فرهنگ مردم در رمضان

دكتر سيد احمد وکيليان
کد خبر: ۸۹۹۱۵۷
|
۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۳:۴۲ 14 May 2019
|
9186 بازدید
|
۱

اشاره: «فرهنگ مردم» شاخه‌اي از علوم اجتماعي و خاصه «مردم‌شناسي» است كه به نحوة زندگي انسان‌ها در طبيعت، رفتارها و همچنين معناهاي مشترکي گفته مي‌شود که عامه مردم جامعه در زندگي روزمره با آن سر و کار دارند. گاهي به آن فولکلور (Folklore) هم مي‌گويند كه مجموعه‌اي از افسانه‌ها، داستان‌ها، موسيقي، تاريخ شفاهي، ضرب‌المثل‌ها، باورهاي عامه، رسم و رسومات و آيين‌ها را در بر مي‌گيرد. ايران به لحاظ قدمت تاريخي، داراي تنوع آداب و رسوم و عقايد است و به همين لحاظ داراي فولکلور غني است و آداب و رسوم ماه مبارك رمضان را نيز مي‌توان يكي از مباحث مهم آن به شمار آورد. در اين ماه، افزون بر انجام تكاليف شرعي، آداب و رسومي در مناطق مختلف كشور برگزار مي‌شده كه برخي از آنها پا برجا مانده و برخي ديگر كم‌رنگ شده و يا از يادها رفته است. براي شناخت عميق ايران، گريزي از درك اين بخش از فرهنگ عمومي نيست و خوشبختانه كساني چون دكتر وكيليان سالها در اين زمينه كوشيده‌اند كه «فرهنگ رمضان» بخشي از آنهاست. در اينجا گزيده‌اي از آداب و رسوم، باورها و اعتقادات مردم درباره ماه مبارك ذكر مي‌شود كه بيشتر متكي بر گذشته است و چه‌بسا برخي از آنها امروزه تغييرات ژرفي كرده باشند. اميدواريم كه روزي فرهنگ كامل و جامعي در باره فرهنگ مردم ايران‌زمين تهيه و تدوين شود.

نظافت اماكن عمومي

در ماه رمضان، نظافت به خانه‌ها محدود نمي‌شود و مساجد، تكيه‌ها، حسينيه‌ها، حجره‌ها، دكان‌ها و اماكن عمومي نيز پاكيزه مي‌شوند. در نظافت مساجد و تكايا مردم، به‌خصوص جوانان، شركت مي‌كنند و اين كار را ثواب مي‌دانند. كف مساجد و تكايا را كه اغلب زيلو فرش است، با به­ امانت گرفتن قالي و قاليچه از خانه‌هاي اطراف فرش مي‌كنند، ديوارها را با پارچه‌هاي سبز و سياه كه به آيات قرآن و روايات و اشعار مذهبي مزين است، مي‌پوشانند و سقف مساجد را با آينه و شمعدان و چلچراغ و شاخه‌هاي سرو و كاج و شمشاد آذين مي‌بندند.

اگر ماه رمضان مصادف با زمستان باشد، در مساجد و تكايا بخاري يا منقل آتش مي‌گذارند و اگر تابستان باشد، پنكه نصب مي‌كنند. در بسياري از آبادي‌ها از جمله در قمصر كاشان زنها نيز در نظافت مساجد و تكايا شركت مي‌كنند. در قمصر، زنها دسته‌جمعي به آب و جاروي مسجد، شستن ظرفها و آماده ساختن وسايل پذيرايي براي ماه رمضان مي‌پردازند. در طالقان هم ده ـ دوازده روز به ماه رمضان مانده، متولي يا خادم مسجد آبادي به بام مسجد مي‌رود و جار مي‌زند: «براي گِلكاري مسجد بياييد.» روز بعد، از هر خانه ده يك زن يا دختر جوان براي گِلكاري به مسجد مي‌رود. زنها با كمك هم تمام ديوارهاي شبستان را سفيد و در و پنجره‌ها را تميز مي‌كنند. هر خانواده‌اي هم به ميل خود ناهاري تهيه مي‌بيند و براي زنهاي گِلكار به مسجد مي‌برد.

