یکی از نمایندگان استان گلستان به ملاقات وزیر میراث فرهنگی و گردشگری رفته است و از او خواسته برای کمک به اجرای طرح تلهکابین کبودال به خروج این منطقه از محدوده ثبت جهانی کمک کند!
راستش ماجرا را خیلی جدی نگرفته بودم، یعنی خبرش را جسته و گریخته در این کانالهای مجازی و صفحههای فعالان محیطزیستی دیده بودم اما راحت از کنارش گذشتم. راستش را بخواهید کمی هم عجیب و غیرقابلباور بود؛ شما با هزار مشقت، سالها تلاش و آمد و رفت، جنگیدن و جدال بینالمللی و خون دلخوردن، یک پهنه طبیعی را به ثبت جهانی برسانید بعد عدهای برای مثلا ایجاد جاذبه گردشگری و اینجور چیزها، برای آن دندان تیز کنند و این اعتبار به دست آمده بینالمللی را در معرض خطر قرار دهند. هربار که به این مساله فکر میکنم متعجب میشوم، همان هفته پیش که خبر را خواندم تا همین امروز که جدی شد واقعا فکرش را نمیکردم عدهای بخواهند برای احداث تلهکابین در جنگلهای هیرکانی به ثبت جهانی آن پشت کرده و الزامات حفظ این ثبت را به منزله محدودیت طرح کنند و به این و آن نامه بزنند که این محدودیتها رفع شود تا بتوانند در یک میراث جهانی تلهکابین ایجاد کنند!
تلاشی ستودنی برای ثبت جهانی جنگلهای هیرکانی
هنوز چهار، پنج ماهی از پایان تلاش دغدغهمندان محیطزیست و مسئولان کشور در ثبت جهانی جنگلهای هیرکانی نمیگذرد. تیرماه امسال بود که بخشی از جنگلهای هیرکانی شمال کشور در یونسکو به ثبت جهانی رسید. این جنگلها که دارای مساحت 55هزار کیلومتر مربعی است، در حاشیه جنوبی و جنوبغربی خزر پنج استان از استانهای شمالی کشور و بخشهایی از کشور آذربایجان را در بر گرفته است. قدمت 40میلیون ساله این جنگلها که از منطقه هیرکان جمهوری آذربایجان آغاز میشود و تا استان گلستان در ایران امتداد مییابد یکی از مسائلی است که بر ارزشمندی این منطقه میافزاید، آنقدر این جنگلها ارزشمند هستند که از آن بهعنوان موزه طبیعی هم یاد میشود. قبلا از جدال بینالمللی برای ثبت جنگلهای هیرکانی سخن گفتیم؛ جدالی که بین ایران و جمهوری آذربایجان برای ثبت این جنگلها به نامشان بود. سال 85 برای اولینبار جمهوریآذربایجان درخواستی را برای ثبت این جنگلها به یونسکو ارائه کرد. بعد از بررسی کارشناسان و با توجه به این مساله که سهم 20هزار هکتاری جمهوری آذربایجان در برابر سهم دومیلیون هکتاری ایران عدد قابلملاحظهای نیست، ثبتنام این جنگل را بهعنوان یک میراث طبیعی جهانی تنها با نام یک کشور امکانپذیر ندانستند و این مساله آغاز ورود ایران و تلاش مسئولان و دغدغهمندان ایرانی برای ثبت مشترک نام این جنگلها به نام ایران و آذربایجان بود. بالاخره بعد از فرازونشیبهای بسیار، تیرماه 98، در چهلوسومین اجلاس کمیته میراث جهانی یونسکو در باکو آذربایجان، با موافقت اعضای کمیته بررسی، این جنگلها به نام ایران در فهرست میراث جهانی قرار گرفت تا بیستوچهارمین اثر تاریخی و طبیعی ایران در فهرست جهانی یونسکو باشد و افتخاری برای ایرانی قلمداد شود. از همان روزها، یعنی تیرماه و قبل و بعد از آن بیمهریها به این منطقه و بیتوجهیها به تلاشهای طولانی و مفید فعالان محیطزیست به طرق مختلف انجام شد و ادامه یافت و از جدیدترین این اقدامات آسیبزننده به منابع طبیعی، قرار است احداث تلهکابین در این محدوده ثبت جهانی هیرکانی را به خطر بیندازد.
