تقریبا ۱۰ ماه پیش بود که مردم در نظرسنجیهای مختلف اعلام کردند که توقعشان از تیم ملی ایران، تیمی که در جام جهانی ۲۰۱۸ در آستانه صعود به جمع شانزده تیم برتر بود، قهرمانی در جام ملتهای آسیای ۲۰۱۹ است .
کارلوس کیروش، سرمربی تیم ملی بهدلیل اینکه هدف تیم ملی را حضور در نیمهنهایی رقابتها بیان کرده بود از سمت بخش بزرگی از مردم مورد انتقاد قرار گرفت، اما با تصمیمهایی که در فدراسیون فوتبال ایران در طول ماههای بعد از جام ملتهای آسیا گرفته شد، شرایط بهگونهای پیش رفت که طرفداران تیم ملی حالا بهجای اینکه حسرت موقعیت از دسترفته طارمی مقابل پرتغال یا اشتباه مهلک ملیپوشان در بازی با ژاپن را بخورند، باید چرتکه را بردارند و حساب کنند که اگر تیم ملی از چهار بازی خود، فقط یک بازی را با مساوی پشت سر بگذارد و بقیه بازیها را ببرد چه سرنوشتی در انتظارش خواهد بود.
تعلل برای یک انتخاب اشتباه؛ گزینههای بیمعیار
بعد از پایان مدت قرارداد امضاشده میان کیروش و فدراسیون فوتبال ایران، مهدی تاج و دیگر مدیران فدراسیون تازه به فکر افتادند که با گزینههایی که در دسترس هستند، وارد مذاکره در سطح پیشرفته شوند. در نتیجه فدراسیون فوتبال با یک لیست بلندبالا از مربیان مختلف وارد مذاکره شد؛ ویلموتس، فنمارویک، لوپتگی و هروه رنار، مربیانی بودند که فدراسیون فوتبال بدون آنکه شناخت و معیاری مشخص برای انتخاب این مربیان داشته باشد و فقط براساس اینکه در دسترس هستند با آنها مذاکره کرد.
درنهایت مربیای که ضعیفترین کارنامه را در میان لیست فدراسیون فوتبال داشت انتخاب شد و مارک ویلموتس با قراردادی چهارساله هدایت تیم ملی ایران را برعهده گرفت. در جریان مذاکراتی با گزینههای مختلف که به انتخاب ویلموتس ختم شد، حدود پنجماه زمان طلایی برای آشنا شدن بازیکنان با فلسفه سرمربی جدید از دست رفت و تیم ملی ایران در طول این ماهها قربانی تعلل تصمیمگیری فدراسیون فوتبال شد.
تیمملی ناکام نتیجه کار مشترک فدراسیون ناتوان و مربی بیخیال
بازیهای دوستانه و قرارداد مبهم؛ دو موضوعی که سرمربی پیشین تیم ملی ایران برای آنها با سیل بزرگی از انتقادات مواجه شد و طبق صحبتهای مهدی تاج قرار بود فدراسیون فوتبال شرایط را تغییر دهد، اما زمان مشخص کرد که از زمان حضور مارک ویلموتس بهعنوان سرمربی تیم ملی این مسائل تغییر خاصی نداشته است و شرایط حتی بدتر از گذشته شده است. تیم ملی از زمان انتخاب مارک ویلموتس تنها دو بازی دوستانه، آن هم در روزهای ابتدایی حضور این سرمربی بلژیکی روی نیمکت تیم ملی ایران انجام داده و بعد از این بازیها در هیچ دیدار دوستانه دیگری به میدان نرفته است تا مشخص شود، فدراسیون فوتبال ایران تا چه حد در برگزاری بازیهای دوستانه ناتوان است و اگر شرایط فعلی در طول هشتسال گذشته برقرار بود، فوتبال ایران چه ضرر بزرگی را متحمل میشد. بهنظر میرسد این روند تا سال آینده هم ادامه داشته باشد و تیم ملی در هیچ دیدار دوستانهای به میدان نرود؛ اتفاقی که اگر رخ دهد، تیم ملی رابه پرتگاه سقوط در مقدماتی جام جهانی نزدیکتر میکند. نکتهای که خطر این ماجرا را بیشتر میکند، بیخیالی مارک ویلموتس نسبت به این شرایط است و طبق رفتاری که ویلموتس از خود بروز میدهد، بهنظر برای او فرقی نمیکند که تیمش آماده یا ناآماده باشد و انگار تنها موضوعی که برایش اهمیت دارد، دستمزدش است.
موضوع برگزاری بازی دوستانه تنها مسئلهای نبود که مهدی تاج بهعنوان رئیس فدراسیون فوتبال از ارائه یک راه حل برای آن ناتوان بود و مسئله قراردادهای مبهم فدراسیون بازهم ادامه داشت تا ویلموتس هم با لقب «مربی پروازی» شناخته شود؛ مربی تیم ملی جز روزهای فیفا برای تمرین تیم ملی در اردوها حاضر نمیشود و نتیجه این کار هم جز کمرنگ شدن شانس صعود مستقیم تیم به رقابتهای جام ملتهای آسیا و مرحله بعدی انتخابی جام جهانی فوتبال نیست. در این شرایط بحرانی، مارک ویلموتس حتی حاضر نشد برای چند روز در ایران بماند تا درمورد برنامههایش برای تیم ملی با رسانهها و مسئولان فدراسیون فوتبال صحبت کند و بهنوعی سرمربی بلژیکی تیم ملی بیخیالی خود را نسبت به سرنوشت تیم ملی به این شکل بروز داده است.
ویلموتس در حالی این رفتارها را انجام میدهد که مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال، بارها از تغییر بندهای قرارداد این مربی نسبت به قرارداد کارلوس کیروش خبر داده بود، اما این تضاد میان صحبتهای تاج و رفتارهای ویلموتس نشاندهنده این موضوع است که بازهم فدراسیون در بستن قرارداد مشخص، دقیق و شفاف ناکام بوده و این قرارداد هم بدون بندهای مشخص بسته است. درنهایت آتش دردسرهایی که فدراسیون برای این فوتبال رقمزده و مربی بیخیالی که نسبت به نتایج تیم ملی استخدام کرده است، دامن تیم ملی ایران را گرفته و این تیم را در آستانه ناکامی بزرگی قرار داده است.
تصمیمهای اشتباه سریالی فدراسیون فوتبال و مهدی تاج، حالا تیم ملی را در آستانه یک قدم به عقب برگشتن قرار داده؛ تیمی که باتوجه به رشد پلهپلهاش قرار بود در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر، هدفگذاری بزرگی در حد و اندازههای صعود از گروه خود را داشته باشد، در حال تجربه کردن مرگ تدریجی یک رویا است و اگر این تصمیمات ادامهدار باشد، نابودی این نسل طلایی فوتبال ایران خیلیزودتر از آنچه باید فرا میرسد.