایتهای بازیکنانی که آمدهاند و در سفری شبه توریستی، کلی هم دلار به جیب زدهاند. شبه توریستی از این حیث که هیچ دستاورد فوتبالیای هم برای آبیپوشان نداشتهاند.
آخر بحث، چیزی جز افسوس نبوده و نیست. واقعاً این فوتبال چیست که چنین مدیران و مسئولانی در آن نفس میکشند و بسادگی ارتزاق میکنند. مدیرانی که به بازیکنی مثل پادوانی که سلامتیاش را در ایران جا گذاشت و به برزیل برگشت، پول قراردادش را نمیدهند، اما به یکسری بازیکنان و مربیان، چمدانی از دلار میدهند. تاریخ فوتبال ایران از این دست مدیران خارق العاده (!) کم ندیده است. رویانیان را که یادتان نرفته؟ سر ماجرای مانوئل ژوزه میگفت: «دبه» میکنیم. البته سالها بعد این باشگاه پرسپولیس بود که محکوم شد و چند میلیارد تومان ناقابل تقدیم مرد پرتغالی کرد تا رضایتش جلب شد. این مدیران دارای فرهنگ لغتی غنی هستند، همانهایی که «دبه کردن» را جور دیگری معنا میکنند!
جالبتر از این هم وجود دارد؛ یکی لقب «پندار تایم» میگیرد و در همان تایمها با تصمیمات نادرست مشغول ضربه زدن به باشگاه متبوع است. آن یکی که میگویند ارتباط نزدیکی میان اعضای هیأت مدیره با مدیران ارشد ورزشی کشور داشته، به صراحت میگوید، چون متن قرارداد با شفر به زبان انگلیسی بوده، متوجه نمیشده که مفاد قرارداد چیست. بدیهی است که میتوان نتیجه گرفت مسبب شرایط فعلی استقلال و دور ماندن از جام و موفقیت در سالهای گذشته، چه کسانی هستند. طبیعی است که در این میان هواداران چند ۱۰ میلیونی استقلال متضرر شدهاند و رؤیاها و آرزوهایشان مقابل چشمانشان دود شده است.
کارشناسان و اهالی ژرف اندیش و آیندهنگر معتقدند فوتبال باشگاهیمان ورشکسته است و مدتهاست زنگ خطر را به صدا درآوردهاند. بی اخلاقی روی سکوها دیگر حد و مرزی نمیشناسد؛ خشونت و شعارهای جنسیتی و به قول معروف «کاف»دار و البته شعارهای قومیتی و نفرت پراکنیهای مشمئزکننده هم که وجود دارد. تردیدی نیست که بخشی از این شرایط هم به مسئولان فوتبال مربوط میشود. مسئولانی که نه تنها به صورت زیربنایی خدمتی ماندگاربه فوتبال نمیکنند، بلکه منشأ ضرر و زیان هم میشوند.
با ادامه این روند، فوتبال ایران از کارگر روی شیروانی به سقوط نزدیکتر است.
*دبیر گروه ورزش روزنامه ایران