تهيه مايحتاج ماه مبارك

پلو غذاي اصلي مردم در ماه مبارك رمضان است. در ميان حبوبات هم مصرف عدس بيشتر است؛ زيرا عقيده داشتند عدس رقّت قلب مي‌آورد و حب علي(ع) را زياد مي‌كند. يزدي‌ها مي‌گويند: «در ماه رمضان، هر كس بايد هفت من عدس بخورد!» نان جو هم در گذشته نان مصرفي اغلب مردم بود و تنها معدودي از خانواده‌هاي مرفه از نان گندم استفاده مي‌كردند. امروزه مصرف نان جو كمتر شده و بيشتر براي ماه رمضان در شهرها و روستاها از جمله در يزد و آبادي‌هاي آن مثل دهشير نان جو مي‌پزند؛ زيرا عقيده دارند نان جو خوراك حضرت علي(ع) و خاندانش بوده است و آنان روزه را با نان جو خشك افطار مي‌كردند.

در شيراز، يكي دو ماه قبل از ماه رمضان، زنان خانه‌دار به فكر تهيه خواربار، ترشي، ادويه، عرقيات و چاشني‌هاي گوناگون مي‌افتند و دو نوع ادويه درست مي‌كنند. ادويه پلو و ادويه ترشي.

در اسماهور واقع در اليگودرز در ماه رمضان گاوي مي‌كشند و گوشت آن را «پاپا» مي‌كنند. روز اول ماه رمضان، اهالي روستاي اسماهور در ميدانگاه آبادي جمع مي‌شوند و چهار نفر از ريش‌سفيدان آبادي گاوي مي‌خرند و بعد از ذبح، گوشتش را به چهار قسمت مساوي تقسيم مي‌كنند. به هر قسمت از اين گوشت يك «پا» مي‌گويند. به اين ترتيب، به هر يك از آن چهار نفر يك پا از گوشت گاو مي‌رسد. آنگاه هر كدام از اين افراد چهار پنج شريك مي‌گيرد و يك پا گوشت خود را بين آنها تقسيم مي‌كند. سهم هر كدام يك چهارم يا يك پنجم مي‌شود. اين افراد نيز هر كدام با چند نفر ديگر شريك مي‌شوند و گوشتشان را با آنان تقسيم مي‌كند. با اين روش، به همه خانواده‌ها گوشت مي‌رسد و هر كس به اندازه سهمي كه برده است، پول مي‌دهد.

مراسم آشتي‌كنان

يكي از رسوم پسنديده در ماه مبارك رمضان آشتي و ايجاد الفت بين افرادي است كه به سببي از يكديگر كدورتي به دل دارند. اين رسم پسنديده قبل از فرارسيدن ماه رمضان از واجبات تلقي مي‌شد و عقيده بر آن بود كه اگر كسي روزه بگيرد در حالي كه از بستگان يا برادر ديني خود كدورتي به دل داشته باشد، روزه‌اش مقبول درگاه حق نيست. اين رسم در همه شهرها و روستاها كم و بيش وجود داشت و تشريفاتش بسيار ساده بود. اگر دو نفر از يكديگر ناراحتي داشتند، يا خودشان بدون مقدمه دست در گردن هم مي‌انداختند و صورت يكديگر را مي‌بوسيدند يا يك ريش‌سفيد و بزرگتر پادرمياني مي‌كرد و آنها را آشتي مي‌داد؛ به اين ترتيب كه در خانه‌اش با آتش كردن سماور چاي دم‌ مي‌كرد، آن دو را بدون اطلاع از يكديگر دعوت مي‌كرد و مراسم آشتي‌كنان راه مي‌انداخت و پس از نصيحت، آنها را با يكديگر آشتي مي‌داد.

