برنامه «هفت» در حالی این هفته روی آنتن رفت که همچون هفتههای پیشین توپخانه فعالی علیه سینمای ایران داشت و مجری برنامه به عنوان یکی از اهالی سینما تلاش موثری در این مسیر داشت؛ رویکردی که با توجه به تکرار در برنامههای متمادی، به نظر میرسد یک رویه متاثر از سیاست گذاری این برنامه باشد و تداوم خواهد داشت و اگرچه برخی از آنها صحیح و قابل تامل است، تعمیم آن به کلیت یا اکثریت سینما منصفانه نیست.
به گزارش «تابناک»؛ برنامه «هفت» با اجرای محمدحسین لطیفی ساعت ۲۳:۵۰ جمعه روی آنتن شبکه سوم سیما رفت و در نخستین بخش آن نشستی با حضور محمد خزاعی دبیر پیشین جشنواره فجر و تهیه کننده سینما با موضوع «تاثیر سازمانها و نهادهای مرتبط با سینما بر محتوای تولیدات سینمایی» برگزار شد، اما این نشست بیش از آنکه به نقد سازمانها و نهادها بپردازد، کلیت پیکره سینما و تولیدات آنها را هدف قرار داد.
محمد خزاعی در این نشست گفت: ما اگر دهههای اخیر را بررسی کنیم، حدود پانزده نهاد مختلف سرمایه گذار سینما بودند که در حال حاضر به چهار نهاد تقلیل یافته است. بعضیها اعتراض کردند که چرا نهادهای نظامی وارد سینما شده است. اما متولی اصلی سینما و فرهنگ در کشور، وزارت ارشاد است. سانسور و ممیزی همیشه بد نیست، ولی نباید سلیقه شخصی در آن باشد. ورود سرمایه به سینما مشکلی ندارد. اینکه شخصی بیاید و بخواهد فرهنگ را ارتقا دهد، باید تشویق شود. این شوراهای پروانه ساخت و نمایش؛ میخواهم بگویم دوستان محترم که در این شوراها هستین که حالت موروثی و قبیلهای تبدیل شدند، وضعیت ما تا این شرایط همین گونه است.
خزاعی تاکید کرد: اگر فیلمی دچار مشکل میشود، مشکل فیلمساز نیست، چون شما پروانه ساخت و نمایش دادید شماها باید پاسخگو باشید نه فیلمساز. وقتی نمیتوانید برای امضای خود ارزش قائل باشید در این شوراها نمانید. سریالهای نمایش خانگی اصلا مشخص نیست چه چیزی پخش می شود که به شدت تخریب کننده است؛ واقعا اسفبار است. وقتی شما فیلمنامه را میخوانید و تایید میکنید پس شما در جریان محتوا هستید. در هر کشوری مضامین اخلاقی و خانواده مهم است همه چیز سرمایه نیست. مگر ما فیلمنامه نداریم که نگاه خوبی به خانواده داشته و فروش خوبی هم داشته است. چه چیزی را میخواهید بفروشید؟
او افزود: ما فراموش کردیم که خانواده چیست؟ همه چیز اقتصاد نیست. همه میدانند که اگر خط قرمزها را رد کنیم فروش میرود، همین است که فضای سینمای ما ده سال است که این شده است. چرا همیشه در پی راضی کردن در فضای سینما هستیم. وقتی مسیر باز باشد، پر می شود از مصداق. جریان اندیشه، سینمای کمدی سالم و... فراموش می شود. ذهنها فقط میشود فروش فیلم. ما باید سرمایه گذار را کنترل کنیم نه جریان سرمایه گذاری را حاکم کنیم بر فضای سینما. مشکل دیگر این است که برخی مدیران فرهنگی ما اصلا مدیر نیستند فقط صندلیها را تصاحب کردند و موروثی و قبیلهای به مدیریت دست یافتند. سرمایه گذار محترم است، اما باید، باید نبایدها را تشریح کنیم. خیلی از فیلمهای دولتی دچار مشکل می شوند. همه سیاستهای فرهنگی فقط شعار است. اینها شعار است برای راضی نگاه داشتن مقامات بالاتر.
