منحصر به فردترین و قدرتمندترین چیزی که باعث شکل گیری معماری ذهن و روان هر فردی میشود و او را در کسب مهارت و توسعه آن مهارت در آینده یاری میکند، تجربیات دوران کودکی است. در میان تمامی ردههای سنی، کودکی هر فرد، مناسبترین بستر را برای یادگیری دارد و به مرور زمان و با رشد سن، از ظرفیت آن کاسته میشود. با وجود اینها چرا نباید از همان ابتدا سعی کنیم ذهن کودکان را به سمت خلاقیت و نوآوری سوق دهیم؟
طی سالهای اخیر، برنامه سازی برای کودکان، فقط منحصر به آموزش ارزشهای اخلاقی بوده است؛ اما امروزه، جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعی به این نتیجه رسیده اند که نباید تمامی آموزهها در یک حوزه، متمرکز باشند. در دوران کودکی یعنی دوران طلایی سن انسان، میتوان علاوه بر ارزشهای اخلاقی، ذهن و روان کودکان را با حوزههای مهم و کارآمد دیگری مثل اقتصاد، فرهنگ، هنر و ادبیات، آشنا و آنها را با دست پر به سمت آینده هدایت کرد.
برای صحبت از عرصهی اقتصاد که موضوع مورد بحث این مقاله است، واضح است که نمیتوان برای کودکی دو ساله از نظریهی رفتار مصرف کننده، اقتصاد کلان و حسابداری سخن گفت. بهترین راه برای این که ذهن کودکان و نوجوانان ما اقتصادی باشد، تزریق تفکر اقتصادی به محتواهای ویژهی سن آنهاست. کودکان، سرمایهی اصلی آیندهی هر مملکتی هستند؛ اگر به این مسئله ایمان داریم، باید تمام تلاشمان را بکنیم تا کارآمدترین استراتژیهای آموزشی را برای تقویت نیروی کار آینده در نظر بگیریم؛ با این هدف که در آینده، سختترین شرایط اقتصادی هم نتواند ما را درمانده کند.
در دنیای امروز، کاملا مشهود است که هوش اقتصادی و مهارتهای فردی هر شخصی به اندازهی اخلاق نیک او مهم است. برای مثال، هنگام راه اندازی پروژهای استارتاپی و تخصصی در حوزهی دیجیتال مارکتینگ، ما نمیتوانیم فقط با افرادی کار کنیم که خوش اخلاق، صادق و منظم هستند. شاید بتوان چنین افرادی را در قسمتهایی گنجاند که نیاز به تخصص خاصی نیست و درست است که باید هر کسی در هر پست و جایگاهی، دارای چنین صفات اخلاقیای باشد، اما میبایست تیم شما را افرادی تشکیل دهند که علاوه بر داشتن شخصیت اجتماعی و فردی مناسب، در زمینههای مختلفی که مربوط به حوزهی دیجیتال است نیز متخصص باشند.
تدوین برنامههای استراتژیک و ترغیب کودکان به سمت آنها، نیازمند محتواهای مناسب و برنامه ریزی شده است. همراهی والدین کودکان با آموزگاران در مدرسه از یک سو، طراحی برنامههای تلویزیونی و جهت دهی محتوای شبکههای مجازی از جهات دیگر، عوامل اصلیای هستند که کودکان و نوجوانان را آمادهی کسب و کار و مهارت آموزی میکنند. به بیان دیگر با کمک این عوامل است که فرزندان شما یاد میگیرند، چگونه وارد بازار کار شوند. همهی عوامل که در یک راستا و با هماهنگی حرکت کنند، هر یک از کودکان به نوعی اقتصاددان خواهند شد. اگر بتوانیم چنین اهدافی را پیاده سازی کنیم، به جای این که آیندهی کودکان ما را، جامعه بسازد، کودکان ما هستند که آتیهی کشورشان را تضمین میکنند.
استراتژیهای محتوایی در برنامههای تلویزیونی برای کودکان و نوجوانان
«ویسکانسین» یکی از بزرگترین دانشگاههای آمریکا در ایالت «مدیسن» است. یکی از اساتید این دانشگاه به نام «مارک سی شوگ» در مقالهای اثبات میکند که دیدگاه اجتماعی کودکان با بزرگسالان کاملا فرق دارد؛ بنابراین برای این که ذهن کودکان، آمادگی بالایی برای کسب و کار در آینده داشته باشد و با ابتکار و خلاقیت، بیگانه نباشد، باید از دیدگاه آنان به پدیدهها نگریست.
بنا بر مطالعاتی که انجام شده و شرح آن در مقاله آمده، از جمله تصورات کودکان این است که میپندارند دارایی ها، متعلق به کسانی است که در نزدیکی آنها هستند یا مثلا تصور میکنند قیمت هر چیزی، بسته به ابعاد، و بسته بندی آن تعیین میشود. این نوشتار، دربارهی آموزش استدلال اقتصادی به کودکان به تفصیل صحبت میکند و نشان میدهد که چگونگی سوق دادن کودکان به این سمت، کاملا متفاوت از راه کارهایی است که برای ردهی سنی بالاتر ارائه میشود. برای آماده سازی کودکان باید علاوه بر بیان نظریهها و شرح تحقیقات، به ذکر راه کارهای عملی و استراتژیهای محتواییای که راه را برای برنامه سازان روشنتر میکند، پرداخت.
