دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا از زمان به قدرت رسیدن و به عنوان بخشی از رویکرد تشدید فشار خود علیه ایران، تلاش داشته کشورهای عربی منطقه را علیه جمهوری اسلامی ایران در جبههای واحد گرد هم آورد. با این حال، اختلافات میان کشورهای عربی طی دو سال اخیر نه تنها کاهش نیافته، بلکه هر روز ابعاد جدیدتری به خود میگیرد.
به گزارش
«آزادی»، در تازهترین نمود استمرار و حتی تعمیق شکاف میان قطر و دیگر اعضای شورای همکاری خلیج فارس، شبکه قطری الجزیره فاش کرد سازمان اطلاعات بحرین برای حذف سران مخالف خود و همچنین اجرای عملیات داخل ایران با القاعده و گروهک «انصارالفرقان» همکاری کرده است.
بر اساس این گزارش، سازمان اطلاعات بحرین یکی از سرکردگان القاعده را برای تشکیل یک هسته ترور برای از بین بردن معارضان این کشور اجیر کرده است. سه مقام امنیتی این کشور نیز با مجوز مستقیم «حمد بن عیسی» شاه بحرین (متحد عربستان سعودی) در این طرح مشارکت داشتهاند.
الجزیره در ادامه میگوید که پادشاهی بحرین گروهک انصار الفرقان را نیز به خدمت گرفته است تا به جاسوسی و عملیات در داخل خاک ایران مبادرت کند. اما نیروهای ایرانی هشام البلوشی را در سال ۲۰۱۵ طی یک عملیات در جنوب شرق ایران کشتند. همین گروهک، مسئولیت عملیات تروریستی با خودرو بمبگذاری شده در چابهار در ششم دسامبر ۲۰۱۸ که دهها شهید و مجروح بر جا گذاشت را بر عهده گرفت.
در پی پخش این مستند، وزیر مشاور در امورخارجه امارات، دولت قطر را به در پیش گرفتن سیاستهای کودکانه متهم کرد. انور قرقاش وزیرمشاور در امورخارجه امارات اعلام کرد که قطر از زمان بروز بحران در خلیج فارس از سال ۲۰۱۷، استراتژیهای مبتنی بر سیاستهای کودکانه ویاوه گوییهای رسانهای را دنبال میکند.
این در حالی است که طی هفتههای اخیر، در محور عربی ضدقطر، یعنی عربستان سعودی و متحدانش نیز اختلافاتی بروز کرده که این اختلافات به ویژه میان عربستان سعودی و امارات قابل مشاهده بوده است. در همین راستا، هفته گذشته اعلام شد که امارات تصمیم به کاهش نیروهای نظامی خود در یمن گرفته است. این در حالی است که عربستان سعودی پس از چند سال جنگ بیفرجام در یمن، اکنون با حملات متعدد گروههای مقاومت یمنی دست و پنجه نرم میکند و خروج نیروهای اماراتی حتی میتواند به دشوارتر شدن وضعیت برای ریاض منجر شود.
در یادداشتی که مرکز مطالعات خاور نزدیک در واشنگتن در این زمینه منتشر کرده، اشاره شده که خروج نظامیان اماراتی در یمن، به شکست عربستان و فروپاشی عربستان در جنگ یمن خواهد انجامید؛ شکستی که نگرانی همپیمانان بینالمللی ریاض را به دنبال دارد.
در این گزارش به نقل از منابع مطلع آمده که خروج امارات از برخی مناطق به دو علت رخ داده است؛ نخست، توصیههای بریتانیا وآمریکا به امارات که پای خود را به کلی از جنگ یمن بیرون کشد و در این جنگی که از یک سو به یک جنگ فرسایشی و بدون امید پیروزی برای امارات تبدیل شده و از سوی دیگر به یک پرونده حقوق بشری و بینالمللی تبدیل شده است، راه خود را از عربستان جدا کند.
این منبع تأکید دارد که دلیل دوم خروج امارات از یمن، تهدیدات مستقیم و غیر مستقیمی است که این کشور با آن مواجه است، چنانکه انفجارهای اخیر نفتکشها و مورد هدف قرار گرفتن فرودگاهها و انتشار تصاویر آنها در رسانههای جهانی موجب تشدید هراس امارات از افزایش این تهدیدات و حملات شده است و لذا همین هراس به انگیزهای برای خروج امارات از یمن تبدیل شده است.
روزنامه «القدس العربی» نیز در مطلبی به همین موضوع پرداخته و نضمن برشمردن ناکامیهای سیاست داخلی و خارجی ریاض، استدلال کرده که ائتلاف سعودی پس از خروج امارات از یمن، درحال فروپاشی است. به نوشته این روزنامه، به دنبال شکاف در ائتلاف سعودی- اماراتی تغییرات قریبالوقوعی در انتظار منطقه است و تغییر قابل توجهی در موازنههای قوای منطقه به نفع غیر ائتلاف پدید خواهد آمد.
گفتنی است دستکم از منظر سیاست خارجی، موضوع یمن تنها مسئلهای نیست که عربستان سعودی در آن با بحران مواجه شده است. در این راستا، به دنبال گزارش اخیر نماینده سازمان ملل در خصوص مشارکت ولیعهد عربستان در قتل روزنامهنگار منتقد عربستانی، مجلس نمایندگان آمریکا لایحه مؤاخذه عاملان قتل «خاشقچی» را تصویب کرد.
لایحه مذکور تحت عنوان «قانون حقوق بشر و پاسخگویی عربستان سعودی» که تام مالینوفسکی نماینده ایالت نیوجرسی آن را تهیه کرده، هماکنون که در مجلس نمایندگان آمریکا به تصویب درآمده است و برای رأیگیری به سنا فرستاده میشود.
تمامی این تحولات در شرایطی رخ میدهد که دولت ترامپ از همان ابتدا در تلاش بود ضمن برقراری پیوندهای مستحکم میان کشورهای عربی متحد خود در منطقه خاورمیانه، از یک سو میان آنها و رژیم اسرائیل آشتی برقرار کند و از سوی دیگر، جبههای واحد را علیه ایرا تشکیل دهد. اکنون مشخص شده که هیچ یک از این اهداف در شرایط کنونی قابل حصول نیست؛ زیرا هم طرح «معامله قرن» برای عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل در وضعیتی مبهم باقی مانده و هم شکافهای جدی و فزاینده میان کشورهای عربی، عملاً به جای نزدیکتر کردن آنها به یکدیگر در حال دور کردنشان از هم است.