مخالفت با احداث تلهکابین روی میراث جهانی!
ابتدا این خبر دست به دست میشد که یکی از نمایندگان استان گلستان به ملاقات وزیر میراث فرهنگی و گردشگری رفته است و از او خواسته برای کمک به اجرای طرح تلهکابین کبودال به خروج این منطقه از محدوده ثبت جهانی کمک کند! آنقدر خبر عجیب بود که در ابتدا واکنش خاصی نسبت به آن صورت نگیرد، اما رفتهرفته و انتشار یک نامه در رسانهها این خبر عجیب را تایید کرد و پرده از یک اتفاق تاسفبرانگیز دیگر در حوزه محیطزیست کشور برداشت. براساس آنچه در نامه منتشرشده وجود داشت، سه نفر از نمایندگان میراث فرهنگی، منابع طبیعی و محیطزیست در استان گلستان از استاندار این استان خواستند موانع و مشکلات پیشروی نصب تلهکابین کبودوال در علیآبادکتول را رفع کند، چراکه بخشی از پارک جنگلی کبودوال استان گلستان در منطقه ثبت جهانیشده جنگلهای هیرکانی قرار دارد و همین مساله باعث شده شورای عالی و شهرسازی کشور با نصب تلهکابین در آن مخالفت کند. واقعیت همین بود و واکنشها هم بعد از این نامه شدت گرفت، فرزانه صادقمالواجرد، دبیر شورای عالی شهرسازی و معماری ایران در ارتباط با مخالفت این شورا با احداث تلهکابین در این محدوده در گفتوگو با رسانهها خاطرنشان کرد: «در جلسه 17 اسفند 93 که همه مسئولان مرتبط با منابع طبیعی، فضای سبز و جنگلها خدمت مقام معظم رهبری حضور پیدا کردند، تاکید رهبری بر حفاظت ویژه از فضای سبز، جنگلها و منابع طبیعی بود و گفته شد که حتی حوزه علمیه هم ساخته نشود؛ تلهکابین هم اگر بخواهد ضرر و زیان و آسیبی به جنگلهای ثبتشده هیرکانی با قدمت یکمیلیون سال داشته باشد، قطعا در برابر آن موضع گرفته خواهد شد.» پس از این، اما واکنشها و اقدامات موافقان احداث تلهکابین در این محدوده ادامه یافت.
روز گذشته کامران پورمقدم، رئیس شورای عالی جنگل هم در ارتباط با حواشی ایجادشده پیرامون احداث تلهکابین در محدوده جنگلهای جهانی هیرکانی گفت: «در گذشته پارک جنگلی کبودوال در علیآبادکتول محدوده کوچکی بود که توسط شهرداری استان اداره میشد. پس از مدتی تصمیم گرفتند از ظرفیتهای تفرجی این پارک جنگلی استفاده کنند، بنابراین تقریبا در سال ۹۲ طرحی را در قالب پارک جنگلی به شورای عالی وقت سازمان جنگلها فرستادند که با تعیین شرط و شروطی با کلیت آن موافقت شد. به موازات این اقدام پیگیریهایی برای ثبت جهانی جنگلهای هیرکانی درحال انجام بود. از اینرو بازدیدکنندگان و ارزیابان یونسکو بخشی از جنگلهای هیرکانی را بهعنوان هسته مرکزی حفاظت و ثبت میراث جهانی انتخاب کردند و اطراف آن را بهعنوان زون (منطقه) ضربهگیر تعیین کردند که بخشی از پارک جنگلی کبودوال نیز در زون ضربهگیر قرار گرفت. در زون ضربهگیر میراث جهانی ثبتشده جنگلهای هیرکانی میتوان اقدامات اکوتوریسم سازگار با طبیعت را با رعایت استانداردها انجام داد. با این وجود نصب تلهکابین در این پارک جنگلی میتواند شاخصهای ثبت جهانی را با مشکل مواجه کند. سازمان جنگلها و شورای عالی جنگل به هیچ عنوان از طرحی که به ثبت جهانی جنگلهای هیرکانی آسیب وارد کند، حمایت نخواهد کرد. طرح اولیه برای نصب این تلهکابین به شرط عدمقطع درخت و قرار بود از فناوریهایی استفاده کنند که به جنگل آسیب وارد نکند اما پس از ثبت جهانی نمیتوان به راحتی با نصب تلهکابین در این محدوده موافقت کرد. پیشنهاد سه دستگاه محیطزیست، منابع طبیعی و میراث فرهنگی این بود که محدوده نصب تلهکابین تغییر پیدا کند اما در شورای راهبردی مدیریت ثبتجهانی با این پیشنهاد نیز مخالفت شد.»
