یکی از شرایط صحت هر معاملهای از جمله معامله مسکن و زمین، وجود رضا و قصد از سوی طرفین معامله است. گاهی در معاملات مذکور دو طرف از این جهت ناراضی هستند که ناگزیر به انجام معامله بودند و انتظار دارند با مراجعه به دستگاه قضایی خواستهشان بر ابطال معامله یا فسخ آن پذیرفته شود.
معامله اکراهی چیست؟
به گزارش «تابناک» اگر شخصی تحت تأثیر تهدید موثر و غیرمجاز پای عقدی نشسته و آن را امضا کند، آن معامله بیاعتبار (نه باطل) خواهد بود.
به این تهدید در قانون مدنی اکراه گفته میشود و به کسی که تهدید شده است و معامله را انجام دهد، مکره و شخصی که دیگری را تهدید میکند اکراهکننده اطلاق میشود.
در این خصوص ماده ۲۰۲ قانون مدنی چنین میگوید: اکراه به اعمالی حاصل میشود که موثر در هر شخصی با شعوری بوده و او را نسبت به جان یا مال یا آبروی خود تهدید کند؛ به نحوی که عادتاً قابل تحمل نباشد. البته در مورد اعمال اکراهآمیز، سن و شخصیت، اخلاق و مرد یا زن بودن شخص نیز باید در نظر گرفته شود.
اگر تهدید و اکراه به درجهای باشد که قدرت تصمیمگیری را از فرد سلب کند، در این حالت دیگر نمیتوان گفت که معامله بیاعتبار است، بلکه این معامله به لحاظ فقدان قصد باطل خواهد بود، زیرا مالک ارادهای برای انجام معامله ندارد؛ مانند حالتی که کسی با اسلحه دیگری را به امضای سند معاملهای وادار کند.
اما اگر فردی دیگری را تهدید کند که اگر خانهات را به من نفروشی تو یا فرزندانت را در یک فرصت مناسب با اتومبیل خواهم کشت، در این حالت انجام این معامله به لحاظ نداشتن رضا باطل نیست، ولی غیرنافذ و نتیجتاً غیرمعتبر است.
تفاوت عدم نفوذ و بطلان معامله
در اینجا این پرسش مطرح میشود که چه تفاوتی بین عدم اعتبار (عدم نفوذ) و بطلان یک معامله وجود دارد؟ که در پاسخ باید گفت: هنگامی که از بطلان یک معامله صحبت میکنیم اصولاً آن معامله از ابتدا به وجود نمیآید و درست مانند حالتی است که خریدار و فروشنده قبل از انجام معامله داشتند.
اما هنگامی که معاملهای غیرنافذ یا بیاعتبار اعلام میشود، در این حالت با از بین رفتن مانع و تحقق رضایت، معامله شکل میگیرد؛ لذا اگر فروشنده با تهدید معامله را انجام داده باشد این معامله بیاعتبار است، ولی اگر بعداً رضایت خود را اعلام کند آن معامله از زمان انعقاد اولیه شکل گرفته و دارای اعتبار میشود.
تهدیدات بیاعتبارکننده معامله
چه تهدیداتی موجب بیاعتباری معامله میشود؟ تهدید هنگامی موجب بیاعتباری معامله میشود که در شخص با شعور مؤثر بوده و او را نسبت به جان یا مال یا آبروی خود یا خانوادهاش تهدید کند. بهنحوی که این تهدید عادتاً قابل تحمل نباشد.
در مورد تهدید باید دانست که دادگاه سن، شخصیت، اخلاق، مرد یا زن بودن شخص تهدید شونده و تهدیدکننده را در نظر میگیرد.
چه بسا تهدیدی نسبت به یک فرد جوان موثر نباشد ولی نسبت به یک پیرزن موثر باشد. همچنین برای اینکه اکراه و تهدید محقق شود لازم است که تهدید در شخص تهدید شونده نیز موثر باشد و اگر تهدید شونده بداند که تهدید کننده نمیتواند تهدیدش را اجرا کند یا خودش قادر به دفع آن است، آن شخص مکره محسوب نخواهد شد.
