اواخر آبان ۹۶ در خیابان خیام و چراغبرق تهران چادر پیدا نمیشد؛ چون همراه با مایحتاج عمومی و کانکسها در ترافیک سرپل ذهاب گیر کرده بودند. حالا ۲ سال از آن زلزله میگذرد و اکنون روستاهایی در آذربایجان شرقی میزبان بیدارباش تلخ زلزلهاند. بالطبع شهروندان سقف و سرپناه را به کانکس و چادر ترجیح میدهند و برای همین پس از اندکی، پی بازسازی خانه میروند، اما وضعیت آنان که خانه و زمینی ندارند یا مستأجرند، سختتر است. حال ۲ سال پس از زلزله سرپل ذهاب یکی از زخمهای صورت شهر، ۳ کمپ ۲۰۰ خانواری است پر از چادر و کانکس. انگار قرار نیست این ۶۰۰ خانوار سامان بگیرند.
تجربه سالهای اخیر میگوید ما در بحرانها، هوای آسیبدیدگان را داریم؛ مثلا پس از زلزله ۲ سال پیش، گذشته از ۶۳ میلیارد تومان کمکهای مردمی هلالاحمر، مردم در حساب علی دایی، صادق زیباکلام و نرگس کلباسی روی هم ۱۶ میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان پول ریختند. دولت هم به کمک آمد و زلزلهزدهها سرپناه اولیه پیدا کردند. برخی وام بازسازی و نوسازی خانه گرفتند و با دریافت تسهیلات تراکم، قد شهر را حدود ۲ متر بالاتر بردند؛ چون به گفته جلیل بالایی، مدیرکل مدیریت بحران استان کرمانشاه، میانگین ارتفاع سازهها از ۱.۳ متر به ۳.۸ متر رسیده است. این بلندپروازی البته به قیمت بیخانه ماندن برخی تمام شده است؛ چون نتوانستهاند پروژه ساختمان ۳ طبقه خود را به پایان برسانند. اینطور که محبت جمالینیا، فرماندار سرپلذهاب میگوید شهرداری پیش از زلزله ۶ هزار و ۳۰۰ پروانه ساختوساز صادر کرده بود که این عدد پس از زلزله به ۱۲ هزار و ۳۰۰ پروانه رسیده است. با این همه، در جایجای شهر، خانههای بیسقفی دیده میشود که شرایط خوبی هم ندارند. اما چرا هنوز در این شهر عدهای در کانکسها زندگی میکنند؟
دلخوش به مصوبهای خیالی
پا که به شهر میگذاری سرما را میبینی که گِردِ اسکلتهای نیمهکاره و لخت خیابانها میپیچد. نسبت به پارسال کانکسهای زیادی جمع شده است، اما وسط همین خانههای نیمساز و خاکستری، همچنان کانکس یا چادری سبز شده است. به ظاهر، شهر به حالت عادی خود برگشته است، اما برای نمونه، حوالی فرمانداری زمینی است پر از کانکس و چادر. انگار میخواهند جلوی چشم فرماندار باشند که شاید به درد آنان زودتر رسیدگی شود. حالا که ۲ سال از زلزله گذشته اینجا به محله بیشتر شبیه است تا زمینی برای اسکان موقت؛ محلهای از جنس پلاستیک، برزنت و حلب. آجر، بلوک یا سیمانی اگر هست برای رُفوی خانههای آهنی است. البته وسط این همه آهن زندگی جریان دارد. کانکسها شده اتاق اصلی زندگیشان، آشپزخانهای هم با کمک چادر و دیواری از جنس آجر یا ضایعات آهن علم کردهاند. بوی تعفن میآید. آب جاری میان کانکسها جوی لجن راه انداخته است. سیمهای آشفته تیر برق، نور مجانی به این زمین میدهند. کمی دورتر حمام و دستشویی هم هست. البته تعدادی از کانکسها دستشویی و حمام را کنار خود تعبیه کردهاند و این یعنی همسایه بودن با بوی فاضلاب. مسلما این وضع را هیچکسی دوست ندارد. از اهالی میپرسم که چرا اینجا را رها نمیکنند و نمیروند؟ زنی میانسال خانهای ۳ طبقه در خیابان مقابل را نشانم میدهد که تنها تیرآهنها به ارتفاع ۳طبقه بالا رفتهاند و دیگر هیچ. اومیگوید: «پول نداریم تمامش کنیم.» پیرمردی خمیدهقامت با لهجه کردی، میگوید: «زن و بچهام در زلزله مردند؛ پولی هم برای اجاره خانه ندارم.»