یکبار با آفرود، یکبار با طرح انتقال آب و حالا هم احداث تلهکابین
چند وقت پیش یک کار عجیب و غریب دیگر (رژه آفرودیها) هم به نام جشن و پاسداشت ثبت جنگلهای هیرکانی و به رسم تخریب و آسیب به آن در شرف برگزاری بود. آن موقع هم مثل همین روزها باورمان نمیشد که با تخریب طبیعت و حمله به جنگلهای هیرکانی قصد جشن و پاسداشت و تقدیر از این اتفاق مبارک جهانی را داشته باشند. اما خب پوسترها منتشر میشد و انگار آن هم مثل همین احداث تلهکابین امری واقعی بود و در شرف اجرا، خلاصه دست به قلم شدیم و با این طرف و آن طرف تماس گرفتیم و نوشتیم که ایهاالناس، مردم، عاشقان آفرود و ماشینسواری در طبیعت و جنگل و بیابان، با این کار جشن نمیگیرید و به پاسداشت طبیت نمیروید، فقط به یک میراث جهانی حمله میکنید. حالا هم همان است و اینبار نه با چرخهای بزرگ و بیرحم آفرود، بلکه با پایههای فلزی و بتنریزی و سیمکشیهای تلهکابین و حواشیاش قصد تخریب دارند. همان روزها با بهمن ایزدی، فعال محیطزیست و از بانیان ثبت بیابان لوت در میراث جهانی یونسکو گفتوگو کردیم تا بیشتر اهمیت این ثبت جهانی و حفظ آن را گوشزد کنیم و ایزدی هم در اینباره گفت: «معمولا وقتی یک اثر در یک کشور، حالا چه اثر طبیعی باشد، چه فرهنگی و تاریخی و هنری و... به مرحله ثبت جهانی میرسد، یعنی وارد فهرست میراث جهانی میشود، معنایش این است که این اثر مالکیتش مربوط به کشور ثبتکننده است، مثل همین جنگلهای هیرکانی که دومین اثر ثبتشده کشور است یا مثلا بیابان لوت که اولین اثر طبیعی کشور بود که ثبت شد، مالکیتش مربوط به ایران است اما از نظر جایگاه جهانی که پیدا میکند سایر ملل جهان نسبت به حفظ آن اثر حساس و حتی خودشان را ذیدخل میدانند و در واقع مدیریت اجرایی و نظارت این کار را هم برعهده سازمان یونسکو گذاشتهاند. از طرف دیگر وقتی یک اثر وارد فهرست میراث جهانی میشود و به ثبت میرسد، این امر باعث معرفی هویت فرهنگی و طبیعی و تاریخی کشور میشود. درخصوص لوت و جنگلهای هیرکانی هم همینطور است، اینها معرف هویت ممتاز ما در سطح جهان است که یک افتخار ملی برای ما در سطح جهانی دارد. ما در اقلیمی زندگی میکنیم که کهن بومزادگان را داریم، کهنترین میراثهای جهانی در زیستکره مربوط به ماست، قدیمیترین جایگاههای زندگی و تمدن بشری را داریم و... اینها همه هویت ملی و فرهنگی ما را تشکیل میدهد. وقتی این ثبتها اتفاق افتاد معنایش این است که ما باید مدیریت مشارکتمدار حفاظت را برای حفظ آن اثر که جهان روی آن حساس است، تقویت کنیم. در این نگاه هرگونه بهرهبرداری که پیش از آن بوده و موجب تخریب هم شده بود، محکوم است.»