اعزام مبلغ

از جمله مقدمات ماه مبارك يكي هم اعزام مبلغان و مروجان مذهبي از طرف مراجع تقليد به شهرها و آبادي‌هاست تا اصول عقايد و احكام شرعي را براي مردم در ماه رمضان بازگو كنند. مردم هر آبادي اگر شخص خاصي را بشناسند، از او دعوت مي‌كنند براي هدايت مردم در ماه رمضان به آبادي آنها بيايد. در غير اين صورت نامه‌اي به مجتهد و اعلم بلد مي‌نوشتند و از او تقاضا مي‌كردند يك روحاني براي آنها بفرستد. مجتهد هم چند روز قبل از ماه رمضان، عده‌اي طلبه و روحاني را متناسب با هر شهر و آبادي براي هدايت مردم همراه با دستخطي مي‌فرستاد. طلبه مذكور به خانه يكي از بزرگان و ريش‌سفيدان محل وارد مي‌شد. روز اول، مردم دسته‌دسته به ديدن او مي‌رفتند و خوشامد مي‌گفتند. هر روز هم براي افطار و سحري يكي از اهالي با دعوت طلبه به خانه‌اش از او پذيرايي مي‌كرد. هزينه زندگي و رفت و آمد اين روحاني در ماه رمضان يا از موقوفات مساجد تأمين مي‌شد يا چند تن از نيكوكاران هزينه را تقبل مي‌كردند. در روستاها معمولا كشاورزان به تناسب توانايي‌شان مقداري از محصولشان را كه بيشتر جو و گندم است، بابت مخارج ماه رمضان مي‌پرداختند.

رؤيت هلال شب اول

در قمصر كاشان براي ديدن هلال ماه رمضان مردم به بام خانه‌هايشان مي‌روند و با خود يك كلام‌الله مجيد، يك آينه و يك سيني كه رويش يك ظرف آب كه كمي سبزي‌خوردن در آن است،‌ مي‌برند. روي فرش رو به قبله مي‌نشينند و آينه را به سمت آسمان مي‌گيرند و آنقدر آن را جابه‌جا مي‌كنند تا ماه را در آينه ببينند. به محض مشاهده ماه، يك شخص باسواد با صداي بلند سوره ياسين را قرائت مي‌كند و ديگران در دل با او همراهي مي‌كنند. بعد، يك حمد و سه قل‌هوالله مي‌خوانند و چند صلوات مي‌فرستند. سرانجام هر يك از افراد جرعه‌اي از ظرف محتوي آب و سبزي مي‌نوشند و عقيده دارند خوردن آب و سبزي به آنها نيروي قناعت مي‌دهد و موفق مي‌شوند بدون ناراحتي، ماه مبارك را روزه بگيرند. بعد از اين اعمال، يك نفر طبل مي‌زند تا اگر كسي ماه را نديده باشد مطلع شود. در قمصر، گشودن چشم را بعد از ديدن هلال در صورت سادات شگون مي‌دانند و سعي مي‌كنند وقتي هلال ماه رمضان را ديدند، به صورت سيد نگاه كنند. سادات هم وقتي ماه را مي‌بينند، به سينه خود نگاه مي‌كنند و صلوات مي‌فرستند.

اهالي روستاي خوانيك علياي بيرجند هم عقيده دارند هلال ماه مبارك را بايد با يكي از اين پنج چيز نو كنند: كف دست راست، آينه، روي دختر باكره، آب روان و سبزه. معتقدند اگر تا سه شب موفق به ديدن ماه نشوند، بايد سه مرتبه روي زمين به طرف مغرب بغلتند تا آن ماه بر آنها خوش و ميمون سپري شود، وگرنه غم و اندوه به سراغشان خواهدآمد.

جار كشيدن

در بسياري از روستاهاي شهرستان اراك از جمله در روستاي استوه براي بيدارشدن در سحر سوادداران سحرخواني و مناجات مي‌كردند يا طبالي را اجير مي‌كردند تا با نواختن طبل مردم را بيدار كند. روش ديگر جار كشيدن «پاكار» آبادي بود؛ به اين ترتيب كه يكي دو ساعت به سحر مانده، پاكار سه مرتبه با صداي بلند جار مي‌كشيد: «آهاي، بلند باشيد براي سحر» و مردم را بيدار مي‌كرد. در روستاهاي الموت قزوين هم، از جمله در روستاي فيشان، رسم جار كشيدن پاكار و يا دشتبان متداول بود.

