چند شب قبل و در ساعات پایانی شب بود که باشگاه الاهلی خبر عقد قرارداد رسمی با برانکو، سرمربی حالا دیگر سابق و کروات پرسپولیس را منتشر کرد، حسن مطلعی با عبارت تلخ برای هواداران این تیم؛ داستان من با پرسپولیس تمام شده است.
به گزارش تابناک ورزشی، این عبارت نقطه پایانی تلخ برای گروهی بود که شاید هنوز در پس اخبار به دنبال یافتن روزنه امیدی برای خود بودند، مثل شب اعلام نتایج یک انتخابات که هنوز هم منتظری خبری جدید اعلام شود؛ آنهایی که هنوز هم برانکو را سرمربی پرسپولیس میدانستند و جدایی وی را باور نداشتند.
از فروردین ۱۳۹۴ تا خرداد ۱۳۹۸ اگرچه از منظر تقویم ۴ سال گذشت، اما بی شک شیرینترین مقطع هواداران متولد بعد از انقلاب پرسپولیس در دل تاریخ ثبت شد. از شب ورود آقای سرمربی در کنار نژادفلاح تا جدایی اش در دوران ایرج عرب، فوتبال ایران تغییر خاصی را به خود ندید. هنوز هم صندلیهای مدیریتی فصل به فصل جا به جا میشد، بازیکنان میآمدند و میرفتند، قراردادها غیرحرفهای منعقد میشد و هنوز حتی به قدری با استانداردهای جهانی فاصله داشتیم که استادیومها هم شماره گذاری نشده بود.
در این میان برای هواداران پرسپولیس فقط یک تغییر ایجاد شده بود؛ سرمربی کروات فلسفه غلط حاکم بر باشگاه را تغییر داد. آن ستارهای که خمیازه میکشید در اولین گام با لباس قرمز وداع کرد و در تابستان خریدهایی متفاوت، ورای نامهای درخشان لیگ برتر بر سر تمرینات پرسپولیس حاضر شدند.
تیم برانکو فصل اول به قدری درخشان و تماشایی بازی میکرد که تحسین دوست و رقیب را بر انگیخته بود، اما در نهایت تفاضل گل نگذاشت برانکو در اولین فصل حضور خود به جام دست یابد، اما حداقل تیم او در دربی زخم (۴) را از صورت قرمزها پاک کرد. اما فصل بعد دیگر تیم برانکو تکمیل شده و ضعفهای دفاعی این تیم با انتقال بیرانوند و سید جلال نیز برطرف شده بود. قهرمانی درخشان و ثبت رکوردهایی فوق العاده، دستاورد پرسپولیس در دومین فصل حضور او بود.
اما فصل سوم، فصل محرومیت از بازار نقل و انتقالات و آغاز دورانی تکرار نشدنی در تاریخ باشگاه پرسپولیس لقب گرفت. پرسپولیس ساخته شده در کارخانه برانکو، دیگر راه قهرمانی را یاد گرفته بود و البته ضعف رقبای سنتی مانند تراکتور و سپاهان و شروع بد استقلال با علیرضا منصوریان باعث شد قرمزپوشان راحتتر از همیشه مسیر قهرمانی را طی کرده و دبل خود را تکمیل کنند.
کابوس محرومیت و شکست سنگین در مقابل الهلال در نیمه نهایی لیگ قهرمانان آسیا، باعث شد رویای فینالیست شدن را یک فصل دیگر هم در تاریخ پرسپولیس به تاخیر افتد، اما آنها دیگر راه موفقیت را آموخته بودند؛ برانکو پرسپولیس را تبدیل به تیمی مدعی حتی در سطح اول قاره کرده بود.
اما فصل آخر، فصل رویایی تاریخ باشگاه پرسپولیس بود. با جدایی ستاره هایی، چون مهدی طارمی، وحید امیری، محسن مسلمان، صادق محرمی و فرشاد احمدزاده، کمتر کسی توقع داشت تیمی که از خرید بازیکن هم محروم بود قادر به کسب موفقیت در آسیا باشد، اما هنر برانکو، بازگشت فراموش نشدنی برابر الدحیل و صعودی دشوار برابر السد را برای هواداران پرسپولیسی به ارمغان آورد.
هت تریک در کسب قهرمانی در لیگ برتر و البته فتح جام حذفی، درخشانترین فصل تاریخ باشگاه را رقم زد و برانکو پس از پایان فصل به هر دلیلی (که شاید مهم هم نباشد) تصمیم به جدایی از پرسپولیس و واگذاری این میراث درخشان به تاریخچه فوتبال ایرانی شد. اما ورای همه این موفقیتهای فنی و تیمی، برخی که کمتر علاقه خود به فوتبال را دلبسته به نتایج کرده اند، برانکو رهبری مقتدر و کاریزماتیک و فصلی مهم از تاریخ پرسپولیس بود.
اگرچه در روزهای اخیر تمامی اخبار حول محور دلایل جدایی آقای سرمربی و مقصران آن بوده، اما شاید تبعات اضافه شدن واژه "حرفه ای" به فوتبال، استخوانش همین روزها در گلوی آدم گیر میکند. آنجایی که با تکیه بر واژه "فوتبال حرفه ای"، مجبور میشوی با درخشانترین فصل یک باشگاه وداع کنی.
برانکو در بسیاری از بازیها ستارهها را تعویض یا نیمکت نشین کرد؛ بی نظمی را بر نمیتافت و اصولگرایی وی باعث جدایی بسیاری از بازیکنان باکیفیت از منظر فنی از پرسپولیس هم شد، درست همان مرز باریک تصمیم سازیهای مهمی که یک سرمربی و یک رهبر را از دیگران متمایز میکند.
برانکو همانی بود که من دوست داشتم در زندگی شخصی ام باشم؛ احترام گذاشتن به باورهای شخصی که بر اساس آزمون و خطای بدست آمده، از زمانی که منتج به یک نتیجه منطقی شد، باد و باران و طوفان هم نتواند عقاید گریزی را در انسان تقویت کند؛ یک اصولگرای واقعی شاید متفاوت از تعریف عرف امروز جامعه؛ که اگر روزی خروجی غلط هم از تصمیمات مبتنی بر فلسفهای حاصل شد، به حساب اتفاقات بیرونی و غیرقابل کنترل بگذارم و در تندباد حادثه ها، اصولی که بر آن پایبند مانده ام را فراموش نکنم.
برای برخی که خیلی خود را درگیر برد و باخت نمیکنند (چه قرمز و چه آبی) و برای لذت بردن از اصل فوتبال برچسب هایی، چون "دلال" و "تیم حکومتی" را از دایره ادبیات فوتبالی خود خارج کرده اند، شاید در دنیای موازی برانکو همچنان سرمربی پرسپولیس باقی بماند.
اگر این در رویا زیستن است، شاید برخی چنین روشی را برای ادامه حیات برگزینند و در دنیای آنها، هنوز برانکو با همان روحیه محکم، تمام طول ۹۰ دقیقه ایستاده کنار خط، تیم زندگی شان را هدایت کند؛ آنهایی که در رویا میخواهند برانکوی زندگی خودشان باشند.
سه دهه قبل، التون جان در قطعهای به یادماندنی (SACRIFTE) حقیقتی تلخ را در قالب موسیقی بر سرم آوار کرد؛ دو قلب در دو دنیای جدا.
And it's no sacrifice
Just a. simple word
It's two hearts living
In two separate worlds
But it's no sacrifice
No sacrific..
نویسنده: آریا فاطمی مقدم
منتشرشده درورزش سه