فضای سیاسی کشور پس از عدم تحقق وعدهها و انتظارات از دولت حسن روحانی و سرخوردگی بخشی از بدنه حامی او، چنین پرسشی را پیش آورده که آیا با توجه به جنس متفاوت حضور هیأتیها در رویدادهای سیاسی، جمهوری دوم مداحان پس از جمهوری اول و روی کار آمدن محمود احمدی نژاد در ریاست جمهوری، رقم میخورد؟!
به گزارش «تابناک»؛ دورانی مشخص از سپهر سیاسی ایران که عمدتاً با محمود احمدی نژاد شناخته میشود، پیش از دریافت رأی مستقیم او و با انتخابات شورای شهر تهران آغاز شده بود. اختلافات در نخستین دوره شورای شهر تهران، منجر به انحلال این شورا در دی 1381 شد. سیدعبدالواحد موسوی لاری، وزیر کشور به عنوان قائم مقام شورا ـ در صورت انحلال آن ـ محمدحسین مقیمی، معاون هماهنگی امور عمرانی وزارت کشور را به سمت سرپرست شهرداری تهران منصوب کرد و بدین ترتیب، جنگ قدرتی که با بهانه تراکمفروشی در تهران بالا گرفته بود، فرجام آبرومندانهای نداشت.
انتخابات شورای شهر تهران در سال 1382 با عدم همراهی بخشی از مردم تهران ـ که پایگاه رأی اصلاح طلبان بودند ـ و قهر از صندوق، به نفع جریان رقیب تمام شد و شورای شهر به دست طیفی از جریان اصولگرا افتاد و آنها نیز محمود احمدی نژاد را به عنوان شهرداری تهران انتخاب کردند. این طیف دو سال بعد در سال 1384 محمود احمدی نژاد را به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری معرفی کرد و احمدی نژاد در رقابت با اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور شد و قوه مجریه را برای هشت سال به کنترل خود درآورد. برخی احمدی نژاد را خروجی جریان اصولگرایی تلقی کردند؛ اما واقعیت آن است که گزینه اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری علی لاریجانی بود.
طیفی که بخشی از پایگاه مردمی آنها، هیأتهای مذهبی بود، توجه بیشتری به احمدی نژاد کردند. البته فضا کاملاً یکدست نیز نبود. حسین سازور، مداح قدیمی درباره فضای انتخاباتی سال 1384 گفته بود: «من تنها جلسهای بودم که وقت انتخابات آقای احمدینژاد شد، یک عکس بزرگ ایشان را سر کوچه جلسه ما نصب کردند، من به رفقا گفتم: این عکس را جمع کنید. خیلی تعجب کردند و گفتند: مگر شما مدافع نیستید؟ گفتم: ما مدافع هستیم، ولی من هیأت امام حسین (ع) را زیرمجموعه قرار نمیدهم. من هیأت امام حسین (ع) را تبدیل به ستاد انتخاباتی نمیکنم. من امام حسین (ع) را رأس میدانم و اینها زیرمجموعه هستند که عکس را جمع کردند. خیلی حزبالله برای ایشان هزینه داد. به ایشان هم گفتم.»
احمدی نژاد در دولت نخست خود به جریانهای اصولگرا به ویژه طیفی که حامیاش بودند، سهم قابل توجهی در کابینه و دیگر بخشهای اجرایی داد؛ اما پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال 1388 و در حالی که هنوز دولت دوم احمدی نژاد سرکار نیامده بود، رویکرد احمدی نژاد تغییر کرد، به گونهای که کابینه دولت نهم در واپسین جلسات و پیش از آغاز دولت دهم، تا مرز سقوط پیش رفت و محمدحسین صفار هرندی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت احمدی نژاد حاضر شد، نقشش در حد یک عدد برای عدم سقوط هیأت دولت ظاهر شد. در چنین شرایطی احمدی نژاد، نه تنها آهسته آهسته از حامیان اولیهاش فاصله گرفت، بلکه مقابل آنها ایستاد و بعضاً از آنها بابت اظهاراتشان شکایت کرد و سپس به مرور از صحنه رسمی سیاسی نیز کنار گذاشته شد.
