تلخی روزگار مهاجران افغان در شکستن همزمان بیست استخوان

«شکستن همزمان بیست استخوان» با نام بین‌المللی «رونا، مادر عظیم» تازه ترین ساخته برادران محمودی و به کارگردانی جمشید محمودی و تهیه‌کنندگی نوید محمودی است؛ روایتی سرراست از سینمای ایران که گام بلند رو به جلویی در کارنامه این زوج سینمایی محسوب نمی‌شود، ولی در بازنمایی چالش‌های پیش‌روی مهاجران افغان در بستر درام تا حدودی موفق عمل کرد و تماشاگر را در روایتی تلخ با خود همراه می‌سازد.
کد خبر: ۹۳۰۸۶۰
|
۲۵ مهر ۱۳۹۸ - ۲۱:۳۳ 17 October 2019
|
9221 بازدید
|

تلخی روزگار مهاجران افغان در شکستن همزمان بیست استخوان

«شکستن همزمان بیست استخوان» با نام بین‌المللی «رونا، مادر عظیم» تازه ترین ساخته برادران محمودی و به کارگردانی جمشید محمودی و تهیه‌کنندگی نوید محمودی است؛ روایتی سرراست از سینمای ایران که گام بلند رو به جلویی در کارنامه این زوج سینمایی محسوب نمی‌شود، ولی در بازنمایی چالش‌های پیش‌روی مهاجران افغان در بستر درام تا حدودی موفق عمل کرد و تماشاگر را در روایتی تلخ با خود همراه می‌سازد.

«عظیم» با بازی محسن تنابنده یک پناهنده افغان است که در شهرداری تهران مشغول به کار است تا بتواند به خانواده مادر و برادرش فاروق کمک کند تا قاچاقی به آلمان بروند. اما در لحظه آخر فاروق از بردن مادرشان منصرف می‌شود و عظیم نیز متوجه می‌شود مادرشان نیازمند عمل پیوند است. عظیم باید بین جان خودش و مادرش انتخاب کند…

برادران محمودی اهل کشور افغانستان هستند و از کودکی به‌عنوان مهاجر به ایران آمده‌اند. این دو برادر با فیلم ایرانی «چندمترمکعب عشق» نام خود را بر سر زبان‌ها انداختند. فیلم‌های برادران محمودی علاوه بر اینکه همگی فیلم‌های دغدغه‌مندی هستند، در مورد شخصیت‌های افغانستانی مقیم ایران هستند که به واسطه این شخصیت‌ها بخشی از مشکلات مهاجران افغانستانی ساکن ایران را به تصویر می‌کشند.

این موضوع که شرایط مهاجران در ایران سخت است، باعث می‌شود بعضی از آن‌ها به فکر مهاجرت غیرقانونی بیفتند. این فیلم چند جایزه بین‌المللی را هم به‌ دست آورده است؛ از جمله جایزه بهترین فیلم از جشنواره بین‌المللی فیلم استکهلم سوئد و تندیس بهترین بازیگر مرد از هشتمین جشنواره فیلم استرالیا. برادران محمودی سعی کرده‌اند در این فیلم با روایت داستانی که ممکن است برای مخاطب آشنا باشد، موضوعاتی را برای مخاطب مطرح کنند که برای او تازگی دارد.

در ابتدا باید بیان کرد فیلم، ریتم کندی دارد. کند بودن ریتم فیلم همیشه نقص حساب نمی‌شود. مواردی وجود دارد که شرایط داستان فیلم ایجاب می‌کند ریتم فیلم کند باشد. فیلم «شکستن همزمان بیست استخوان» از آن دسته فیلم‌هایی است که شرایطش ایجاب می‌کند ریتمش کند باشد. مخاطب باید رفته رفته با شرایط سخت عظیم مواجه شود تا بتواند آن شرایط را درک کند. البته می‌شد بعضی از صحنه‌های فیلم کوتاه‌تر شود. مثلا صحنه‌ای را که در خانه عظیم (محسن تنابنده) جشنی برپا شده است، می‌شد کمی کوتاه‌تر گرفت. فیلم با صحنه‌هایی از محیط کار عظیم آغاز می‌شود.

