اینکه برخی کانونّهای قدرت در هر بنگاه بزرگ اقتصادی با تغییر مدیریت و آمدن مدیر جدید تلاش کنند به نحوی خود را به جناب مدیر نزدیک کرده یا با فشارهای رسمی و غیررسمی او را مجبور نمایند تا به تغییرات دلخواه آنها عمل کند، یا نزدیکان ایشان را در پستّهای مدیریتی زیرمجموعه به کار بگمارد، چندان غریب نیست! آنهم در ساختار مدیریتی کشور ما که بخش مهمی از انتصابات آن، عشیرهای، ملوکالطایفهای، جناحی یا در قاموس ساخت و پاختهای سیاسی و به توصیه این و آن صورت میگیرد. همین موضوع شاید موجب شده باشد که اصطلاح «مدیریت اتوبوسی» در فرهنگ مدیریتی کشور ما رواج یابد.
نکته این است که متاسفانه در بیشتر موارد کمیت منتقدان فرهنگ «مدیریت اتوبوسی» میلنگد و همین که پای عمل وسط باشد، همه آن نقدها و مذمتها را وانهاده، بدل میشوند به گروههای فشاری که از هیچ کوششی برای اعمال نفوذ فروگذار نمیکنند.
این گونه است فشارهای اخیر بر مدیرعامل جدید گروه صنعتی ایران خودرو که از قضا عملا اهتمام خود را به کار بسته تا از آوردن مدیر خارج از گردونه صنعت خودرو و شرکت اجتناب ورزد و تصریح کرده است که بنا دارد با استفاده از ظرفیت موجود با کمترین تغییرات در بخشهای عملیاتی نسبت به توسعه فعالیت و تولید و ارتقای کیفیت در شرکت تلاش کند. بی شک ایشان با همین رویکرد تا اینجای کار پیش رفته است و بحمدالله اقدامات انجام شده در تحرک بخشی به خطوط بخشهای مختلف و ایضا حل مسایل مربوط به تامین قطعات و تعامل با قطعه سازان هم از اقدامات شایستهای بوده است.
دریغا که در همین حال، برخی کانونهای قدرت و سازمانهای غیررسمی با فشار آوردن برای القای منویات خود به مدیریت، تلاش میکنند تا این قطار را از ریل اصلی خارج کرده و مدیریت و شرکت را دچار مسایل و موضوعات حاشیهای کنند. بی شک این اقدام با اهداف خیرخواهانه صورت نمیگیرد و منفعت طلبی آنها که در عین ضربه به این صنعت نقش دایههای دلسوز را بازی میکنند، کاملا هویداست.
در چنین شرایطی و با وجود چنین ذی نفوذانی ضروری است ضمن تقدیر از مدیریت جدید گروه صنعتی ایران خودرو، از این رویکرد شان حمایت ویژهای صورت گیرد تا ایشان و همکارانشان بتوانند با ابتنای بر اندیشه و برنامه ریزیهای انجام شده، مستقلا سیاستهای کاری خود را پیگیری کنند. بی شک بخشی از این اقدامات تاثیر بسزایی در سالم سازی فرهنگ مدیریت بویژه در صنعت خودرو خواهد داشت!