موضوع تهدید باید امر غیرمجاز و نامشروعی باشد مانند تهدید به قتل، آتش زدن خانه و... بنابراین اگر تهدید به اعمال حق و انجام کار مجاز باشد اکراه محقق نمیشود.
در مثال مذکور، اکراه و تهدید محقق نخواهد شد. همچنین است اگر شخص به انجام معامله به حکم قانون و مقامات صالح وادار و ملزم شود که در این حالات نیز نمیتوان معامله را بیاعتبار دانست.
تفاوت اضطرار با اکراه و تهدید
پرسش دیگری که در اینجا میتوان مطرح کرد، این است که اضطرار با اکراه و تهدید چه تفاوتی دارد؟
در پاسخ باید گفت: هرچند هر دو حالت بر شخص مضطر و مکره فشار روانی وارد میکند ولی از حیث حقوقی این دو حالت دارای آثار مختلفی هستند. شاید با یک مثال ساده بتوان فرق آن دو را بهتر شناخت. فرض کنید آقای «م» خانهاش را به آقای «ک»، البته با تهدید به قتلی که شده است، میفروشد و در فرض دیگر آقای «م» بهواسطه بیماری همسرش و نیاز به پول نقد در بیمارستان آن را به آقای «ک» میفروشد که در حالت اول معامله بیاعتبار و در حالت دوم معامله صحیح است؛ بنابراین، اگر کسی در نتیجه اضطرار اقدام به معامله کند مکره محسوب نمیشود و معامله اضطراری معتبر است.
تهدید به اقوام هم موجب بیاعتباری معامله میشود؟
موضوع دیگری که باید مورد بررسی قرار داد، این است که به غیر از خود شخص معاملهکننده آیا تهدید به اقوام او هم موجب بیاعتباری معامله میشود؟
در پاسخ باید گفت: تهدید به اقوام نزدیک معاملهکننده مانند همسر، پدر و مادر و اولاد موجب اکراه میشود و تشخیص این امر که تهدید تا چه درجهای از بستگان موثر بوده، با دادگاه است که بر مبنای عرف، تصمیمگیری میکند.
مسلماً در جوامع شهری امروزی که روابط خویشاوندی همانند جوامع روستایی از آن قوام و همبستگی برخوردار نیست، تعریف خویشاوند و نزدیکی او به شخص تهدید شونده با تعریفی که در یک جامعه سنتی و بسته از فامیل میشود، متفاوت است.
همچنین در حالتی که کسی معاملهای را با تهدید انجام دهد و سپس فوت کند حق تأیید و تنفیذ معامله مانند سایر حقوق به ورثه منتقل میشود. اما در دو حالت این حق به ارث نمیرسد؛ یکی در حالتی که انجام معامله با قید مباشرت شخص مکره ـ که بر معامله اجبار شده و در فرض سؤال فوت کرده است ـ در مقابل اجرتی باشد، که در این شکل، انجام مورد قرارداد به وسیله شخص دیگر ممکن نیست و دیگری هنگامی است که عقد به صورت غیر معوض و به لحاظ زیان قابل توجهی به طریق اکراهی تنظیم شده باشد، مانند موردی که شخص تحت تأثیر اکراه تعهد کند که ساختمانی را به رایگان برای دیگری بسازد. در واقع در این دو صورت معامله اکراهی با فوت شخص مکره از اساس منتفی میشود.
اثبات تهدید با کیست؟
در نهایت، این پرسش مطرح میشود که اثبات اینکه معامله با تهدید صورت گرفته برعهده خریدار است یا فروشنده؟
طبق یک قاعده حقوقی اثبات هر دعوی برعهده کسی است که ادعا میکند و بار اثبات دلیل بردوش اوست. بنابراین هر یک از خریدار یا فروشنده که مدعی است انجام معامله از جانب او با تهدید بوده است باید آن را ثابت کند و با توجه به اصل صحت معاملات؛ اصل بر درستی معامله است مگر آنکه خلاف آن ثابت شود.
باید توجه داشت طرفی که معامله از سوی او بدون تهدید انجام گرفته است، حق برهم زدن آن را ندارد و حق رد یا تأیید معامله فقط برای شخصی است که در معامله تهدید شده و مکره واقع شده است.