بیستوچهار ساعت از اعلام آمادگی حسن روحانی برای حضور در هرجلسه و انجام هر ملاقاتی که به نفع منافع ملی کشور باشد، نگذشته بود که ناگزیر به عقبنشینی شد. غیر از این هم انتظار نمیرفت. اظهارات روز دوشنبه رئیس جمهور در همایش دستاوردهای دولت در حوزه زیرساختهای روستایی نه تنها از سوی رسانهها و تحلیلگران داخلی بلکه از سوی کنشگران سیاسی خارجی از جمله امانوئل مکرون نیز به ارسال پالس مثبت برای انجام مذاکره به طرف آمریکایی تلقی شد. این درحالی است که همگان میدانند.
به گزارش
«آزادی»، تصمیمگیری درباره مذاکره یا عدم مذاکره با آمریکا در اختیار حسن روحانی یا هیچ رئیس جمهور دیگری نیست و مجموعا حاکمیت نیز چنانچه بارها اعلام کرده است، بنای این کار را ندارد.
بر این اساس میشد حدس زد که جناب روحانی دیر یا زود گامی به عقب خواهد برداشت و چنین نیز شد. او صبح سهشنبه و در حالی که رسانههای اصولگرا از جمله کیهان حسابی بر وی تاخته بودند، حرفهای خود را تعدیل و تاکید کرد که کلید تحول در روابط ایران و آمریکا در دست واشنگتن است و صرفا در صورت حذف تحریم و به رسمیت شناختن نظام جمهوری اسلامی و هزار شرط و شروط دیگر محقق خواهد شد.
تکلیف موضوع مذاکره یا حداقل تصمیمگیری درباره مذاکره روشن است، اما سوال اینجا است که بیان این اظهارات و سپس عقب نشینی از آنها در عرصه داخلی چه نتیجهای برای روحانی خواهد داشت؟ کنایههای گاه و بیگاه، صریح یا در لفافه از مذاکره سخن گفتن برای این دولت چه دستاوردی دارد که سبب میرشد رنج مواجه با جریان سیاسی رقیب و یا حتی «عالم بیعمل» شدن نظر افکار عمومی را به جان میخرد؟
برخی از کنشگران سیاسی در عرصه داخلی گمان میکنند که این رویکرد روحانی نهتنها نتیجه مثبتی ندارد بلکه پیامدهایی نیز خواهد داشت. مصداق این مدعا توییت محمدعلی ابطحی است که نوشته بود: «به نظر میرسد اعلام مذاکره روحانی- ترامپ توسط مکرون یک تله بزرگ سیاسی است و آقای روحانی در لبه سقوط به این پرتگاه. پالس مثبت روحانی به مذاکرهای که میداند نمیتواند انجام دهد فضای داخلی را بستهتر و خطرناکتر میکند و فشار خارجی را هم بیشتر».
برخی از کارشناسان سیاسی، اما نظر متفاوتی دارند و معتقدند که موضعگیریهای روحانی در جهت جلب اعتماد عمومی است. این گروه از تحلیلگران با توجه به شرایط داخلی و بینالمللی موجود پاسخگویی به مطالبات مردم را برای دولت ضروری میدانند و معتقدند که دولت باید در این راستا همه تلاش خود را بهکار بگیرد. از این منظر اظهارات و مواضع اخیر روحانی را میتوان تلاشی برای جلب اعتماد عمومی تلقی کرد.
الهه کولایی، نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی در گروه دوم قرار میگیرد و اصرار دارد که نباید در تحیل مواضع روحانی سادهانگاری کرد.
او در گفتگو با
«آزادی» گفت: «آقای روحانی رای خود را از مردم برای پیگیری سیاست تعامل سازنده با جهان گرفت تا بتواند در پرتو توسعه روابط همهجانبه با کشورهای دور و نزدیک، به ویژه با قدرتهای جهانی راه را برای زندگی قابل قبول و محترمانه مردم ایران همواره سازد و بتواند از این مسیر، امکان استفاده از ظرفیتهای عظیم و گوناگون کشور برای توسعه همهجانبه و پیشرفت روزافزون را فراهم سازد؛ بنابراین ایشان به عنوان فردی که به خوبی از شرایط مردم ایران و پیامدهای فشار حداکثری دولت ترامپ بر آنان آگاه است به خوبی برای عبور از وضعیت فعلی ضرورت،ها و راهکارها را میشناسد.»