تلخی روزگار مهاجران افغان در شکستن همزمان بیست استخوان

صحنه‌هایی کم نور، در مکان‌هایی تنگ و با جمعیت زیاد. همین صحنه‌ها محیط کاری عظیم را به مخاطب معرفی می‌کند و به‌ گونه‌ای قصد دارد شرایط سخت کاری عظیم را به تصویر بکشد. در همین صحنه‌ها متوجه می‌شویم که عظیم می‌خواهد به برادرش که قصد دارد غیرقانونی مهاجرت کند کمک مالی کند.

همین موضوع زیر فشار بودن عظیم را نشان می‌دهد. در همان ابتدای فیلم، جشنی در خانه عظیم برگزار می‌شود که فاروق و عظیم در کنار یکدیگر نشسته‌اند و پس از مدتی فاروق از صحنه خارج می‌شود. این صحنه دعوای دو برادر را زمینه‌سازی می‌کند. در همین جشن گفته می‌شود که عظیم قبلا می‌خوانده اما مدتی است توبه کرده است. از این موضوع در طول فیلم استفاده‌ای نشده و تنها کاربردش این است که نشان دهد، عظیم به حرف مادرش احترام می‌گذارد و اگر مادرش بخواهد توبه‌اش را می‌شکند.

پس بهتر بود این موضوع را که عظیم به حرف مادرش احترام می‌گذارد، جور دیگری نشان می‌دادند یا اینکه از این قضیه در جای دیگری از فیلم هم استفاده می‌کردند. چون تمام مواردی که در یک فیلم بیان می‌شود باید در طول فیلم به کار گرفته شود و اگر مطلبی در فیلم بیاید که کاربرد چندانی نداشته باشد، در فیلم اضافی است. فیلم تازه برادران محمودی مانند آثار قبلی آن‌ها سعی دارد به مشکلات افراد افغانستانی مقیم ایران بپردازد. در این فیلم هم به شرایط کاری سخت موجود برای این افراد اشاره شده است.

عظیم فردی است که در شهرداری و در شیفت شب کار نظافت خیایان‌ها و حتی فاضلاب‌ها را بر عهده دارد. البته در این فیلم نه‌ تنها بیان می‌شود شرایط کاری اتباع افغانستانی در ایران سخت است، بلکه نشان می‌دهد عده‌ای از هموطنان خودمان هم برای کسب روزی این کارهای سخت را انجام می‌دهند. همچنین در فیلم «شکستن همزمان بیست استخوان» به یکی از مشکلات موجود در قانون ایران پرداخته می‌شود؛ قانون اجازه نمی‌دهد یک ایرانی به یک فرد افغانستانی عضو اهدا کند. پرسش اینجاست که این قانون، راه‌حلی است برای جلوگیری از بروز یک مشکل یا اینکه یک نوع تبعیض را به‌ وجود آورده است؟

شخصیت عظیم در تنگناست و کارگردان این موضوع را زمانی نشان می‌دهد که عظیم را در داخل قاب پنجره یا درون چارچوب در نشان می‌دهد و اوج این نمایش جایی است که عظیم در محل کارش در کمد خود را باز می‌کند و دوربین، درون کمد قرار دارد و او را در یک فضای بسته و تحت فشار به تصویر می‌کشد. در چند صحنه از فیلم، عظیم را می بینیم که سوار بر موتور است و صدای بلند موتور او روی تصویر است که این صدا خاطر پریشان و فشار عصبی‌ را که روی عظیم است نشان می‌دهد.

عظیم در شرایطی قرار می‌گیرد که می‌تواند به مادرش کمک کند، ولی در صورت کمک کردن به مادرش زندگی خودش به خطر می‌افتد. او تصمیم می‌گیرد زندگی خود را به خطر نیندازد. این تصمیم عظیم باعث می‌شود مخاطب در مورد عظیم قضاوت کند. اما نکته اینجاست که درست یا غلط بودن تصمیم عظیم نباید مخاطب را به قضاوت در مورد او وادارد. هدف کارگردان از ایجاد چنین ماجرایی این بوده که به ما بفهماند تا در موقعیت یک فرد نباشیم، نمی‌توانیم در مورد تصمیمات او اظهارنظر کنیم.

تلخی روزگار مهاجران افغان در شکستن همزمان بیست استخوان

عظیم نان‌آور یک خانواده است و حتی مادر بیمارش هم در خانه او زندگی می‌کند و عظیم تصمیم می‌گیرد ریسک نکند و سلامتی خود را حفظ کند. شرایط پیش آمده برای عظیم نوعی تنبیه هم برای او به حساب می‌آید. عظیم در ابتدای فیلم برادر خود را سرزنش می‌کند که چرا مادر را همراه خود نمی‌برد و تنهایش می‌گذارد و حالا در شرایط جدید، عظیم است که مادر را یاری نمی‌دهد و به‌ نوعی تنهایش می‌گذارد. عظیم در این فیلم شخصیت اصلی است و در تمام صحنه‌ها در مرکز توجه دوربین قرار دارد.

محسن تنابنده هم کاملا توانسته در بازی خود فشارهایی را که بر دوش عظیم است به تصویر بکشد. همینطور تنابنده پریشانی ذهن عظیم را با کنش‌های خود به خوبی نشان داده است. تنابنده در بازی‌های قبلی خود هم نشان داده بود که توانایی حرف زدن با لهجه‌های گوناگون را دارد و در این فیلم هم به خوبی توانسته این مهارت را نشان بدهد. هنگامه (خواهر عظیم) حضورش در فیلم تقریبا اضافی است. او تنها با شنیدن مشکل مادرش گریه و زاری می‌کند و حضورش هیچ کمک خاصی به پیشبرد داستان نمی‌کند، درحالی‌که می‌شد حضور او را در فیلم پررنگ‌تر کرد.

صحنه‌ای در دقایق پایانی فیلم وجود دارد که فاروق بعد از شنیدن حقیقت ماجرا از زبان دکتر به سرعت و با عصبانیت دنبال عظیم می‌گردد؛ اما زمانی‌که او را می یابد، با او ابراز همدردی می‌کند که این صحنه اصلا خوب از آب درنیامده است. اگر فاروق حال عظیم را درک می‌کند پس چرا قبل از یافتن او به‌ شدت از دستش عصبانی است. و اگر از دست او عصبانی است چرا با او همدردی می‌کند؟ در ابتدای فیلم رابطه دو برادر جوری به تصویر کشیده شده است که نشان می‌دهد دو برادر بسیار هوای همدیگر را دارند حتی در صحنه دعوای آن دو می‌بینیم که فاروق ساکت است و عظیم هم فقط داد می‌زند و خشونت زیادی میان آن دو وجود ندارد.

همین موضوع، انتهای فیلم را که فاروق با عظیم همدردی می‌کند قابل قبول می‌کند. ولی اینکه فاروق با عصبانیت به سوی عظیم می‌رود و ناگهان عصبانیتش به حس همدردی تبدیل می‌شود منطقی نیست. برف آرامی که در انتهای فیلم می‌بارد به‌گونه‌ای سفیدی کفن را یادآور می‌شود و این موضوع را زمینه‌سازی می‌کند که رونا از دنیا خواهد رفت. همچنین در انتهای فیلم کارگردان، رونا (مادر خانواده) را از نمای بالا به تصویر می‌کشد که نوه‌اش سر به سینه او می‌گذارد.

این صحنه نگاهی خداگونه را به تصویر می‌کشد تا نشان دهد رونا مادری است که فدای فرزندانش می‌شود و خدا نگاه ویژه‌ای به او دارد و اینکه نوه‌اش سر به سینه او می‌گذارد قدردانی عظیم و فاروق را از رونا نشان می‌دهد چون رونا باعث می‌شود این دو برادر دوباره درکنار یکدیگر قرار بگیرند. همینطور این صحنه به آرامش رسیدن رونا را نشان می‌دهد چون رونا، نجیب (یکی از نوه‌های خود) را بسیار دوست دارد و مدتی است که در کنار او نبوده است و هنگامی که نجیب سر خود را روی سینه رونا می‌گذارد، ناله‌های رونا کم‌تر می‌شود. فیلم «شکستن همزمان بیست استخوان» به مخاطب یادآوری می‌کند که قضاوت ساده است، ولی در خیلی از مواقع قضاوت‌های ما درست نیستند.

فاروق، مادرش را همراه خودش به آلمان نمی‌برد و این کار مخاطب را وامی‌دارد تا فاروق را قضاوت کند. اما همین فاروق وقتی مادرش به کلیه احتیاج دارد به ایران بازمی‌گردد. البته باید توجه داشت که فیلمساز در همان ابتدای فیلم، به زبان تصویر به مخاطب می‌گوید که فاروق را قضاوت نکن، چون در صحنه‌ای که عظیم بعد از فهمیدن اینکه فاروق نمی‌خواهد مادرش را ببرد به خانه فاروق می‌رود، خود فاروق ناراحت است و چیزی نمی‌گوید و زن او با عظیم دعوا می‌کند.

در ضمن کار فاروق در ابتدا و پایان فیلم (اینکه در ابتدای فیلم مادرش را تنها می‌گذارد، ولی در انتهای فیلم به یاری مادرش می‌آید) باز هم این پیام فیلم را به ما یادآوری می‌کند که در خیلی از مواقع برای اینکه تصمیم‌های افراد را درک کنیم باید جای آن‌ها باشیم. در کل باید گفت فیلم جدید برادران محمودی مانند فیلم‌های قبلی آن‌ها فیلمی دغدغه‌مند است که در سینمای کم شده از ارزش و معنای امروز، مخاطب را به فکر وامی دارد و این موضوع، مهم‌ترین نکته فیلم است.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۲
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۲۳
نیما
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۰۸ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۶
میخوای فیلم رو هم بزارید اینجا !!! کل موضوع رو گفتید!!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۳۴ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۶
واقعاً حکمت وجود این کشورهای عقب افتاده و گرسنه در همسایگی ایران چیست؟ ما که نفهمیدیم! الآن در افغانستان دارند تبلیغات می‌کنند که در ایران افغانی‌ها استثمار می‌شوند و از این‌جور حرف‌ها.در صورتی که بسیاری از جوانان ایرانی بیکار مانده‌اند و به جای آنها افغانی‌ها کارها رو گرفته‌اند.در صف گوشت و مرغ، هر جا که نگاه می‌کنی افغانی است و تقریباً از همه مواهب ایران بهره‌مند هستند.این در صورتی است که هیچ جای دنیا افغانی‌ها رو به این تعداد راه نمی‌دهند.
طنز ماجرا اینجاست که با اینکه اوضاع ایران خوب نیست و مردم ایران مشکلات زیادی دارند اما جورکش ملت‌های دیگر شده‌اند.ملت‌هایی که به جای تشکر، طلبکار هم هستند و از کمبود سهمشان از ایران! گله می‌کنند!
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۶:۳۷ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۶
آقا یا خانم محترم از مجبوریه که اینجا موندیم بین بد د بدتر بد رو انتخاب کردیم کارهاییم که می گی افعانیا انجام می دن فقط کارای که ایرانیا زیر بارش نمی رن ما افغانیا با دسمزد پایین بدون بیمه پاداش کار می کنیم و سوا از اون به اداره کارم مالیات می دیم دلت خوشه
ایران
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۴۰ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۷
تازه طلبکار هستند و از تعداد کامنت های مخالف معلوم هست.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۳:۱۰ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۷
کمی درباره ایرونی های کویت ولوس آنجلس که تابعیت گرفتند ومقایسه حقوق مدنیشون با افعانی ها تحقیق کن
حتما میخوای برده هاتون صف مرغ هم نباشند یونجه بخورند .
این اوج حسادت ونادیده گرفتن کرامت انسانی واسلامی افراد هست
احمد
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۰۴ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۸
قوانین مهاجرتی بشار ضعیف هست .حتی در روستاها تعداد زیادی غیرمجاز زندگی میکنند.
پس این مسئولین واقعا چکار میکنند.چقدر خارجی تو این مملکت زیاد شده ، همه هم مصرف کننده هستند
ناشناس
|
United States of America
|
۰۲:۵۲ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۶
برادارن و خواهران افغان ما جان ما هستند.
پاسخ ها
احمد
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۲۶ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۶
خیلی واضح هست که کدوم کامنت هارا یه افغانی فرستاده
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۴۱ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۷
سلام
ایران
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۴۴ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۷
جان شما هستند ولی به مردم ایران ربطی ندارند.
ناشناس
|
Canada
|
۰۸:۳۰ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۶
این تحریم های ناجوانمردانه هم مشکلات این بندگان خدا را بدتر کرده است
ناشناس
|
China
|
۱۶:۵۱ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۶
شما بهتره واسه فهمیدن حکمتش یک سری به هرات بزنی که ۵۰ درصد مریض های روانی الزایمری و معتادان ایرانی تو‌کوچه پس کوچه های این شهر افتادن
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۱۰ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۶
افغانها نون بازوخودیشونمیخورند مفت نمیدن ایرانیان که انشاالله ازمینتشماخلاص به شیم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۰۰ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۶
افغانی جماعت باید هر چه سریع تر کشور ما را ترک کنند. این خواسته ی همه ملت ایران است.
چرا کسی توجه نمی کند.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۰۱ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۶
افغانی ها باید سریع اخراج شوند.
كورش
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۲۸ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۶
افغانستان تنها ١٣٠ ميباشد كه از ايران جدا شده، مردمانش تبارايراني دارند، ايرانيان را دوست ميدارند اما از آنها گله مند هستند چون شخصي افغانستاني متولد ايران شهروند ايران محسوب نميشه و از خيلي حقوق محروم ميباشد، هزاره ها در دوران جنگ تحميلي و جنگ سوريه ايران را ياري دادند شهيد و اسير دادند، نبايد به چشم غريبه به اين مردمان نگاه كنيم، اينها قومي ايراني اند همچون لر آذري بلوچ گيلكي و... البته ما ايرانيها ميزبان خوبي براي خواهران و برادران افغانستاني هستيم ولي نگاه برخي نادانان در جامعه ، نگاه خوبي نسبت ب اين عزيزان نيست، اينهم بيشتر بخاطر عدم آگاهي ميباشد البته رسانه هاي مخالف اتحاد ايران و افغانستان همچون بي بي سي خبيث سعي در تفرقه دارد و در خبرهايش بارها نفاق و كينه را موذيانه ابراز ميدارد، در ضمن نگوييم افغان و افغاني كه خوشايند نيست، افغاني واحد پول اين كشور است و افغانستان اقوام گوناگوني دارد و نام افغان از اوغان گرفته شده، بايد دست هزاره هاي عزيز را ب گرمي بفشاريم آنها را كمك نماييم هزاره ها و ساير اقوام افغانستاني عزيز دل ما هستند
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۰۹ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۶
مهمان گرچه عزیز است ولی همچو نفس/ خفه می سازد اگر آید و بیرون نرود. وجود مهاجران افغان در ایران از ابتدای ورودشان ضرورت نبوده و از همان ابتدا آسیب زا بوده است. ایرانیها بیکار می مانند چون صاحب کارها افغانها را بدون بیمه و با حقوق کمتر سر کار می برند. حتی شرکتهای دولتی هم افغانها را سر کار می برند، در حالی که جوانهای ما می توانند و حاضرند همان کارها را انجام دهند. به یاد دارم صنایع دفاع که در شهران تهران خانه سازی می کرد، حتی سرکارگر افغانی بود. این مهاجران اگر در ایران شرایط سختی دارند، چرا به کشور خود برنمی گردند؟ جالب است که از وضعیت خود در ایران می نالند و طلبکار هستند. من حاضرم یک سوری یا فلسطینی را به عنوان مهمان در کشورم بپذیرم، چون دشمن به آنها حمله و عرصه را بر آنها تنگ کرده است، اما حاضر نیستم مردمی را که خود درگیری دارند، اینجا ببینم. جالب است که تنوع فرهنگی و قومی این کشور مانند ایران نیست و این چنین با هم در جنگند. برای من عجیب است که ملتی آنقدر ضعیف باشد که یک گروه خارجی در کشورشان پایگاه بزند و نیرو بگیرد و آنها هم با او همراه شوند.
همیشه میگن اقلیتها مودب هستند. اینها انقدر در ایران زیاد شده اند که گاهی بی ادبی هم می کنند و ما باید سطح فرهنگ پایین آنها را تحمل کنیم. زمان ریاست جمهوری خاتمی تعدادشان دو ملیون بود و حالا شش ملیون هستند. هر چه زودتر باید به کشورشان بازگردانده شوند، وگرنه این مشکل حل که نمی شود هیچ، پیچیده تر هم می شود.
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
عملکرد صد روز نخست دولت مسعود پزشکیان را چگونه ارزیابی می کنید؟