۲ مرد جوان در بین اهالی جلو میآیند. نه ظاهرشان شبیه کردهای منطقه است و نه لهجه دارند، ولی میگویند اهل اینجا هستند و در زمان زلزله دوباره به شهر خود برگشتهاند. خانه ندارند و منتظر تسهیلات دولتند برای ساخت خانه.
چهکسی قول زمین رایگان داد؟
زن جوان دیگری میگوید موقع زلزله مسئولان در روزنامهها و تلویزیون قول دادهاند به مستأجرها، زمین رایگان داده شود. پس «تا زمانی که این اتفاق نیفتاده نمیرویم. «صدای بلند مردانهای هیاهو را ساکت میکند: «بعد از زلزله دولت به صاحبخانهها وام داده تا بتوانند خانههایشان را بسازند؛ خیلیها که قبل از زلزله، خانههایشان به زور یک طبقه بود، حالا صاحب خانههای ۲ یا ۳ طبقه هستند. گناه ما چیست که مستأجریم؟ دولت نمیتواند کاری کند ما هم صاحبخانه شویم؟ حتماً میتواند!»
دختری جوان که به همراه مادرش در کانکسی کوچک زندگی میکند، جلوتر میآید و حرفهای مرد را ادامه میدهد: «موقع زلزله مسئولان زیادی برای بازدید به این مناطق میآمدند. به ما که مستأجر بودیم قول دادند که زمین میدهند، اما حالا خبری نیست، از طرفی اجارهها هم گران شده است و ما پولی نداریم که خانهای بگیریم.» نکته اینجاست که هیچ مصوبه قانونی برای دادن زمین رایگان به مستأجران وجود ندارد؛ این را که به اهالی میگویم، زنی میانسال جواب میدهد: «ما از اینجا نمیرویم تا دولت تکلیف ما را روشن نکند.»
البته همه اینطور فکر نمیکنند. زهرا، دختر جوانی است که کنار پسری ۱۲، ۱۰ ساله ایستاده. صورت پسر سوخته و گوشت اضافه آورده. پارسال خواستهاند با گاز پیکنیک کانکس را گرم کنند که ترکیده و ۲ برادر و برادرزادهاش سوختهاند. میگوید: «زمین مجانی نمیخواهیم. فقط اگر دولت پول اجاره خانه ما را بدهد همین امروز از اینجا میرویم.»
پسلرزههای گرانی
این افراد که پیش از این بیخانمان نبودهاند، پول پیش را چه کردهاند؟ زهرا میگوید: «۵ میلیون پول پیش خانه ما بود که صاحبخانه کمکم به ما داد. نزدیک ۱۵ میلیون به ما «معیشتی» دادند. آن موقع میتوانستیم با آن خانهای اجاره کنیم، اما خانهها در حال تعمیر بود، بعد هم که بعضی خانهها آماده شد، قیمتها خیلی بالا رفت و نتوانستیم خانهای اجاره کنیم. پولی هم که به ما دادند، خرج شد.»
در سرپلذهاب برای اجاره خانه دستکم باید ۳۰ میلیون تومان پول پیش داشته باشی و بتوانی ماهی ۵۰۰ هزار تومان کرایه بدهی. این در حالی است که برخی از این خانوادهها سرپرستی ندارند؛ مثلا زهرا با یارانه ۴۰ هزار تومانی زندگیاش را میچرخاند. برادرهایش را به بیمارستانی در اصفهان بردهاند که هنوز آنجا بستریاند و پولی هم ندارد تا صورت گوشتآورده برادرزادهاش را مداوا کند.
در میان همهمه گرانی و تورم، اما همچنان هستند کسانی که دلخوش به وعدهای مبهماند. مرد جوانی میگوید: «اگر دولت زمین رایگان بدهد ما هم مانند بقیه صاحبخانهها، تسهیلات و وام میگیریم و صاحبِ خانه میشویم.» وی ادامه میدهد: «تا زمانی که دولت حق و حقوقمان را ندهد از اینجا بلند نمیشویم. این همه زمین، چرا نباید به ما رایگان زمینی بدهند؟»
هیچکدام هنوز دقیق نمیدانند کدام مسئول چنین وعده «حق و حقوقی» داده است. بر فرض صحت این وعده، آیا ساکنان هیچ چارهای جز کانکسنشینی ندارند؟ چون زندگی در اینجا چندان راحت نیست. آیا همه کسانی که اینجا هستند واقعا نیازمندند؟ یکی از زنان میانسال آرام میگوید: «هستند کسانی که خانه ساختهاند، اما برای اینکه پول اجاره را در جیبشان بگذارند، بین ما هستند؛ نمیدانم چرا فرمانداری تکلیف اینها را روشن نمیکند؟» وسط همین حرفها سر که میگردانم یک پراید زرد میبینم. تاکسی است. میپرسم این تاکسی کیست؟ چرا این موقع ظهر اینجا پارک است؟ زنی میانسال جواب میدهد: «مال ماست. شوهرم افسرده شده بعد از زلزله و نمیتواند کار کند.» اوادامه میدهد: «اینجا بیشتر مردها یا معتاد شدند یا زلزله آنها را بیکار کرده و افسرده. به ما میگویند، چون زمان زلزله در روستا بودید، به شما فقط تسهیلات روستا تعلق میگیرد و باید برگردید روستا. ما در این کانکسها میمانیم که تسهیلات معیشتی به ما هم بدهند.» زن آب پاکی را روی دستمان میریزد: «فرمانداری که نمیتواند تا همیشه ما را اینجا نگه دارد تَهش مجبور میشود فکری به حال ما کند.»