عملکرد دولت دوم احمدی نژاد ـ چه در بحث سیاست خارجی و چه در حوزه سیاست داخلی و اقتصادی ـ شرایط را به سمت و سویی برد که همه جریانهای مقابل برای تغییر چهره سیاسی قوای مجریه و مقننه بسیج و پایگاه رأی اصلاح طلبان، کارگزاران و دیگر جریانها بیش از هر زمان فعال شوند و در رقابتی سنگین، بار دیگر کار به دست گزینه اصلاح طلبان و کارگزاران بیفتد. این تغییرات به صورت نسبی در شورای شهر شماری از شهرهای بزرگ از جمله شورای شهر پایتخت، مجلس شورای اسلامی و دولت نمود پیدا کرد.
حسن روحانی در دولت نخست خود به توافق هستهای دست یافت و در حوزه اقتصادی نیز سیاست تثبیت قیمتها را ـ که در دولت نخست احمدی نژاد نیز در پیش گرفته شده بود ـ در دستور کار قرار داد. در دولت دوم روحانی همزمان با بازگشت تحریمهای آمریکا و تشدید فشارهای خارجی، شرایط شبیه به دولت دوم احمدی نژاد شد و جهش شدید قیمتها نارضایتی را به اوج خود رساند. عدم ابتکارعمل در شورای شهر تهران و عدم تصویب قوانین از سوی طیف موسوم به لیست امید در مجلس شورای اسلامی نیز باعث شد تا بخشی از پایگاه رأی اصلاح طلبان دلسرد شوند و حتی سیدمحمد خاتمی را به واسطه تأیید این لیست شماتت کنند.
ارزیابیها نشان میدهد که اصلاح طلبان و کارگزاران کار دشواری برای آوردن دوباره پایگاه رأیشان پای صندوق رأی دارند. اصلاح طلبان یک گروه کوچک از آرای ثابت و یک گروه بزرگ آرای مردد دارند؛ اما اصولگرایان وضعیتی متفاوت دارند؛ یک گروه بزرگ رأی ثابت و یک گروه کوچک رأی مردد دارند. هرچند در مشارکتهای بالاتر، اصلاح طلبان معمولاً موفقتر بودهاند با توجه به احتمال کاهش مشارکت به خصوص از سوی آرای مردد و خاکستری همسو با اصلاح طلبان، انتظار میرود دست کم در انتخابات مجلس شورای اسلامی، فضا به کلی تغییر کند و جریان اصولگرایی با گرایش جوانان، خود را مطرح کرده و موفقتر عمل کند؛ اما این فضا چه ارتباطی به فضای فرهنگی، هیأتهای مذهبی و مداحان دارد؟
پاسخ این است که بخش اعظم پایگاه رأی سنتی و ثابت اصولگرایان، جریان متمرکز در هیأتها هستند؛ جریانی که روزگاری با محوریت مسجد ارگ شناخته میشد و اکنون نیز این فضا وجود دارد؛ اما اکنون نیز پرچمدارانی متعدد از میان مداحان دارد. یکی از این مداحان در جریان مراسم عزاداری محرم امسال که در امامزاده علی اکبر چیذر برپا بود، گریزی به فضای سیاسیـ اقتصادی کشور زد و خطاب به دهها هزار عزاداری که گرداگردش را گرفته بود، اینچنین ادعا کرد: «اینقدر گرفتاری دارند مردم. گرفتاریهای معیشتی و اقتصادی داریم همهمان. دعا کنید به حق امیرالمومنین (ع) دولتمردان جوان، همتدار و جهادی بر سر کار بیایند و مردم را نجات دهد. به حق امیرالمومنین»
این موضعگیری نشان میدهد بار دیگر فضا به سمتی میرود که محور تحولات سیاسی هیأتهای مذهبی باشند؛ رویکردی که در انتخابات مجلس شورای اسلامی با توجه به ملاحظات و آرایش سیاسی فوق الاشاره احتمالاً موثر واقع خواهد شد؛ اما درباره انتخابات ریاست جمهوری هزار و چهارصد چه اتفاقی رخ میدهد؟ آیا صحنه ظهور جمهوری دوم مداحان و روی کار آمدن چهرهای ایده آلتر از احمدی نژاد برای جامعه متمرکز در این طیف هیأتهاست؟ برای پاسخ به این پرسش شاید کمی زود باشد؛ اما اگر چنین اتفاقی رخ دهد، نباید تعجب کرد.