خاورمیانه جایی است که انگار هیچوقت رنگ آرامش نخواهد دید. درگیری و تنش در این منطقه ادامه دارد و هر یک از بازیگران منطقهای به نحوه هیزم بر این آتش میریزد.
به گزارش
«آزادی»، از عربستان سعودی گرفته تا اردوغان. ایران و سیاست خارجی آن نیز در وضعیت موجود و یا بهبود آن اثر گذار است. چگونگی این اثرگذاری و نتیجه آن با گذشت زمان معلوم میشود، اما برخی تحلیلگران معتقدند که ایران درحال نشان دادن چراغ سبزهایی است که میتواند در برقراری آرامش مؤثر باشد.
سید جلال ساداتیان یکی از همین تحلیلگران است و در یادداشتی برای
«آزادی» وضعیت کنونی منطقه را شرح داده است.
همساز شدن بعد نظامی با درایت و عقلانیت دیپلماسی در ایران موقعیت ما را در منطقه ارتقا بخشیده است. به گونهای که اغلب تحلیلگران منصف دنیا این را تایید میکنند، اما طبیعی است که با وجود ایالات متحده آمریکا از یکسو و تحریکات اسرائیل و عملکرد عربستان خصوصاً در چهار پنج سال گذشته از سوی دیگر، هنوز هم میزان تنش در منطقه بالا است.
عربستان فکر میکند که به عنوان پردهدار کعبه و کسی که بیشترین پول و بهترین موقعیت از نظر انرژی را دارد، محق است که بزرگ جهان اسلام باشند. درحالیکه روشهای توأم با خشونت و غیرمعقول او عملاً اعتبار این کشور را از میان برده است. عربستان تلاش کرد که نفوذ خود را در لبنان توسعه دهد که نتوانست. در گذشتههای دورتر هم مسئله مجاهدین افغانستان را داشت که در آنجا هم موفق نبود. بحث عراق و سوریه هم که پیش آمد به واسطه خشونتهای وحشی گرایانهای که النصره و داعش نشان دادند اعتبار عربستان به کلی از میان رفت. یعنی هیچ آدم عاقلی در دنیا نماند که این جریان تروریستی را تایید کند.
بعد هم که ترامپ آمد و صراحتاً گفت که اینها گاو شیرده هستند که فقط باید آنها رادوشید. عربستان که فقط یک میلیارد دلار هدیه به ترامپ داده بود و حدود پانصد میلیارد دلار قرارداد فروش اسلحه و پروژههای مختلف بسته بود، بعد از اتفاقاتی مثل سقوط پهپاد آمریکا توسط ایران، توقیف کشتی انگلیسی، حملهای که اخیراً به آرامکو شد و امثال آن دید که آمریکا هیچ کاری نمیکند! و عربستان هیچ حمایتی دریافت نکرد.
زودتر از او امارات این را دریافته بود و دیدیم که در موضوع یمن خود را کنار کشید و حتی هیاتی به ایران فرستاد. البته اینکه چقدر عملی شد یا نه بحث دیگری است، اما حداقل بهصورت رسمی به سوی آسانگیری و روابط بهتر با ایران حرکت میکند. عربستان هم در همین راستا پیغامهایی توسط عمران خان و نخستوزیر عراق به ایران فرستاد و ایران هم استقبال کرد.
بررسی وضعیت منطقه، اما بدون در نظر داشتن موقعیت آمریکا در این منطقه و درگیریهای اخیر در شمال سوریه ممکن نیست از این جهت باید توجه داشته باشیم که آخرین ضربه را به اعتبار آمریکا همین قضیه شمال سوریه زد. چراکه دیدیم آمریکا پشت کردها را خالی کرد. همه میدانند که بعد از جنگ اول جهانی که متصرفات آمریکا بین نیروهای پیروز یعنی بریتانیا و فرانسه تقسیم شد شکافی بین کردها ایجاد شد. بخشی در سوریه، بخشی در عراق و بخشی هم در خود ترکیه به عنوان باقیمانده دولت عثمانی مستقر شدند و تنشهای آنان گاهی به کردهای ایران هم کشید. البته قضیه کردهای ایران تفاوت دارد، چون مرزهای ما در جنگ جهانی تغییر نکرد.
در قضایای اخیر که ترکیه یکبار به کوبانی لشکر کشید و کردها را سرکوب کرد و الان که در شمال سوریه همینکار را میکند هدف اصلی اش این بود که از اتحاد و ارتباط این کردها (کردهای سوریه و کردهای جنوب ترکیه که سالهاست برای استقلال خود مبارزه میکنند) جلوگیری کند، چون فکر میکند اینها ممکن است متحد شوند. دلیل اینکه ترکیه فکر میکند اینها ممکن است متحد شوند این است که آمریکا در دورهای که مدعی بود با داعش میجنگد این کردها را متحد کرد و به آنان سلاح و نیرو داد تا به مواضع داعش حمله کنند. این موضوع در مبارزه با داعش بیاثر نبود، اما اصل ماجرا ایران و روسیه به اضافه دولت و ارتش عراق و دولت و ارتش سوریه بودند که توانستند این مناطق را از داعش پاکسازی کنند.