یکی از مهمترین راهکارهای عملی که عرصهی اقتصادی کشور در آینده، قطعا از آن تاثیر خواهد گرفت، طراحی کارتونهایی است که مالکیت خصوصی را به کودکان آموزش میدهد. درک کودکان از سهم داشتن در چیزهایی که برای به دست آوردنشان تلاش میکنند، علاوه بر دلگرمی و ایجاد انگیزه برای تلاش و کسب سود بیشتر باعث میشود که از همان ابتدا بدانند که میتوانند درآمد زا و البته خودکفا باشند. مارک سی شوگ در مقاله اش بیان میکند که کودکان به صورت ناخودآگاه، درآمد و کار را دو مسئلهی جدا از هم تصور میکنند.
دوران شخصیت پردازی برای یک شیر که با قدرت خود اجازهی ورود هیچ حیوان دیگری به حریم خصوصی اش را نمیدهد و تماشای آن بچهها را به وجد میآورد، به سر آمده است. طراحی و ساخت کارتونهایی که شخصیتهای کارآفرین و موفق دنیا و راه دستیابی به هدفشان را به بچهها معرفی میکند، میتواند جذابتر باشد. با کمک چنین برنامههایی میتوانیم ارزشهایی مثل تحمل در برابر مشکلات و تلاش بی وقفه را توامان با بروز نوآوری در کارها و کارآفرینی با زبانی کودکانه بیان کنیم. به طور کلی، تمامی برنامههای کودک میبایست طوری طراحی شوند که با بیانی قابل فهم دربارهی اصول و مبانی اولیه و ثانویه حرف بزنند.
تبلیغات رسانه ای، مجلات سرگرمی، شبکههای مجازی و همهی کالاها و محیطهایی که کودکان با آن سر و کار دارند، باید کودکان را به بیان پیشنهاد و ارائهی تفکراتشان ترغیب کند. کودکان باید باور کنند مادامی که راه حل ارائه میدهند و از حرکت باز نمیایستند، تلاششان محکوم به موفقیت خواهد بود.
استراتژی بعدی این است که به کودکان القا کنید داشته هایشان بالاتر از حد تصوراتشان است. به این ترتیب و به مرور زمان، آنها میتوانند با کمک آن چه که در اطرافشان، بلا استفاده است، شروع به کارآفرینی و کسب در آمد کنند. این موضوع در بسیاری از کشورهای دنیا حائز اهمیت است؛ مثلا کشور مالزی جهت تسهیل کارآفرینی و رشد اقتصادی خود، وزارت خانهای به نام وزارت پرورش کارآفرینی را تاسیس کرده است.
استراتژیهای محتوایی در شبکههای مجازی برای کودکان و نوجوانان
بر اساس مطالعات انجام شده، کارایی دانش آموزانی که در کلاسهای آموزشی شان، با فناوری و ابزارهای مدرن سر و کار دارند، نزدیک به ۲۵% بیشتر از دانش آموزانی است که به صورت سنتی آموزش میبینند. البته وجود فناوری، به خودی خود، دلیلی برای موفقیت نیست؛ اما به خرج دادن ابتکار و هوشمندی در استفاده از آن میتواند سهولت تبادل اطلاعات، جذابتر شدن آموزش، افزایش کارایی، کاهش هزینه ها، وسعت همکاری و ارتباط با دیگران را باعث شود.
حتما شما هم بارها ویدئوهای خلاقانه را در فضای اینستاگرام مشاهده کرده اید یا در نظرسنجیهای دیجیتالیای که در همین فضا یا فضاهای دیگری مثل تلگرام و فیس بوک صورت میگیرد، شرکت کرده اید. برای تزریق روحیهی خلاق و سازنده به کودکان باید بتوانیم در دنیای مجازی هم الگوهای مناسبی را برایشان تعریف کنیم. نهادینه شدن علاقه به یادگیری در سنین کودکی فرزندان شما، باعث میشود که آنها در زمان بزرگسالی هم به دنبال کشف و شهود و حل مسئله با کمک تواناییهای خود باشند. به این ترتیب، فرقی نمیکند که آنها در حال تماشای کارتون سه بعدی در تلویزیون یا شرکت در همایش آنلاین طراحی بازیهای نوین هستند؛ مهم این است که از همه چیز ایده میگیرند و در هر شرایطی به تصمیمات بزرگ میاندیشند. حتما داشتن چنین بستر و ابزارهایی آنها را، به گونهای فزاینده، به موفقیت فردی و به تبع آن جامعهای که در آن حضور دارند، نزدیکتر میکند.
بنا بر آنچه گفته شد، به کارگیری استراتژیهای کارآمد در ساخت برنامهها و برنامه ریزیهای مدون برای فضاهایی که مخصوص کودکان و نوجوانان است، باید به گونهای باشد که آنها را به سمت هدف اصلی، سوق دهد. هدف اصلی نیز همان طور که از گفته هایمان در نوشتار فوق بر میآید، راهی جز خودساخته گی فرزندان سرزمین مان نیست. برای اینکه آیندهی مملکت تضمین شود، باید همهی دست اندرکاران حوزهی کودک در کنار خانوادهها قرار بگیرند و همپای هم تلاش کنند تا توانایی و مهارت فرزندان از همان سنین پایه، مشخص و تقویت شود. از یاد نبریم که نیروی جوان متخصص است که میتواند در هر شرایطی، پرچم اقتصادی کشور خویش را برافراشته نگه دارد.
*پژوهشگر