ابراز نگرانی مقام معظم رهبری درباره زبان فارسی که در دیدار ایشان با شعرا طرح شد، موجب توجه ویژه سیاسیون و مسئولان به این مساله شده است. البته توجهای که مثل همیشه از حد یک اظهار نظر همسو با نظر رهبری فراتر نمیرود. هیچ کدام از آقایان به عوامل تهدید کننده زبان فارسی توجه جدی نمیکنند و صرفا استفاده از چند واژه انگلیسی را معیار افول این زبان میدانند. درست است که این موضوع بحثی نسبتا تخصصی است، اما حداقل میتوان به نقش نهادها و سازمانهای دولتی و حاکمیتی همچون فرهنگستان زبان و ادب فارسی در تقویت رفع نگرانی مورد اشاره رهبری پرداخت و از این فرصت برای ارزیابی آن استفاده کرد.
غلامرضا ظریفیان، استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاح طلب در گفتگو با
«آزادی» به تشریح علل ایجاد نگرانی بابت زبان فارسی پرداخت و گفت: «در ۵۰، ۶۰ سال اخیر غیر از تک ستارههایی در عرصه شعر، رمان و ادبیات به معنای اعم و حتی موسیقی کمتر کالای فاخر داشتهایم و این خود یک شاخص است که نشان میدهد ما از ادبیاتی که همواره به آن میبالیم و مشخصه آن فردوسی، حافظ، سعدی، سنایی، عطار و ... است، فاصله گرفتهایم. این یعنی در این زمینه در حال خسارت دیدن هستیم.»
وی با تاکید بر اینکه «قطعا زبان فارسی یکی از عوامل مهم در تضمین و استمرار هویت تاریخی و پیوستگی ملی است» گفت: «عدم زایش کالاهای فاخر از یک سو و ارتباطات گسترده جهان امروز و تبدیل شدن به دهکده جهانی از دیگر سو موجب خساراتی شده است.
به هر حال اقتصاد و بیزینس بر زندگی مردم نقش بسیاری دارد و از آنجا که زبان آن در دنیا انگلیسی است، این زبان در عرصههای گوناگون و علوم مختلف نقش مهمی یافته است. گسترش دنیای دیجیتال نیز این زبان را به فرهنگ عامه آورده است».
ظریفیان در پاسخ به این سوال که چرا ورود واژگان عربی به زبان فارسی تا این حد حساسیتزا نیست و آسیب تلقی نمیشود، گفت: «مسیری که زبان فارسی و عربی طی کردهاند و رسم الخط آنها که به سوی یک رسم الخط ثالث رفته است موجب نوعی همزادی بین دو زبان شده است. به اضافه اینکه بخش مهمی از متون مقدس ما مثل قرآن و روایات با زبان و رسم الخط عربی ارائه شده لذا طبیعی است که تحت تاثیر آن قرار میگیریم».
وی تاکید کرد: «با این وجود اگر فارسی نقش زایش خود را مانند گذشته ایفا کند، حتما میتواند حتی بر زبان و ادبیات عربی نیز تاثیر بگذارد و مورد رجوع قرار بگیرد. درست است که به خاطر ریشههای مشترک نمیتوان بخشی از این تاثیرپذیری شد، اما باید مراقب بود که زبان فارسی، فارسی بماند. هر زبانی که هویت آن را به مخاطره اندازد یک آسیب است. البته اینگونه نیست که بتوان یک زبان را از ادبیات جهانی پیراسته کرد و بخشی از پیوندها طبیعی است. حتی درباره زبان انگلیسی و. در ادبیات الی ماشالله از زبان مغولی و ترکی را بهره گرفته شده و به بخشی از زبان ما تبدیل شده است. نکته مهم این است که زبان توانمند باشد و هویت خود را از دست ندهد و بتواند همان طور که تاثیر میپذیرد در جاهایی نیز تاثیرگذار باشد.»
این فعال سیاسی اصلاح طلب در پاسخ به پرسشی درباره نقش فرهنگستان زبان و ادب فارسی و رسانه ملی در وضعیت فعلی زبان فارسی گفت: «من معتقدم که باید این موضوع را از ابعاد گوناگون دید. دولتها قطعا موثر هستند، زیرا به خاطر در اختیار داشتن ثروت و ابزارهایی مثل رسانهها یا مجموعههایی مثل فرهنگستان زبان و ادب فارسی میتوانند نقش مهمی در تولید ادبیات داشته باشند، اما دولتها تنها چاره کار نیستند.»
وی توضیح داد: «درهمه بخشهای زندگی هر وقت کار به دولت سپرده و نقش مردم نادیده گرفته شده است، نه فضای فراخ و گشودهای برای بروز خلاقیت فراهم شده و نه شبکههای اجتماعی و سازمانهای مردم نهادی برای تولید ادبیات ایجاد شده است. به عبارتی نگرانی از تولید خلاق در جامعه ایجاد شده و ما خسارت دیدهایم. درست است که ادبیات فاخر ایران در دورههای مختلف با یاری دولتها پایدار مانده، اما ادبای ما در بخش درباری و حکومتی نبودهاند بلکه به دلیل خودانگیختگی نقش زایا و خلاق داشتهاند».
ظریفیان همچنین گفت: «در عین حال نقش فرهنگستان مهم است و به شرط اینکه نقش خود را خوب ایفا کند، میتواند نقش موثری داشته باشد. صدا و سیما نیز همین طور است و اگر خوب عمل کند، نقش مهمی در وضعیت زبان فارسی خواهد داشت. نقش نهادیهای تعلیم و تربیت مثل آموزش و پروش و دانشگاهها را نیز نباید نادیده گرفت. همزمان با این نهادها و سازمانها باید به عرصه عمومی نیز توجه کنیم و ببینم چه آسیبی است که در زبان فارسی خلاقیت و حساسیت لازم را نمیبینیم. در واقع باید با این آسیب زبان به صورت خودجوش و از سوی خود جامعه مواجه شد»
وی تاکید کرد: «به اعتقاد من باید این دو عرصه را با هم دید. اصل مساله این است که ما با آسیبهای جدی مواجه هستیم و برای یافتن راهکار مواجه با این آسیب که میتواند هویت ملی را به مخاطره اندازد باید مساله را به یک گفتگو تبدیل کرد. باید نهادهای مدنی تولید و به طور کلی جامعه را حساس کرد. خود این تولید نهادهای مدنی که برای تولید احساس امنیت داشته باشند یک نقش جدی در گفتگو میان حوزه دولتی و عمومی دارد و در این شرایط میتواند مولد باشد».