در سوریه این مجموعه به استان ادلب در شمال غربی این کشور که هم به مدیترانه راه دارد و هم همسایه ترکیه است رانده شدند. اتفاقاً ترکیه یک بار از طریق همین مهاجرین از اروپا باج گرفت. به این خاطر که از یک سو احتمال گسیل شدن بقایای تروریستها به اروپا مطرح بود و از یک سو بحث نگهداری از جنگزدههای سوری. ترکیه برای نگهداری آنان حدود شش میلیارد دلار یا یورو پول دریافت کرد.
روسیه در ابتدا موافق انجام حملات و پاکسازی بود، اما بعداً مخالف شد، زیرا فکر کرد که اینها راهی اروپا میشوند. درحقیقت روسیه که به خاطر مسئله اوکراین روابط تیرهای با اروپا داشت، خواست که به نوعی به اروپاییها خدمت کند و روابط خود را با آنان بهبود ببخشد. از این جهت مخالفت کرد و حملات متوقف شد و گفتگوها شکل گرفت.
از طرفی ترکیه موافق این بود که باقیماندههای جبهةالنصره و حتی داعش به سوریه بروند تا بتواند به وسیله آنها گوش اروپا را ببرد و باج بگیرد. از طرفی هم دید که کردها مورد حمایت آمریکا هستند و آمریکا به آنها اسلحه داده و قوی شدهاند و اگر متحد شوند دردسرساز خواهند شد؛ لذا هم با روسیه به نوعی سازش کرد و هم آمریکا را راضی کرد که کنار بکشد تا خودش آنان را از بین ببرد. اکنون هم ترکیه آنان را از مرز خود عقب میراند و قصد دارد در خاک سوریه یک حاشیه ایجاد و مهاجرین مستقر در ترکیه را آنجا اسکان دهد. درواقع تحت این عنوان عمل میکند، اما میخواهد ریشه توان نظامی کردها را بزند.
ایران هم از نظر تئوری بدش نمیآید که آنها قدرت نگیرند و این تحریکات به داخل ایران کشیده نشود، اما از لحاظ انسانی بیشتر مخالف این سرکوبها است و موضع هم گرفت. باید دید که در آینده چه میکند.
در این ارتباط عمده مساله بحث عربستان است که در همه این موضوعات موضع داشته است؛ نظر و پول داده و حمایت کرده است. بیشترین بهره را هم روسیه میبرد یعنی به نظر میآید پوتین در سفری که به عربستان خواهد داشت مثل ترامپ به این کشور به عنوان یک گاو شیرده نگاه کند. از همین روست که حرفهای موافق میل عربستان میزند مثلاً اینکه میگوید هم ترکیه و هم ایران باید از سوریه خارج شوند.
روسیه میخواهد روابط خود را با عربستان بهتر کند و قراردادهای مهمی ببندد.
بهنظر من بهترین بازیگر منطقه پوتین است که سعی میکند خوب بازی کند، با همه ارتباط خوبی داشته باشد و حداکثر استفاده را ببرد.
حالا در این شرایط عمران خان به تهران آمده و میگوید که در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل ترامپ به او گفته که شرایط را برای گفتگو با ایران تسهیل کند. ایران هم ضمن اینکه گفته نمیخواهد مذاکره کند و رهبری هم مذاکره را ممنوع کرده است، یک چراغ سبزهای نشان میدهد که شاید ارتباط برقرار شود و در جهت موازنه مثبت بین قدرتهای موجود منطقه به کار آید. شاید در این میان بحرانهای رابطه با آمریکا نیز تعدیل شود.
ممکن است ایران بتواند در کنار اقدامات منفعتطلبانه آمریکا که ناشی از نیاز ترامپ به یک موفقیت در سیاست خارجی است، بهره لازم را ببرد و شرایط را به سمت آرامش بیشتر پیش ببرد. از همین روست که شاهدیم از سفر عمران خان استقبال میکند. او به تهران آمد و در دیدار با روحانی و رهبری پیامهایی را رساند. پیامهایی که از آقای آبه پذیرفته نشده بود و از سوی عمرانخان حداقل شنیده شد. اینها معانی خاص خود را دارد و نشان میدهد که ایران بهصورت متعادل و همه تحرکات منطقه توجه دارد و به نظر میرسد که به سوی ایجاد آرامش بیشتر حرکت میکند.