فیلم سینمایی «قسم» در شرایطی اکران عمومی شده که نمیتوان آن را آثار فوق العاده تصور کرد و حتی در مواجهه با اغماض نسبت به آن نمیتوان ساخته تازه تنابنده را آنچنان قابل دفاع دانست؛ اما بیشک یک گام رو به جلو نسبت به فیلم نخست این سینماگر محسوب میشود؛ اتفاقی که هرچند مثبت است، بعید است تماشاگران را آنچنان که باید نسبت به دورنمای سینمای تنابنده امیدوار کند.
«تابناک»، مهدی خرم دل؛ «قسم» دومین فیلم سینمایی محسن تنابنده در مقام کارگردان، است. تنابنده پیش از این «گینس» را ساخته و بازخوردهای مثبتی نگرفته بود و تنابنده نیز واکنش خشمگینانهای نسبت به این بازخوردها نشان داده بود. اکنون او در قسم به جای یک کمدی، سراغ یک درام رفته و کوشیده داستانی ظاهراً تکراری و آشنا را با فرمی تازه ارائه کند و یک فیلم جادهای ساخته که شاید اگر بستر دیگری داشت، از فرم و ساختار بهتری نیز برخوردار بود، چون خلق یک درام جادهای باکیفیت کار سادهای نیست.
زنی به نام رضوان مرده و حال همسر او بهمن که متهم اصلی است، بدون سند در زندان است. در این میان، یکی از اقوام به شدت در پی اجرای مجازات قصاص است. گروهی از اقوام را با اتوبوس برای «قسامه» به دادگاه میبرد. برای اقامه قسامه، سوگند خوردن پنجاه تن از بستگان پدری ذکور مدعی ِ وقوع قتل لازم است و قسم خوردن این شمار اشخاص مبنی بر وقوع قتل توسط متهم برای اثبات قتل کافی است. در مسیر حرکت اتوبوس حامل شاهدین، رویدادهایی رخ میدهد که قرار است پیچ و خم داستان را مشخص نماید و یک درام نفسگیر شکل بگیرد؛ اما انتهای داستان از همان سکانسهای ابتدایی قابل حدس است، بنابراین تماشاگر صرفاً منتظر تحقق پیشبینی میشود!
مهناز افشار، سعید آقاخانی، حسن پورشیرازی، مهران احمدی، گیتی معینی، حسین ملکی و سامان ارسطو در کنار گروهی دیگر از بازیگران در این کاروان در مسیر بیفرجام سفری را آغاز میکنند و مقابل دوربین تورج اصلانی داستان را پیش میبرند. اصلانی در مقام فیلمبردار و بابک پناهی در جایگاه طراح صحنه، احتمالاً با چالش جدی برای این فیلم مواجه بودهاند، چون فیلمبرداری در اتوبوس با این تعداد کاراکتر در یک اتوبوس و حفظ نور و توجه به وضعیت جاده در حین فیلمبرداری، دشواری فراوانی دارد و این میزان تلاش برای چنین اثری از سوی عوامل فنی آن قابل توجه است، هرچند با نماهای بسته که این اثر را به یک تله فیلم نزدیک کرده، کار راحتتر شده است.
با وجود اجرای سخت این فیلم در اتوبوس که کار را برای کارگردان در جهت تنوع دکوپاژ نیز پیچیده ساخته، نه فرم به قدر کافی تأثیرگذار است و نه داستان پیچیدگی و کشش لازم را دارد و در همان یک سوم ابتدایی، ماجرا لو میرود و چیزی برای کشف و شهود تماشاگر نمیماند. در واقع آنچه باعث میشود فیلم «قسم» را یک گام رو به جلو نسبت به فیلمی چون «گینس» تلقی کنیم، صرفاً اجرای بهتر این فیلم در قیاس با اثر پیشین تنابنده است، و الا با یک فیلم ناامیدکننده مواجه هستیم که تماشاگر را با ایدهها و اجرای تکراری راهی خانه میکند.
شاید تنابنده به دنبال بازسازی فرمی شبیه به دوازده مرد خشمگین است که مواضع و رویدادها باعث تغییر عقیده گروهی میشود و شاید به دنبال نمایش نسبیگرایی اخلاق و فاصله اندک بین حق و باطل بوده اما به هر حال به هیچیک از این موقعیتها نزدیک نشده است. فیلم در نهایت با پایانی عجیب همراه میشود که هیچ ربطی به خط داستانی ندارد و شبیه سریالهایی است که یکباره تصمیم گرفته میشود به پایان برسد و کارگردان داستان را به یک رویداد بیربط به سیر داستان به تیتراژ پایانی گره میزند.
قسم با ایدهای بلند پروازانهای برای کارگردانی که نتوانسته بود در فیلم اولش به اصطلاح بترکاند، نتوانست یک کارنامه درخشان روی صندلی کارگردانی رقم بزند. مهندس تنابنده هنوز نتوانسته ما را متقاعد کند، به همان میزان که فیلمنامه نویس خوبی است و یا در بازیگری حرفهایی برای گفتن دارد، در موقعیت کارگردانی نیز جایگاهی نزدیک به دیگر موقعیتهای سینماییاش دارد. تنابنده شاید بکوشد با ساخت فیلم سومش، تلاشی دیگر داشته باشد و نمیتوان او را از تداوم این مسیر بازداشت؛ اما شاید بتوان به این سینماگر پیشنهاد کرد با مطالعه و دقت بیشتری سراغ فیلم بعدیاش در مقام کارگردانی برود.