به گفته وی، روحانی به عنوان یک دیپلمات با سابقه که دهها سال در عرصه روابط بینالمللی فعال بوده به خوبی میداند که الزامها و ضرورتهای گفتگو در شرایط فعلی با دولتهای بزرگ جهانی و به ویژه امریکای ترامپ چیست و با در نظر گرفتن شرایط منطقه و تجربههای کشورهای دیگر، میداند که دیپلماسی لایههای آشکار و پنهان بسیاری دارد که همه آشنایان با این حوزه آنها را میشناسند؛ بنابراین خیلی طبیعی است که به عنوان کارگزار عالی نظام و ریاست دستگاه اجرایی کشور از چالشها و دشواریهای داخلی و خارجی در این مسیر آگاه باشد.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه «سیاست جمهوری اسلامی همواره تلاش برای بهبود روابط با محیط بینالمللی بوده است» گفت: «هرچند بر اساس ساختارهای قدرت در داخل در این زمینه دیدگاههای متنوعی وجود داشته، اما این مساله خاص کشور ما نیست. در واقع این اختلاف نظرها در کشورهای دیگر مثل کشورهای اروپایی و حتی در خود امریکا هم درباره نوع رفتار با کشور ما وجود دارد؛ بنابراین وضعیت کنونی نباید وضعیت ویژهای به حساب آید. آنچه که اهمیت دارد درک دقیق و واقع بینانه از گزینههای موجود برای کشور ما به خصوص شرایط داخلی به ویژه مشکلات حاد اقتصادی مردم و فشارهای سنگینی است که بر آنان میرود. دولت روحانی باید بتواند آنها را مدیریت کرده و پاسخ این مطالبات و خواستهها را در درجه اول بدهد.»
کولایی تاکید کرد: «این نوع موضع گیریها جزء ضرورتها و الزامهای فنون مذاکره در محیط بینالمللی است و نباید آن را ساده کرد. مهم اعتماد به توانمندی و رویکرد دولت در حمایت از منافع مردم است که فقط هم به حوزه سیاست خارجی مربوط نمیشود. این اعتماد تابع عوامل و حوزههای متعددی است که سیاست خارجی بخشی از آن را تشکیل میدهد. مهم ایجاد و تقویت حس اعتماد مردم نسبت به رویکردهای دولت در براورده کردن مطالبات آنها است.»
وی افزود: «باید توجه داشته باشیم که در تنظیم روابط با قدرتهای جهانی باید پیچیدگیها و الزامات این روابط را مورد توجه قرار داد. بدون شک هزینههای گزافی که تا کنون برای تنظیم این روابط پرداخت شده نمیتواند به ناگاه در مسیر دگرگونی همهجانبه قرار گیرد. از همه مهمتر توجه به تجربه به کشورهایی است که پیشتر این رویاروییها را در منطقه پیروامونی تجربه کردهاند. برای دولت ضروری است که این مسائل را مورد توجه قرار داد.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب با تاکید بر اینکه «باید از ساده کردن این نوع موضعگیریها خودداری کرد و انتظار به نتیجه رسیدن تلاشهای دولت در پاسخ به مطالبات مردم را پذیرفت» گفت: «آنچه که اهمیت دارد رفتاری است که این اعتماد را در مردم ایجاد کند که دولت در حوزه داخلی و خارجی همه توان خود را در جهت بهبود شرایط مردم و وضعیت عمومی کشور به کار میگیرد. البته در این زمینه نمیتوان نقش، جایگاه و حیطه قدرت دولت را نادیده گرفت و به جریانهایی اثرگذار گوناگونی که در کشور وجود دارد بیتوجه بود. به نظر میرسد باید با صبر و بردباری بیتشری به ضرورت اتخاذ و پیگیری سیاستهایی که بهبود شرایط داخلی کمک میکند، نگریست. قاعدتا در این زمینه نمیتوان با اتکا بر این نوع موضع گیریها تغییر اساسی در مشی دیپلماسی را نتیجهگیری کرد.»
وی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه سخن گفت: از مذاکره و عدم تحقق آن چه آثاری در سیاست داخلی دارد و آیا موجب آن میشود که جامعه گمان کند روحانی تنها به کارگیری همه توان دولت را نمایش میدهد؟ گفت: «ما باید ساختار قدرت، اجزای آن و نقش هر کدام از این اجزاء را مورد توجه قرار دهیم و از آن غفلت نکنیم. اینکه دولت در حوزه دیپلماسی چه نقشی، تاثیر و جایگاهی در عرصه تصمیم گیری دارد باید مورد توجه قرار بگیرد. دولت بدون شک بدون هماهنگی در سطوح عالی داخلی امکان پیگیری سیاستهای مورد نظر خود را پیدا نمیکند. آنچه که اهمیت دارد این است که بپذیریم تنها بخش کوچکی از دیپلماسی و مسائل حوزه سیاست آشکار و اعلامی است و بخش بزرگتر، پیچیدهتر و متنوعتر آن اساسا از طرح در صحنههای عمومی جدا میماند؛ بنابراین ما باید بر انتظار و مطالبات مردم و الزامات پاسخ به این مطالبات تمرکز کنیم.»
وی خاطرنشان کرد: «همه میدانیم که سیاست افزایش فشار حداکثری ترامپ با هدف جدا کردن مردم از دولت و نظام جمهوری اسلامی اعمال شده است. با توجه به این نکته که برخلاف همه شعارها این فشارها مردم را هدف گرفته است و هزینه تحریم را میپردازند باید به خواستههای مردم توجه کرد تا بتوانند اعتماد لازم را به عملکرد و برنامههای پیش رو دولت داشته باشند.»