البته این همه ماجراهای انسان و طبیعت نیست، این تمام ماجرای ما و هیرکانی هم نبوده و نیست، شمال کشور و آن بافت پردرخت و پوشش گیاهی انبوه، گاهی قربانی آبشارهای مصنوعی، نظیر آنچه در ناهارخوران و در قلب جنگلهای هیرکانی استان گلستان ایجاد شده، بوده و گاهی قربانی احداث صنعت آلوده و آبخوار پتروشیمی و احداث راهآهن مثلا بینالمللی بدون خروجی مثبت و اثرگذار و اخیرا هم سوای این ماجرای داغ تلهکابین، ماجرای انتقال آب خزر ملاحظات و نگرانیهایی را پیرامون حفظ این میراث ارزشمند ایجاد کرده است.
تخریب جنگلهای هیرکانی یک کجسلیقگی بزرگ است
آنچه تا اینجا نوشتیم یک روی سکه و به بهانه اقدامی عجیب است که هنوز اجرایی نشده اما گمانهزنیها و تقلای مسئولان استانی در گلستان آدمی را به فکر فرو میبرد و نگران میکند. روی دیگر سکه ماجرا اما به سازمان حفاظت محیطزیست باز میگردد. به اذعان فعالان و کنشگران محیطزیستی هنوز ارزیابی زیستمحیطی این ماجرا منتشر نشده و کم و کیف ماجرا مشخص نیست. هنوز مشخص نیست پاسخ استاندار به آن نامه کذایی چه بوده است و... . جمیع این ابهامات و بررسی وضعیت موجود باعث شد با محمد درویش یکی از مدیران سابق سازمان حفاظت محیطزیست و فعال محیطزیستی گفتوگویی داشته باشیم. او در اینباره گفت: «اولین اقدامی که در این رابطه باید میشد این بود که این پروژه باید دارای ارزیابی محیطزیستی میبود و گزارش ارزیابی محیطزیستیاش همانطور که آقای کلانتری قول داده بود باید روی سایت سازمان حفاظت محیطزیست منتشر هم میشد تا صاحبنظران، فعالان و اساتید دانشگاه به صورت مستقل و مستقیم آن را بررسی میکردند و میدیدند که آیا این گزارش ارزیابی با واقعیت تطابق دارد و آن تعهداتی که پیمانکار داده اجرا شده است یا نه؟ متاسفانه هیچگونه شفافسازی در این مورد انجام نشده است و ما حتی نمیدانیم این پروژه گزارش ارزیابی محیطزیستی دارد یا نه، اگر دارد چه شرکتی این ارزیابی را انجام داده و چه ویژگیهایی دارد. گام دوم ماجرا اما این است که از کل عرصه 1.6 میلیون هکتاری جنگلهای هیرکانیمان فقط 307هزار هکتارش ثبت جهانی شده است، یعنی کمتر از یکپنجم آن، چه دلیلی دارد ما توسعه را در همین 307هزار هکتار انجام دهیم و در مناطق دیگری که چنین امتیازی را ندارد انجام ندهیم؟ ما امتیاز بسیار بزرگی را از ثبت جهانی این جنگلها کسب کردهایم، سالها تلاش شده است تا بالاخره یونسکو با این ثبت موافقت کرده است، چرا به این راحتی این دستاورد را از دست دهیم. این یک کجسلیقگی بزرگ است. هر دو مسالهای که عرض کردم در شمول وظایف سازمان حفاظت محیطزیست و سازمان جنگلها و مراتع و آبخیزداری است که اگر اینها به درستی به وظایف خودشان عمل میکردند هرگز چنین مصیبتی اتفاق نمیافتاد. اصولا این سازمانها حیاطخلوت دولتها هستند، تصور رایج این است. اگر این سازمانها و مدیرانشان مخالفتی با دولتها و سیاستها داشته باشند، عزل میشوند. اینها نمیتوانند وکیلمدافع طبیعت کشور باشند، اینها حداکثر وکیلمدافع روسای خود هستند.»
گزارش از: ابوالقاسم رحمانی
این مطلب نخستین بار در روزنامه فرهیختگان منتشر شده است.