آخرین روز شهریور هر سال فرصت مناسبی است تا به مهم ترین رویداد رخ داده علیه ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته شود. این رویداد، جنگ ویرانگری است که صدام حسین رئیس جمهور عراق در روز ۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۵۹ علیه ایران آغاز کرد. او بر این باور بود که خیلی زود در تهاجم به خاک ایران به پیروزی می رسد و خوزستان را در اختیار می گیرد و اسم خود را در تاریخ ظالمان جهان جاودانه می کند. اما اینگونه نشد و این جنگ ۸ ساله تبدیل به یک «عبرت بزرگ» برای حاکمانی که معتقد به استفاده از «زور عریان» در حل مسائل خود با دیگرانند شد.
در روزی که صدام جنگ تمام عیار هوایی، زمینی و دریایی را شروع کرد هیچگونه اختلاف مرزی بین ایران و عراق وجود نداشت. اختلافات تاریخی مرزی دو کشور با دیدار در الجزایر و توافق بر روی معاهده ۱۹۷۵ در اسفند ماه ۱۳۵۳ بین شاه ایران و صدام حسین حل و فصل شده بود. بر اساس این معاهده تمام میله های مرزی نصب شده بود و کشتی رانی در اروندرود بر مبنای خط تالوگ در جریان بود. بر مبنای همین معاهده بود که وقتی نهضت اسلامی در ایران آغاز شد، حکومت عراق امام خمینی را برای چند روز در حصر خانگی قرار داد و سپس عذر ایشان را از حضور در نجف اشرف خواست و ایشان را مجبور کرد تا از عراق خارج شود و به فرانسه عزیمت کند.
بنابراین دولت عراق همه گونه همکاری را با شاه جهت اجرای این معاهده انجام داد. اما وقتی شاه در ۲۶ دی ماه سال ۱۳۵۷ از ایران فرار کرد و مردم ایران خواستند بر سرنوشت خود حاکم شوند، دولت عراق فکر کرد که ایران «قدرت نظامی» و «پشتیبانی آمریکا» را از دست داده است و وقت آن فرا رسیده تا این معاهده را بهم بزند و به دنبال توافق جدیدی باشد تا بتواند امتیازات بیشتری را از ایران بگیرد. با همین تحلیل بود که رئیس جمهور عراق درست چهار روز قبل از شروع جنگ، به صورت یکطرفه معاهده ۱۹۷۵ را در مجلس این کشور پاره و آن را ملغی اعلام کرد. درست مثل کاری که ترامپ در خروج از برجام انجام داد و «جنگ اقتصادی» علیه ایران را شروع کرد. صدام درست فکر کرده بود و بر این باور بود که:
۱- توان نظامی ایران از هم پاشیده است.
۲- آمریکا و شوروی و عربستان موافق تهاجم به ایران جهت مهار اندیشه انقلاب اسلامی هستند.
۳- ایران درگیر مسائل داخلی و دوران گذار از نظام شاهنشاهی به جمهوری اسلامی است و امکان اندیشیدن به جنگ را ندارد.
۴- برخی گروه های مسلح ایرانی مثل حزب دموکرات کردستان و کمونیست ها و سازمان مجاهدین خلق از درون، نظام جدید را با چالش مواجه کرده اند.
۵- اقتصاد ایران که وابسته به صادرات نفت است با قطع صادرات نفت در اثر جنگ، توانایی تأمین منابع و تحمل این جنگ گسترده را ندارد.
بنابراین پیروزی نه تنها قطعی است بلکه حتی ممکن است بر اثر این جنگ، جمهوری اسلامی ایران از چنگ حاکمیت ملی هم خارج شود و دوباره ایران به دست وابستگان به بیگانه بیفتد.
اما در این طرف، با شروع جنگ، مردم توانستند با دعوت امام خمینی به کمک نیروهای مسلح بشتابند و امام خمینی دوباره توانست با تکیه بر تفکر اسلامی، «قدرت جدیدی» را از درون ظرفیت های ملت ایران بوجود بیاورد.
نه تنها پیشروی های ارتش صدام متوقف شد بلکه امام خمینی هرگونه پذیرش آتش بس را منوط به «اخراج نظامیان دشمن» از خاک ایران و «حفظ تمامیت ارضی» کشور دانستند.
جنگ ۸ سال ادامه یافت. ایران عمده سر زمین های اشغالی را با طرح ریزی های ابتکاری رزمندگان شجاع، آزاد کرد و جنگ را به خاک دشمن کشاند.
نتیجه این جنگ تحمیلی صرف نظر از خسارات وارده به کشور برای ایران عبارت بود از:
۱- حفظ تمامیت ارضی کشور با فداکاری مردم و دولت
۲- تکیه بر توان داخلی و ظرفیت علمی ایرانیان برای توسعه توان نظامی و ظهور سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان یک قدرت نظامی ملی توانمند در کنار ارتش جمهوری اسلامی ایران
۳- ایجاد تأسیسات موشکی و تولید انواع موشک های دفاعی و تبدیل شدن به کشور مطرح جهانی در صنایع موشکی
۴- کسب قدرت بازدارندگی برای جلوگیری از تهدیدات آینده
۵- یافتن ظرفیت نفوذ منطقه ای و کمک به ملت های منطقه برای افزایش قدرت مقاومت در برابر اسرائیل
۶- افزایش روحیه اعتماد به نفس ایرانیان در برابر تهاجم خارجی
اما حکومت بعث عراق از این جنگ جز خسارت، دستاوردی نداشت. زیرا:
۱- صدام مجبور شد به معاهده ۱۹۷۵ باز گردد و در نامه به رئیس جمهور ایران آقای هاشمی رفسنجانی آن را معتبر اعلام کند.
۲- صدام به دام جنگ های کویت و آمریکا افتاد.
۳- حزب بعث برای همیشه حکومت خود را در عراق از دست داد.
۴- در نهایت صدام حسین و پسرانش جان خود را بر سر تداوم جنگ های بیحاصل گذاشتند و با خفت و خواری کشته شدند.
۵- حکومت در عراق تا حد زیادی به دست مردم آن کشور افتاد.
۶- ایران و عراق تبدیل به دو کشور دوست شدند و صمیمانه ترین روابط بین آنها برقرار گردید.
در نهایت این آیه قرآن مصداق پیدا کرد. کتب علیکم القتال و هو کره لکم و عسی ان تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم(بقره ۲۱۶)
البته جنگ برای هر دو کشور هزینه ها و خسارات زیادی هم داشت. زیرا:
۱- هر دو کشور، جوانان عزیز خود را از دست دادند.
۲- هر دو کشور از توسعه اقتصادی و فناوری باز ماندند.
۳- منابع دو کشور بجای مقابله با ظالمان جهانی مثل آمریکا و اسرائیل و کمک به رفاه مردم، علیه یکدیگر مصرف شد. البته ایران چاره ای جز دفاع نداشت.
ولی در مجموع جنگ «تجربه بزرگی» بود زیرا خیلی ها به این نتیجه رسیدند که باید برای «اجتناب از جنگ» و رفتن به سوی «صلح و آرامش» و ایجاد محیطی مناسب برای «پیشرفت» تلاش کرد.
در پایان به روان پاک امام امت و شهدای عزیز و جانبازان گرانقدر و آزادگان سرافراز و رزمندگان دلاور که مردانه در مقابل خصم عنود ایستادند تا ایران کهن سربلند و پایدار باشد درود می فرستیم و همیشه قدردان آنان هستیم.
فاعتبروا یا اولی الابصار