در بندر انزلي هم هر شب ماه رمضان چند نفر در كوچه‌هاي شهر راه مي‌افتادند و با صداي بلند اين جملات را تكرار مي‌كردند: «سحرخوران دويري زيد، دويري زيد سحر بوخوريد» و به اين طريق مردم را از خواب بيدار مي‌كردند.

شأن قرائت سوره‌ها در ماه مبارك

يزدي‌ها عقيده داشتند سعادت خواندن سوره شريفه توحيد در ماه مبارك نصيب هر كسي بشود، برايش افتخار است. آن شخص بايد سه مرتبه سوره توحيد را بخواند كه در روايات آمده است هر كسي چنين كند، ثواب يك بار ختم قرآن را مي‌برد. همچنين ‌عقيده داشتند خواننده سوره توحيد در همان سال به زيارت حج يا زيارت مرقد يكي از ‌معصومان(ع) مشرف مي‌شود و يا هر حاجتي داشته باشد برآورده مي‌شود.

زنهاي يزد عقيده داشتند در مجلس ختم قرآن زنانه سوره توحيد را اگر دختران دم بخت بخوانند، در آن سال عروس مي‌شوند و اگر زن باردار بخواند، پسردار مي‌شود.

سوره يوسف روز دوازدهم ماه مبارك قرائت مي‌شد و زنان عقيده داشتند خواندن اين سوره باعث زياد شدن محبت مي‌شود. در شيراز رسم بود روزي كه سوره يوسف تلاوت مي‌شود، زنان با خود نبات يا سيب يا خوراكي ديگري به مجلس ختم قرآن ببرند و وقتي اين سوره را خواندند، به آن خوراكي بدمند؛ چه، عقيده داشتند هر كسي از آن بخورد، محبتش به طرف مقابل زياد مي‌شود.

در بجنورد آموزگار قرآن از زني كه خواندن سوره يوسف نصيبش ‌شود، انعام مي‌گرفت كه شامل مبلغي پول، پارچه يا شيريني مي‌شد.

در فردوس نيز عقيده داشتند هر كس در ختم قرآن سوره الرحمن را بخواند، خود و خانواده‌اش به هر آرزويي كه دارند مي‌رسند و ناخوش نمي‌شوند. روز بيست و هفتم وقتي نوبت خواندن سوره الرحمن مي‌رسيد، يكي از حاضران در جلسه قرآن با صداي بلند مي‌گفت: «مه حاضرم دو كيلو نبات شاخه وادم.» ديگري صدا مي‌زد: «مه حاضرم چهار كيلو نبات شاخه وادم.» به اين ترتيب، آن كس كه از همه بيشتر پيشنهاد مي‌داد، فيض تلاوت سوره نصيبش مي‌شد.

شبهاي احيا

شب نوزدهم شب قدر و ضربت خوردن حضرت امير مؤمنان علي(ع) است. بدين مناسبت، در شهر كازرون فارس، مجالس قرائت قرآن را با پارچه‌هاي مشكي سياهپوش مي‌كنند و بعد از پايان شب بيست وسوم، پارچه‌ها را برمي‌دارند. در اين شب، ابن‌ملجم مرادي را لعن مي‌كنند و قاري‌ها بعد از قرائت و تلاوت جزء نوزدهم قرآن مجيد و دعاهاي وارده، مراسم الغوث و اعمال شب قدر را به جا مي‌آورند. به همين دليل، اين شب را علاوه بر «شُو قدر» و «شُو ضربت خوردن»، «شُو الغوث» هم مي‌گويند. اهالي كازرون در اين شب براي اموات خود خرما و پشمك و زليبي و كلوچه و شربت خيرات مي‌كند.

