پس از آنکه فرمانداری تهران تاکید کرد موسیقی خیابانی منوط به دریافت مجوز است، بررسیها حکایت از آن دارد که اساساً چنین مجوزی وجود خارجی ندارد که به واسطه دریافت آن بتوان به اجرای خیابانی پرداخت و حتی هنوز شیوه نامه موسیقی خیابانی نیز تعیین تکلیف نشده که بتوان بر اساس آن مجوزی صادر کرد؛ رویکردی که شاید به زعم برخی با تعبیر عامیانه «سیاست سنگقلاب» همراه شود و چنین تصور شود که با چنین درخواستی که اکنون عملیاتی نیست، عملاً قرار است موسیقی خیابانی برچیده شود و بدین ترتیب فرصت عرضه موسیقی مجاز توسط گروهی از نوازندهها و کسب درآمد از این طریق به کل منتفی شود.
به گزارش «تابناک»؛ موسیقی خیابانی در سرزمین ایران قدمتی بسیار دارد اما دستکم در یک دهه اخیر به مرور گسترش یافته و از نوازندههای دورگرد که معمولاً فالش مینواختند، به نوازندهها و خوانندههایی تغییر کرده که نه تنها اجرایشان ژوست است، بلکه گروهیشان در سطح قابل توجهی حرفهای هستند و به عنوان دانش آموخته یا هنرآموز موسیقی در سطوح مختلف، تمرین موسیقیشان که تداومش یک الزام برای حفظ و ارتقای مهارت است را به کف خیابان آوردهاند و نغمه ساز و حنجرهشان را نیز با دیگران به اشتراک گذاشتهاند.
از قضا در دیگر نقاط دنیا نیز معابر عمومی در کنار کافهها و مراکز خرید، یکی از فرصتها برای تمرین و در عین حال کسب درآمدهای حداقلی برای طی دوران دانشجویی و رسیدن به مهارت لازم برای حضور در فضای سطح بالای موسیقی است. در شرایط کنونی که تمرین و اجرای موسیقی برای نوازندگان و خوانندگان در فضای آپارتمان یا ممکن است و یا با دشواریهایی همراه شده، این امکان از این جهت نیز مورد توجه حرفهایهایی است که باید مستمراً تمرین کنند. این گروه غالباً از توان مالی برای اجاره مداوم استودیو تمرین که معمولاَ گروههای حرفهای برای تمرین جهت ضبط آلبوم یا کنسرت استفاده میکنند نیز نیستند و گزینهای به جز اجرای خیابانی ندارند.
در عین حال اگر از این ظرفیت برای اجرای موسیقی در چارچوبهای پذیرفته شده در شرع و عرف نیز استفاده شود، اشکال خاصی وارد نیست؛ کمااینکه پیش از این نیز برای دوره طولانی این اجراهای خیابانی رخ داده و شاهد ثبت حاشیه چندانی در جریان این اجراها نبودهایم و این اجراها برای برخی نوازندهها آنچنان درآمدزا بوده که حتی اجراهایشان را به تمرین محدود نکنند و کسب درآمد را به شکل جدیتری از این طریق دنبال کنند و این مجموعه اشخاص با چنین مشخصاتی –دستکم در پایتخت- عده معدودی را شامل نمیشود و هرچه به شمال شهر نزدیکتر میشویم، بر شمار آنها افزوده میشود.
قاعدتاً ساماندهی این نوازندگان اقدام قابل دفاعی است تا حواشی بالقوهای وجود نداشت باشد و به کل این بخش را تحتالشعاع قرار ندهد و در همین راستا ورود فرمانداری تهران برای ساماندهی این بخش قابل پذیرش است؛ هرچند بهتر بود فرمانداری تهران در این زمینه ورود نمیکرد و این اقدام مرتبط با دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، از همان طریق مطرح میشد.
با این حال عیسی فرهادی فرماندار تهران تاکید کرده اجرای موسیقی خیابانی در تهران فقط با دریافت مجوز ممکن است و این در حالی است که اساساً در این زمینه قانون یا آییننامهای وجود ندارد که دفتر موسیقی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا ادارات کل فرهنگ و ارشاد استانها، با اتکاء به آن اقدام به ارزیابی، صدور مجوز و نظارت نمایند.
بنابراین با توجه به آنکه با وجود طرح پیشنویس شیوهنامه موسیقی خیابانی، هنوز زیرساخت قانونی لازم برای صدور مجوز وجود ندارد، توقف یک فعالیت و موکول نمودن از سرگیری آن به دریافت مجوز به جز تعطیلی آن تا زمان قانون گذاری و صدور مجوز چه معنی دارد؟ همچنین با توجه به ظرفیتهای بالقوه ایجاد حاشیه توسط موسیقی خیابانی، آیا میتوان متصور شد که در کوتاه مدت یا حتی میان مدت، شاهد قانون گذاری و صدور مجوز به نوازندگان و خوانندگان خیابانی باشیم؟ اساساً چرا دولتی که بارها حتی نتوانسته یا نخواسته از مجوز کنسرتهای موسیقی صادر شده توسط زیرمجموعهاش دفاع کند، چرا باید خودش را به دردسر قانون گذاری و صدور مجوز برای این گروهها بیاندازد و حاشیهها را به جان بخرد؟!
چنین رویکردی ممکن است به منزله تعطیلی و برچیدن محترمانه و تعطیلی کمدردسر موسیقی خیابانی تعبیر شود؛ در غیر این صورت نهادهای متولی از جمله فرمانداری تهران میتوانند تاکید کنند این فعالیت همچنان و تا زمان وضع قانون و صدور مجوز برای گروههای خیابانی بلامانع است و به محض وضع قانون یا آیین نامه و شروع صدور مجوز، همه نوازندگان که به صورت سولو یا گروهی مکلف به دریافت مجوز اجرای خیابانی با تعیین زمانها، مدت و محل اجرای خیابانی هستند. بیشک تعطیلی هرگونه اجرای خیابانی آوردهای ندارد و نمیتوان در فضای افکارعمومی نیز از آن دفاع محکمی انجام داد.