به گزارش «تابناک»؛ پس از مطرح شدن این درخواستها و انتشار چند بیانیه در این مورد، تفسیرهای سیاسی برخی فعالان سیاسی از هر دو طرف، رنگ افراط به خود گرفته است. بدین گونه که برخی صدور این بیانیهها را همراهی با فتنهای میدانند که مشخص میکند اتاق فرمان آنچه آنان فتنه مینامند، در داخل و تحت فرماندهی افرادی است که خواستار کمیته حقیقت یاب شده اند و از آن سو، عدهای دیگر، این بیانیهها را نشانه بریدن برخی از افراد در داخل نظام سیاسی و پیوستن به صف اپوزیسیون خارج نشین تلقی و از آن اسقبال کرده اند.
این هر دو نوع واکنش، یعنی اینکه هر کسی که خواهان شفاف سازی است، خود در پشت اتفاقات هفته گذشته بوده یا اینکه هر که خواهان شفاف سازی است، به معنای بریدن او از نظام و پیوستن به صف اپوزیسیون خارج نشین است، هر دو دشمن شفاف سازی و کارکرد همان کمیته حقیقت یاب است.
تردیدی نیست که کمیته حقیقت یابی هم اگر از سوی مجلس شورای اسلامی تشکیل شود، نمیتواند ریشههای اتفاقات هفته گذشته را شناسایی کند که علت اتفاقات را باید عمیق و پژوهش محورانه جستجو کرد و جدی به دنبال راه حل برای آن بود.
اما اینکه چه اتفاقاتی افتاد که یک واکنش و اعتراض مردمی از همان ابتدا به خشونت و تخریب گسترده منجر شد، مسالهای است که باید همین نوع کمیتههای حقیقت یاب آن را بیابند. در واقع اینکه با هر اعتراضی، هم مردم و هم حاکمیت باید نگران باشند که ممکن است این اعتراضات به آشوب با تخریب و خشونت گسترده منجر شود، نکتهای است که باید به آن توجه جدی و عاجل شود. این یک نگاه است که باید آسیب شناسی شود تا مردم به راحتی بتوانند بدون دغدغه خشونت از سوی برخی از معترضان و یا نیروهای نظامی و انتظامی، مطالبه خود را به صورت مردمی از دولت و حاکمیت مطرح کنند.
یک نگاه دیگر این است که اتفاقات هفته گذشته، دیگر به پایان رسیده است و هر کسی خواستار شفافیت در مورد اتفاقات گذشته باشد، خودش همدست است و باید او را هم از همین ابتدا به سزای اعمالش رساند! یا اینکه هر کسی خواستار شفاف سازی شود بدین معناست او از نظام بریده و به اپوزیسیون پیوسته است؛ این هم نگاه دیگری است که کمکی به برگزاری اعتراضات مسالمت آمیز مردمی نمیکند و هر دو در باطن تمایل دارند، خواست و مطالبات مردمی را هر کدام به نوعی ساکت و یا به خارج از مرزهای کشور وصل کنند.
تردیدی نیست که نگاه آسیب شناسانه و دادن این حق به مردم ـ که شفاف از هر چه اتفاق افتاده مطلع شوند و البته فراهم کردن زمینه برای بیان مطالبات مسالمت آمیز مردم، که نه از مردم کسی کشته شود و نه از نیروهی نظامی و انتظامی و نه وطن ما تخریب شود ـ برای همه مفیدتر و برای بقای وطن، از اوجب واجبات است و این هر دو مستلزم قائل شدن حق برای طرفین است. حق برای برگزاری تجمعات اعتراضی مسالمت آمیز از یک سو و حق برای محافظت از مردم و اموال آنان در مقابل تخریب و خشونت. این دو حق لازم و ملزوم همدیگر است و در غیاب هر یک دیگری محکوم به شکست است.
مقدمه این هر دو البته، صحبت کردن با مردم لازم است. دولت یا حاکمیت باید بتواند با همه مردمش حرف بزند؛ با موافقانش و با معترضان و مخالفانش. باید بتواند دلیل تصمیمات خود را برای آنان توضیح دهد؛ بتواند آنان را قانع کند که برای او و مردم، مهمتر از هر ماهیت دیگری، وطنی به نام ایران است که اهمیت دارد. باید بداند اصرار بر صحبت و تعامل با موافقانش و دوری از معترضان، فقط بر تعداد معترضانش میافزاید. دولت یا حاکمیت برای همه مردم است و باید پیش از همه چیز بیاموزد که باید با همه آنان تعامل کند؛ باید بپذیرد که سرمایه اجتماعی همه اش موافق او نیستند، بلکه معترضان هم در صورتی که دیده شوند و تلاش شود با آنان تعامل شود، همه بخش مهمی از سرمایه اجتماعی اوست.