سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی روز گذشته اظهار داشت: «بیش از هزار شهر ایران از امکان سینما بیبهره هستند و بر اساس آمارها، حدود 88 درصد مردم کشور تاکنون به سینما نرفتهاند.» اما چگونه میتوان این چالش بزرگ را ـ که اگر قابل رفع بود، در این چند دهه رفع شده بود ـ با سرعت برطرف کرد و در عین حال، دولت کمترین مداخله را در ساختوساز داشته باشد و در عین حال، از منابع چنین طرحی عموم مردمی که به سینما نرفتهاند، منتفع شوند؟ پاسخ، تغییر مسیر بودجه ریزی فرهنگی از «حمایت از تولیدکننده» به «حمایت از مصرفکننده» است.
«تابناک»، مهدی خرم دل؛ ساختار اقتصاد ایران در حوزه فرهنگ، شبیه فرانسه است. کالای فرهنگی که فاخر و دارای کیفیت هستند، عمدتاً با بودجه های دولتی تولید میشوند؛ اما چون تأمین مالی در ابتدا انجام میشود، هیچ کنترلی بر کیفیت اثر نیست و معمولاً کیفیت محصول نهایی، نسبتی با سرمایه دولتی که برای آن صرف شده، ندارد. تولیدکننده این محصولات که هزینه محصولش را به جای آنکه پس از عرضه از خریدار دریافت کند، در زمان تولید مستقیم یا غیرمستقیم از دولت در قالب فاند دریافت کرده و دغدغه کیفیت برای بازگشت سرمایه ندارد.
در ایران یک چالش جدی دیگر نیز وجود دارد و آن نبود اماکن فرهنگی و به خصوص سالن های سینما در بسیاری از شهرهاست. در شماری از شهرها، مصرف کالای فرهنگی و هنری جزو سبد خرید عامه مردم نیست، چرا که مردم توان مالی استفاده از این کالاها را ندارند. در این مناطق حاکمیت سالنهای سینمایی را در راستای وظایفش مبنی بر توسعه زیرساخت های کشور، می سازد اما با عرضه بلیت نیم بها نیز خالی میماند. به همین دلیل انگیزه دولتمردان برای سالن سازی در این مناطق محروم نیز کاهش یافته است.
پیشنهادِ پیش روی تغییر جهت حمایت از تولیدکننده محصول فرهنگی به حمایت از مصرف کننده محصول فرهنگی بود. در این طرح، بودجه کلان فرهنگی میان مصرف کننده در قالب یارانه صرفاً قابل مصرف برای خرید فرهنگی توزیع و سپس به مصرف کنندگان گفته میشود از میان آثار باکیفیت و دارای اهداف والای فرهنگی، میتوانند شماری از آثار را با استفاده از سرانه یارانه شان تماشا کنند.
هرچه محصول فرهنگی از کیفیت بالاتری برخوردار و به اهداف والای فرهنگی نزدیک تر بود، درصد بیشتری از قیمت آن مشمول یارانه می شود. به عنوان نمونه یک فیلم دفاع مقدسی باکیفیت تا 70 درصد قیمت بلیت مشمول دریافت یارانه و یک اثر دفاع مقدس متوسط اما دارای اهداف والا تا 30 درصد مشمول حمایت فرهنگی و یک کمدی صرفاً با کیفیت 10 درصد مشمول حمایت یارانه می شود. مخاطب مخیر است از سهم یارانه فرهنگیاش، یکی از این محصولات را انتخاب کند و ما به التفاوت را خود پرداخت کند. قاعدتاً در این روش، یک اثر دارای کیفیت بالا و اهداف والا، فروش بیشتری می کند.
همچنین تولیدکننده محصول فرهنگی که بازگشت سرمایهاش باز هم به انتخاب تماشاگر بستگی دارد و در مرحله تولید، هزینه فیلم را از دولت دریافت نکرده، به سمت تولید اثر باکیفیت گرایش پیدا میکند تا بتواند تماشاگران جدید سینما را که با تکیه بر یارانه فرهنگیشان به تماشای فیلم میپردازند، متقاعد کند فیلم هایش را تماشا کنند.
از سوی دیگر، سرمایه گذاران بخش خصوصی برای جذب گروه تازه تماشاگران که با استفاده از یارانه فرهنگی در مناطق محروم اقتصادی به دنبال تماشای فیلم هستند، ساخت سالن سینما را شروع میکنند و در این راستا حتی میتوان بودجه مراکز دولتی را نیز صفر کرد و دولت نیز میتواند با استفاده از کسب مالیات از صاحبان سالنهای سینما، بخشهای مدیریتی و نظارتیاش را اداره کند. بدین ترتیب، بدون مداخله مستقیم دولت در تولید کالای فرهنگی یا ساخت مکان فرهنگی، چرخه سالم حمایت از اقتصاد فرهنگ شکل میگیرد.