فقط دولت مسئول نیست
دوباره میپرسم کدام مسئول گفته به مستأجرها زمین رایگان میدهند؟ جواب این است: «مسئولان گفتند.» کسی نمیداند کدام مسئول. فارغ از اینکه چقدر زندگی در ایران «دولتزده» است و ما تا چه حد در همه امور دولت را مسئول میدانیم، باید گفت: این توقع نمیتواند چندان درست باشد. البته که دولت نسبت به جبران خسارتها مسئول است، ولی مسئولیت تام و تمام جبران تمام خسارتها نه در ایران که هیچکجای دنیا با دولتها نیست، بلکه نهادهای واسط غیردولتی این وظیفه را برعهده دارند. در کشورهای دیگر بیمه بخش مهمی از خسارت ناشی از بلایای طبیعی را جبران میکند. برای نمونه، طبق آمار ثبت شده در توفان کاترینا، ۱۸۵ میلیارد دلار خسارت به بار آمد که فقط ۸۸ میلیون دلار آن را دولت پرداخت کرد. بقیه خسارتها را شرکتهای بیمه پرداختند. ایران جزو ۱۰ کشور بلاخیز دنیاست. همین امروز درحالیکه داریم از بازسازی سرپلذهاب میگوییم اهالی روستاهای اطراف سراب درگیر آواربرداریاند. پس برای جبران خسارتهای همیشگی باید فکری اساسی کنیم. کشور حادثهخیزی، چون ژاپن برای جبران خسارتهای مالی، صندوق بیمهای تشکیل داده که خسارتها از طریق آن جبران میشود. با حق بیمه کمی که افراد به این صندوق میدهند، مبلغ قابل ملاحظهای جمع میشود و میتواند در زمان حوادث طبیعی و جبران خسارتهای مالی به کار آید. وجود چنین پشتوانهای شاید بتواند شایعه اهدای زمین مجانی به مستأجرها را تبدیل به واقعیت کند.
با این حال زمستان دیگری در سرپل ذهاب در راه است. سرما از میان اسکلتهای نیمساخته ساختمانها سُر میخورد میان کانکسهای حلبی و چادرهایی که با پلاستیک قنداق شدهاند. مسئولان و شهروندان حالا با هم جامه عزای شهر را از تنش درآوردهاند. ساخت و سازها نرمنرمک ادامه دارد و در این بین برخی هنوز پی زمین رایگان میگردند تا سر پناهی بسازند.
چرا برخی هنوز کانکسنشیناند؟
محبت جمالینیا*
در منطقه سرپل ذهاب، با چند دسته از افراد مواجه هستیم که هنوز در کانکس بهسرمیبرند؛ دسته اول، افرادی هستند که صاحبخانه بودهاند، خانههایشان در زلزله تخریب شده و تسهیلات لازم برای بازسازی را دریافت کردهاند، اما بهدلیل افزایش تعداد طبقات، نتوانستهاند کار ساخت را تمام کنند. اگر این افراد یک طبقه از ساختمان خود را تکمیل میکردند اکنون، در کانکس ساکن نبودند. دسته دوم، مستأجران واحدهای تخریبیاند که متأسفانه بنا بر شنیدههای خود، منتظر دریافت زمین رایگان هستند و حاضر نیستند خانه اجاره کنند. دسته سوم، برخی افراد سودجو هستند که از شهر و روستاهای اطراف، برای گرفتن تسهیلات به این منطقه آمدهاند. عدهای دیگر نیز کانکسها را در محل و حریم خانه در حال ساخت خود قرار دادهاند و تا زمان تکمیل خانه، آنجا زندگی میکنند. این کانکسها در حالی هنوز سرپا هستند که میدانیم لطمههای اسکان موقت به خانوادهها، جبرانناپذیر است؛ برای همین به مستأجران تخریبی قبل از پایان سال ۹۶ یعنی در همان روزهای پس از زلزله مبلغ ۱۷ میلیون تومان (۱۰ میلیون معیشتی و ۵ میلیون بلاعوض و ۲ میلیون کمک) داده شد، اما متأسفانه تعدادی از گرفتن خانه در آن زمان به بهانههایی، چون گرفتن زمین رایگان خودداری کردند. از مردادماه قیمت رهن و اجاره در منطقه بالاتر رفت و تورم بیشتر شد. این یعنی در همان زمان و چندماه بعد از زلزله، اجاره خانه با مبالغ کمکی امکانپذیر بود؛ چراکه تعدادی از واحدهای تعمیری تا قبل از مرداد به بهرهبرداری رسیدهاند. خوشبختانه بیش از ۶۰ درصد مستأجرهایی که خانه شان خراب شده، اکنون در خانهای دیگر ساکن هستند و در کانکسها زندگی نمیکنند.
* فرماندار سرپلذهاب
وام ۱۲ میلیونی برای تکمیل خانهها
جلیل بالایی*
تاکنون در بخش مسکن ۳۵۴۰ میلیارد تومان تسهیلات به مناطق زلزلهزده کرمانشاه پرداخت شده است. درواقع ۲۸۹۰ میلیارد تومان تسهیلات و ۶۵۰ میلیارد تومان کمکهای نقدی بلاعوض بوده است. در بخش تولید و اشتغال نیز ۶۰۰ میلیارد تومان تسهیلات ارائه شده و با توجه به اینکه در منطقه، شغل بیشتر افراد کشاورزی است دولت در بخش کشاورزی ۳۷ میلیارد تومان کمکهای مالی بلاعوض در اختیار مردم منطقه گذاشته است. پس از زلزله ۲ سال پیش، ۴۱ هزار و ۲۹۱ واحد تخریب شد و ۶۷ هزار و ۵۴۸ واحد هم به تعمیر نیاز داشت. هماکنون بیش از ۳۵ هزار واحد تخریبی و تمام واحدهای تعمیری تکمیل شدهاند. برای رفع مشکل واحدهای نیمهکاره قرار است تسهیلات ۱۲ میلیونی جعاله مسکن برای هر واحد از صندوق قرضالحسنه پرداخت کنیم و تا امروز این تسهیلات به حدود هزار واحد پرداخت شده و امیدواریم شهروندان با این کمکهزینه بتوانند واحدهای خود را تکمیل کنند. هماکنون آب شرب، سرویس بهداشتی و نیز آب و برق رایگان در اختیار ساکنان کمپها قرار گرفته و شرایط اولیه زندگی برای آنان فراهم است.
*مدیرکل بحران استان کرمانشاه
بیبضاعتها تحت حمایت قرار میگیرند
صابر حیدری*
از ۱۰ هزار کانکس سطح شهر، کمتر از ۱۵۰۰ کانکس هنوز برپاست. قبلا تعداد واحدهای در حال اجاره در شهر زیاد بود. اکنون این واحدها در حال ساخت هستند و برای همین هم با کمبود مسکن مواجهیم. از طرفی قیمت اجارهبهای خانهها هم بهدلیل کمبود و هم تورم افزایش یافته است. متأسفانه اکنون آمار دقیقی از وضعیت ساکنان کمپهای کانکسنشین وجود ندارد. با اینکه چندین بار آمارگیری صورت گرفته است، اما بهدلیل جابهجایی کانکسها آمارها مخدوش شده است. طبق آمارهای پیشین در میان کانکسنشینها، عدهای غیربومی هم بودند. حتی متأسفانه برخی افراد، از این کانکسها، به جای انباری واحد صنفی خود استفاده میکردند که خوشبختانه با همکاری دستگاههای مربوطه توانستیم جلوی این کارها را بگیریم. برنامه ما این است که پس از اتمام آمارگیری جدید، افراد بیبضاعتی را که در بین کانکسنشینها هستند تحت حمایت کمیته امداد و بهزیستی قرار دهیم تا بتوانیم خانهدار شدن آنان را تسهیل کنیم، اما متأسفانه با کسانی که منتظر گرفتن تسهیلات خاص و زمین رایگان هستند، نمیتوان برخورد خاصی کرد؛ چون از طریق رسانهها بهدنبال متشنج کردن فضا هستند.
* شهردار سرپلذهاب
گزارش از: نرگس بدیعیان
این مطلب نخستین بار در روزنامه همشهری منتشر شده است.