محمدعلی نجفی که دانشجوی دکتری در دانشگاه MIT در آمریکا بود تابستان سال ٥٥ برای دیدار با خانواده به تهران آمده بود، با همسر اولش، سرور تابشیان، آشنا شد و طی مراسمی ساده ازدواج کردند و کمی بعد با هم به آمریکا بازگشتند.
به گزارش تابناک، همسر محمدعلی نجفی کارشناسی ارشد مشاوره تربیتی در مراکز تربیت معلم را دارد.
در روز شنبه ۸ شهریور ماه سال ۱۳۹۳ مدرسه سرور توسط محمد علی نجفی احداث شد که نامش از نام همسر اول وی گرفته شده بود. مدرسه خیر ساز “سرور” به همت دکتر «محمد علی نجفی» ساخته شده است که با راه اندازی این مدرسه دانش آموزان استثنایی این منطقه پایتخت امکان استفاده ازمکان مناسب آموزشی را پیدا کرده اند که از نیازهای مهم این گروه از دانش آموزان برای تحصیل محسوب میشود.
این مدرسه با هزینهای نزدیک به یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان احداث و تجهیز شده که از رقم، ۵۰۰ میلیون تومان از سوی خیر نیک اندیش و مابقی از اعتبارات دولتی تأمین شده است. مدرسه “سرور” به همت دکتر «محمد علی نجفی» ساخته شده است که با راه اندازی این مدرسه دانش آموزان استثنایی این منطقه پایتخت امکان استفاده ازمکان مناسب آموزشی را پیدا کرده اند که از نیازهای مهم این گروه از دانش آموزان برای تحصیل محسوب میشود.
«سرور تابشیان» همسر اول دکتر محمد علی نجفی در مراسم افتتاح این مدرسه از مسئولان آموزشی خواست فضای این مدرسه را علاوه بر آموزش به فعالیتهای پژوهشی ویژه کودکان استثنایی نیز اختصاص دهند و حمایت خوبی از این گروه دانش آموزان صورت بگیرد. لازم به یادآوری است منطقه ۱۱ شهر تهران دارای ۴ مدرسه ویژه کودکان استثنایی است که همگی از مدارس با قدمت شهر تهران محسوب میشوند و نیاز به نوسازی دارند.
در پایان مراسم با حضور رییس سازمان نوسازی مدارس کشور، روسای جامعه خیرین مدرسه ساز کشور و مجمع تهران و خیرین نیک اندیش از خانم سرور تابشیان همسر اول دکتر نجفی با اهدای لوح قدردانی و تشکر بعمل آمد.
پس از ماجرای قتل میترا استاد، سرور تابشیانهمسر دوم محمدعلی نجفی و در هشتم خرداد ۹۸ در گفتگو با رکنا از حواشی ازدواج دوم همسرش گفته است.
همسراول نجفی گفته عاشقانه او را دوست دارند و از او طلاق نگرفته است.
همسراول نجفی گفته: او و نحفی از هم طلاق نگرفته و هنوز هم عاشقانه شوهرش را دوست دارد
او افزوده: «۴۲سال با هم زندگی کردیم و هیچ مردی به مودبی او ندیدم. همیشه به من احترام میگذاشت حتی برای سوارشدن به آسانسور ابتدا میایستاد تا من داخل بروم و بعد میآمد
شوهرم ناگهان عوض شد؛ او از وقتی با میترا استاد ازدواج کرد دیگر مرد سابق نبود و اجازه نداشت به من و دخترش سر بزند.
زیرفشار بود حتی یکبار گفت: شاید برای رهایی از رفتارهای میترا مجبور به طلاق بشویم، اما دلش به این کار راضی نبود.
میترا بارها شوهرم را تهدید کردهبود به ما اسید بپاشد و ضربه بزند و شوهرم برای اینکه ما در امان باشیم و حساسیتی نباشد، رابطهمان را قطع کرده بود.
میترا یک سال فقط شوهرم را تهدید میکرد هنوز دلیلاش را نمیدانم، اما از وضع شوهرم خیلی نگرانم؛ او حقاش این نبود؛ مردی بزرگ و بااخلاق که ناگهان عوض شد و به خودش لطمه بزرگی زد.
در نامههایی که به دخترم داده نوشته که مراقب مادرت باش! او مرد خوبی است و میدانم الان زیر چه فشار عصبی است.»