گروهی از هنرمندان با محوریت سینماگران با انتشار متنی مشترک با نام بیانیه که مخاطبی بر صدر آن درج نشده؛ اما متن آن ظاهراً خطاب به حاکمیت است، لحن بسیار تندی را در انتقاد از حوادث اخیر به ویژه مرگ برخی هموطنان در جریان این حوادث به کار بردند؛ لحنی که به زعم برخی، ممکن است نشانههای شکلگیری یک مرزبندی خاص باشد، ولی چه عواملی باعث شده، شاهد چنین موضعگیری باشیم و آیا چنین اقدامی با مصالح ملی و کوشش برای بازگرداندن آرامش به فضای کشور همخوانی دارد؟
به گزارش «تابناک»؛ چندی پیش، دویست سینماگر در بیانیهای موضعگیری کمسابقهای نسبت به شرایط فرهنگ و به ویژه سینما داشتند و خواستههایشان را در این زمینه مطرح کردند. اکنون پس از حوادث اخیر پس از افزایش قیمت بنزین، بیانیهای با محوریت عمده دو سینماگر مطرح ایران و پرسابقه همراهی گروهی از هنرمندان صادر شد و در ادامه نیز گروهی دیگر به این بیانیه پیوستند و گروهی دیگر نیز این بیانیه را امضا نکردند، ولی در حسابهایشان در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشتند.
این بیانیه بر خلاف بیانیه پیشین سینمایی و فرهنگی نیست و یک موضعگیری سیاسی نسبت به حوادث اخیر با ادبیاتی بیسابقه است که هرچند در صدر آن نام هیچ شخص یا نهادی نگاشته نشده، مخاطب آن مشخص بود و این بار بر خلاف دفعات پیشین، شاهد دو تغییر جدی هستیم؛ نخست، تغییر لحن از مطالبات و اعتراضات فرهنگی به اعتراضات سیاسی. دوم، تغییر مخاطب از دولت به حاکمیت. اکنون باید پرسید چه شد که چنین بیانیهای تحت عنوان #صدای_آبان_98 صادر شد؟
چنین به نظر میآید، عواملی چون فشار شبکههای ماهوارهای فارسیزبان به هنرمندان برای اعلام چنین مواضعی، پیامهای عمومی و خصوصی گروهی از مخاطبان این هنرمندان در شبکههای اجتماعی و تحرکات برخی اشخاص برای رساندن گروهی از هنرمندان به این نقطه نقش کلیدی را در تنظیم و انتشار چنین متنی داشته باشد. هنرمندان به درست یا غلط احساس میکنند، به میزان لازم نگاه پدرانهای آنها را همراه نمیکند و در عین حال از سوی جریان ضدانقلاب با تعابیری چون «سلبریتی حاکمیتی»، «نان به نرخ روز خور» هدف قرار داده میشوند.
بیشک باید حق اعتراض مردم نسبت به تصمیمات مقامات ارشد و شرایط اقتصادی به رسمیت شناخته و از آسیب دیدگان حوادث اخیر به ویژه آنهایی که اساساً نقشی در این حوادث نداشتند، دلجویی شود و شاهد تلاش عملی گسترده مسئولان در این زمینه باشیم اما این تلاش تنها در سایه برقراری آرامش در کشور، موثر واقع خواهد شد. ایران پس از حوادث اخیر که به کشته و زخمی شدن شماری از هموطنان و تخریبهای گسترده اموال عمومی و خصوصی منجر شد، نیاز به آرامش دارد و انتظار گروههای مرجع از جمله هنرمندان باید در چنین برهههای حساسی نقش جدیتری در مدیریت فضای عمومی داشته باشند و همه طرفها را دعوت به آرامش و گفت و گو کنند.
فراتر از این پرسش کلیدی که «اساساً صدور بیانیه در چنین شرایطی که ماجرا به پایان نیز رسیده، چه خروجی خواهد داشت؟»؛ پرسش کلیدیتر این است که «آیا بیانیه حاوی مخاطب واضح، محورهای مشخص نقد و ارائه راهکار بود یا با شعارزدگی سانتیمانتالیستی گره خورده بود؟» به نظر میرسد، پاسخ این پرسشها برای هر ناظر منصفی مشخص میکند که چنین موضعگیریهایی نه برای جامعه هنر ایران و نه برای جامعه مدنی یا معترضین دستاورد ملموسی نخواهد داشت و اگر با اقدامات عملی همراه نشود که بعید است همراه شود، به سرعت فراموش خواهد شد.
در این شرایط باید در نظر داشت، ایران در یکی از حساسترین مقاطع تاریخی قرار دارد و همان گونه که صدور چنین بیانیهای در چهار دهه اخیر بیسابقه بوده، این احتمال وجود دارد، تصمیماتی نیز در عرصه فرهنگ و هنر اخذ و به اجرا گذاشته شود که در چهار دهه اخیر بیسابقه بوده است؛ بنابراین، باید ضمن حمایت از حقوق تک تک مردم ایران ـ که شماری از ایشان در جریان این حوادث دچار آسیبهای جانی یا مالی شدند ـ نگاهی مصلحانه و همراستا با ثابت است.
لذا به نظر میرسد همیشه همان طور که برخی از امضاکنندگان بیانیه اعتقاد دارند ورود هر فرد و گروهی در مسائل و موضوعاتی که در آن تخصص ندارند، موجب خطاهای فاحش می شود ورود این گروه هم در مسئله پیچیده و سیاسی که در پی گران شدن بنزین حادث شد و با اطلاعات کم و ناقص و یکطرفه و حساب شده، موجب این موضع گیری شده، که باید این گروه با دقت مواظب باشند در ادامه به دامی که برای آنها توسط بدخواهان ایران و مردم این کشور پهن شده، نیفتند.