خزاعی خاطرنشان کرد: امسال فقط فارابی و اوج از نهادهای دولتی در سینما فعال هستند. هدف از شکل گیری نهادها چه بوده وقتی هیچ کاری انجام نمیدهند؟ برخی از نهادهای دولتی حمایت میکنند ولی اسمی از آن ها نیست. امسال شاید ۲۰ فیلم از طریق نهادهای دولتی حمایت شده که نشان دهنده کمرنگ شدن نقش نهادهای دولتی است. هنرمند ما حاضر است همه شکلی به یک سرمایه گذار خصوصی و دستورهای او عمل کند تا فقط فیلمش ساخته شود. مگر متری شیش و نیم فیلم اجتماعی نبود و خوب فروخت؟
او متذکر شد: به نظر من برخی از نویسنده ها را باید به یک سفر بفرستیم تا حالشان خوب شود. اتفاقا باید فیلم های کمدی خوب بسازیم. باید نگاه به خانواده داشته باشیم. سریال هایی که برای نمایش خانگی تولید میشود و برخی آثار سینمایی در جایی به اسم شورای نظارت میرود. ما یا باید به کمپانی های فیلمسازی اطمینان کنیم یا نه اگر قرار است شوراها را داشته باشیم افراد باید پای امضاهای خود باشند، یا استعفا دهند یا تساهل و تسامح نداشته باشند. میگویند مخاطب دوست دارد؟ اتفاقا باید بگویم مخاطب فیلم خوب را دوست دارد. همه مخاطبان راضی نیستند از فیلم ها و اتفاقات آن. رزق و روزی حلال این روزها سخت است؛ به هر بهانه ای نباید پول درآورد! مگر می شود فرهنگ یک کشور را با پول معامله کرد؟ برخی مدیران در سال ۸۰۰ جلسه دارند ولی خروجی آن ۸ فیلم هم نیست.
در ادامه داریوش یاری کارگردان فیلم سینمایی لیلاج در استودیو برنامه هفت حضور یافت و با لطیفی درباره فیلمش گفت و گوی کوتاهی کرد. یاری در بخشی از اظهاراتش گفت: در اکران در حق برخی فیلم ها اجحاف میشود برای مخاطبانی که بتوانند فیلم مدنظر خود را ببینند. لیلاج قمارباز ماهر و پاک باخته است. فیلم لیلاج در زندگی شهری و آپارتمانی نیست. لیلاج سراسر در مه و مرداب و باران اتفاق می افتد. در لیلاج هیچ کس پایش روی زمین سفت نیست. تمام لوکیشن های ما سست است.
او اظهار داشت: داستان زنی است که برای نجات دخترش وارد روستایی میشود که چندین سال پیش خودش از آن فرار کرده است. ما دوست داشتیم که این را بیان کنیم در جامعه ای که امکان گفتگو برای کسی وجود ندارد، آن جامعه تبدیل به مرداب میشود . زنی که مخاطب فکر میکند قهرمان قصه است ولی خود او در بزنگاه مهم تصمیم گیری کاری کرده که باعث بحرانی تر شدن شرایط جامعه اش شده است. وجود یک زن نویسنده برای کار لازم بود. فیلم لیلاج با حداقل سرمایه ممکن ساخته شد که من و شخص تهیه کننده آن را به فیلم تزریق کردیم. من با برخی عوامل فیلم ۳۷ روز در داخل مرداب فیلمبرداری کردیم.
میز رسانه هفت نیز همچون هفتههای پیشین برگزار شد. از اتفاقات خوب برنامه «هفت» اینکه خبر فوت نصرالله کریمی سینماگر پیشکسوت مطرح شد و این خبر در اصطلاح، خورده نشد. همچنین به درستی به بحث معافیت مالیاتی پرداخته شد. در انتها نیز به مصاحبه رضا میرکریمی با تابناک اشاره شد که علاوه بر جنبه آموزشی در فیلمسازی، نقدهای دقیق ساختاری درباره سینما را مطرح کرد. متن کامل مصاحبه میرکریمی با مهدی خرم دل را از اینجا میتوانید بخوانید.
در ادامه میز نقد با حضور ثابت مسعود فراستی و حضور گردشی محمدتقی فهیم و ناصر هاشم زاده برگزار شد که بخش نخست آن به نقد لجبازی عوامل سازمان سینمایی و دبیر جشنواره فجر به برگزاری جشنواره ملی فیلم فجر در سینماملت برخلاف نظر اهالی سینما گذشت. سپس مسعود فراستی، بحثهای فلسفی درباره فیلم جوکر مطرح کرد که به نظر میرسد، بالاتر از سطح دانش او باشد.
مسعود فراستی در ابتدای میز نقد، یکی از معدود تحلیلهای صحیحش را نیز مطرح کرد و گفت: «فیلم های مستند امسال جشنواره سینماحقیقت بسیار خوب است و من با دیدن فیلم ها لذت میبرم. سینمای مستند بسیار خوب است. همچنین جشنواره دانش آموزی هم امید را به آیندگان سینما بیشتر می کند و می توان به پرورش افراد پرداخت. من شخصا فکر می کنم نه میلاد خوب است، نه ملت چون ما را از شهر جدا می کند.»
در ادامه نیز پس از بررسی جوکر، فیلمهای مردی بدون سایه و سال دوم دانشکده من نیز نقد شد که در نوع خود قابل تامل بود. این برنامه حدود ساعت بامداد به پایان رسید.