اهالي طرزجان يزد معتقدند مقدرات و سرنوشت هر كس در شب بيست وسوم رقم مي‌خورد و آنان كه سال آخر عمرشان را مي‌گذرانند، بر طومار گناهانشان خط كشيده مي‌شود.

در مراسم شبهاي احيا، شخصي كه صدايي بلند و رسا دارد دعاي جوشن‌كبير مي‌خواند و پس از هر بند دعا مردها با صداي بلند مي‌گويند: «الغوث، الغوث خلصنا من النار يا رب». زنها هم در حالي كه در دلشان دعا را زمزمه مي‌كنند، هنگام خواندن «الغوث...»، به نخ يا ريسماني گره يا به قول يزدي‌ها «كرنج» مي‌زنند و به آن مي‌دمند. دعاي جوشن‌كبير صد بند دارد و به اين ترتيب، صد گره به ريسمان زده مي‌شود. بعضي‌ها هم مقداري نبات يا نقل و يا قند در دست دارند و پس از خواندن الغوث به آنها مي‌دمند. نخ گره‌خورده يا قند و نبات را براي تبرك و شفا نگه مي‌دارند. بعضي‌ها عقيده دارند ريسماني را كه در شبهاي احيا گره مي‌زنند، اگر به گردن دختر دم بخت بيندازند، بختش باز مي‌شود و اگر به گردن شخص ديگري ببندند، از خطر در امان مي‌ماند.

زنان شيرازي نخ الغوث را نگه مي‌دارند تا هنگام مرگ لاي كفنشان بگذارند؛ زيرا معتقدند اين نخ سبب مي‌شود از فشار قبر كاسته شود.

در كازرون مراسم احيا در مساجد و يا در خانه اشخاص نذردار برپا مي‌شود. در اين مراسم، علاوه بر نخي كه به آن الغوث مي‌خوانند، ‌به خوراكي‌هايي مثل آب، شيريني، كلوچه، انار، برنج، ادويه و حبوبات هم دعا مي‌خوانند و براي بركت سفره و ديگ غذا نگه مي‌دارند.

مراسم شب بيست و هفتم

در صغاد آباده عقيده بر آن است كه شب بيست و هفتم ماه مبارك عروسي حضرت فاطمه(س) بوده است و اين شب را با آداب خاصي جشن مي‌گيرند و شادي مي‌كنند. در اين شب همه خانواده‌ها «زرده پلو» مي‌پزند. براي پختن زرده‌پلو، پلوي آبكشي را در سيني مي‌گذارند و مقداري شكر در روغن گوسفند مي‌ريزند و روي آتش مي‌گذارند. خوب كه روغن جوشيد، قدري زعفران در آن مي‌ريزند و بعد با كفگير روي چلو مي‌دهند و اول افطار مي‌خورند.

در كاشان هم شب بيست و هفتم، تازه‌عروس را براي سفيدبختي به مسجد مي‌برند. براي اين كار چند عاقله‌­زن از خانواده عروس و داماد با هم قرار مي‌گذارند و غروب كه شد، به خانه عروس مي‌روند و او را به مسجد محل مي‌برند. سعي مي‌كنند عروس را در صف اول جماعت جاي دهند. پس از خواندن نماز مغرب و عشا، مقداري شيريني مثل كلوچه، خرما يا نقل بين نمازگزاران تقسيم مي‌كنند. بعضي‌ها هم شربت مي‌دهند. نمازگزاران از خدا مي‌خواهند تا حاجت آنان برآورده شود. پس از اتمام نماز و هديه شيريني، عروس را به خانه بازمي‌گردانند و عقيده دارند با اين كار بين او و همسرش هرگز جدايي نمي‌افتد و آن دو هميشه در صلح و صفا و شادماني زندگي خواهند كرد.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
رضا
|
Netherlands
|
۲۰:۰۳ - ۱۳۹۸/۰۳/۱۸
بسیار جذاب و خواندی.
ممنونم
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # انتخابات آمریکا # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات