ناآرامی ها در عراق بدون رهبر و اهداف ملموس و البته واقع گرایانه دنبال می شود و نمی توان انکار کرد که دول خارجی و نیروهایی که آش خود را هم می زنند و منافع خود را در شورتر شدن آش می جویند هم در آتش می دمند و اینکه دودش به چشم چه کسانی خواهد رفت یقینا در کوتاه مدت مردم سرزمین عراق هستند که رنج تاریخی شان مضاعف خواهد شد. در میان و میانه تحلیل هایی که پیجوی علل این حوادث هستند شاید گفتاری درباب یک راهکار ممکن و ملایم که در مدت زمانی معقول دل ها را گرم و آتش فتنه را بی رمق نماید به جا باشد. بدوا باید دانست که جنس معترضین در عراق متفاوت است و همه یک پیکر واحد با خواست های یکسان نیستند اما در بهبود اقتصاد زندگی و احترام انسانی یک همنوایی معنادار به چشم می خورد.
سرزمین بابل قدیم که جمیعتی حدودا چهل میلیون نفری دارد و صادراتی نفتی در حدود سه میلیون بشکه، این قابلیت را دارد که زیست اقتصادی بهتری را برای مردمان خسته از جنگ و جفای دیکتاتوری و اشغال اجنبی به بار بیاورد.هفت میلیون نفر از جمعیت عراق رسما یا به طریقی که در اقتصادهای نفتی معمول است از صندوق دولت مواجب دریافت می کنند و طبعا اگر نه زندگی مطلوب ولی پایداری دارند و یاس از اینده علی رغم نارضایی و رنج از عدم شایسته سالاری و طایفه بازی در میان آنان از میان رفته است. تقریبا از هر پنج عراقی یک نفر وصل به عایدات دولتی است. در یک اقتصاد سالم و مترقی البته این پسندیده نیست و به دولت فربه و رانتی تعبیر می شود که عواقب ناخوشایندی را اهالی اقتصاد در آتیه کشورها یا نوسانات قیمت انرژی و مواد خام برایش پیش بینی می کنند اما نباید از یاد برد که هر سرزمین با توجه به تاریخ، فرهنگ و منبع و ساختار اقتصادی اش نحوه تعامل اهل قدرت و ملت یا رعیت را با توجه به شرایط بومی برمی گزیند و نمی توان نسخه بوداپست را برای بغداد هم پیچید. در اقتصاد نفتی که بخش بزرگی از عایدات حیف می شود با امور احتمالا نالازم یا میل می شود در یک عدم نظارت و فرهنگ غارت قبیله ای و بردارو فرار کن که" دنیا دو روز است" حداقل حق بخش بزرگتر جمعیت این است که در این میانه حداقل های یک زندگی شرافتمندانه و امیدوار برای همه مهیا گردد. قدرتمداران منطقه سبز باید یک طرح ملموس و مشخص و نه انتزاعی و پر از سخنان درشت و وعده های دورو دراز(که البته مطابق هزار وعده خوبان یکی هم وفا نکند!) به معترضان بدهند مبنی بر این که از محل عایدات نفتی عراق صندوقی تشکیل خواهد شدو صرف پرداخت بیمه بیکاری و درمان رایگان برای احاد ملت عراق بدون تبعیض خواهد شد. با توجه به سال ها جنگ و دیکتاتوری و اشغال مصیبت بار کشور توسط ایالات متحده امکانات و زیرساخت های مناسب با کاستی هایی مواجه است که دولنت ثرتمند عراق می تواند با بستن قراردادهای طولانی مدت با ایران در زمینه های خدمات بهداشتی و تحصیلی امکان استفاده بهینه را برای شهروندانش فراهم کند و پیوندهای دو همسایه هم مستحکم ترشود و البته برای کشورمان هم یک فرصت استثنایی برای تعمیق روابط و برادری و البته سود مشترک خواهد بود.
این که مدام حرف های مبهم و وعده های آرمانشهری در آینده ای نامعلوم و برای نسل های آتی داده شود نه امید می آفریند و نه قرار ،اساسا هم حرف بی مورد و ریاکارانه ایست! نمی توان زندگی گروهی از آدمیان را به گروگان گرفت و یا به حال خود رها کرو بهانه آورد که برای درست شدن امور باید چند نسل فدا شود! می بایست آینده مدنظر باشد اما در حد ممکنات هم برای انسانها شرایط رضایت خاطر را فراهم کردو از بسط یاس جلوگیری کرد چراکه لشکر ناامیدان خطرناک ترین پدیده های بشری در بسترهای ملتهبی مثل عراق هستند و همیشه باید امید آخرین چیزی باشد که پناه گردد. و تکمله این که جماعت در خیابان با همه رنگارنگی و تنوعی که دارند باید بدانند که خراب کردن همه چیز ولو الکن ترین سیستم ها و اشخاص چیزی جز ویرانی بیشتر ببار نمی آورد. همین اشخاص و مناسبتها با تماما کاستی ها و احیانا پلشتی ها برآمده از تاریخ و مناسبات درونی و بومی والبته بعضا با معماری های دول چیره قرن نوزدهم ببار آمده اندو این که حیات پرتلاطم و امیخته به رنج و البته نان چربی را برای گروهی دیگر رقم زده اند در تماما این سال ها دوام اورده اند پس درصدی از همگرایی با بطن جامعه یا راه های تنفس اجتماعی در آن ها وجود دارد و برکندن یکباره همه چیز مستلزم جایگزین کردن چیزیست و وقتی دستها برای ساختن خالیست یا صندلی های خالی را افراد دون پایه تر در سایه پر می کنند که پس از چندی به اربابان پیشین تبدیل می شوند یا چکمه سرباز خارجی یا اشرار متنوع در انتظار است. این سیکل تفکر معیوب اگر نقطه پایان به رنج ها و نامرادی های مردمان این بلاد بلاخیز خاورمیانه بود با این حجم نوستالژی و دریغا گویی حتی برای اعصار و افراد جرار و دهشتناک در تاریخ این منطقه مواجه نمی گشتیم. پذیرش واقیت و سعی در حرکت و وعده های ملموس و قابل دسترس و رعایت الزامات هر سرزمین شاید ممکن ترین امام نه مطلوب ترین راه ها باشد.