کانون فیلم خانه سینما در شرایطی نمایش فیلم خارجی را در دستور کار قرار داده که دستکم از مجموعه صنفی سینمای ایران انتظار میرود بر آثار فیلمسازان ایران تمرکز داشته باشد و چنین اقدامی این پرسش را از سوی گروهی از سینمای ایران در پی داشته که آیا کفگیر سینمای ایران به ته دیگ خورده و بهتر است به جای تماشای تازهترین تولیدات فیلمسازان پیشکسوتان و جوانان یا لابهلای تماشای این آثار، با دیدن یک فیلم خارجی نفسی تازه کنیم؟!
به گزارش «تابناک»؛ کانون فیلم خانه سینما یکی از ابتکاراتی است که در جامعه اصناف سینمای ایران فعال شده و با توجه به برند خانه سینما، یک فرصت برای اخذ توجه و تمرکز بر نمایش روی تولیدات سینمای ایران به ویژه تولیدات خارج از بدنه و دارای نگاه هنری خاص و همچنین فیلمهای کوتاه، مستند و انیمیشن است. این رویکرد تاکنون پابرجا بوده اما اکنون یک تصمیم قابل تامل، نقدهایی را به روند حاکم بر این کانون در پی داشته است.
کانون فیلم خانه سینما از ماه جاری نمایش و نقد فیلم های خارجی را هم به برنامه های خود اضافه خواهد کرد که این جلسات، روزهای سه شنبه، ساعت هجده در سالن سیف الله داد خانه سینما برگزار خواهد شد. در نخستین برنامه، فیلم «کازابلانکا» ساخته مایکل کورتیز به نمایش درخواهد آمد. هامفری بوگارت، اینگرید برگمان و پل هنرید بازیگران اصلی فیلم هستند و این اثر در سال 1942 ساخته شده است. فیلم تحسین شده «کازابلانکا» موفق به کسب سه جایزه اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه شده اما نکته اینجاست که این فیلم نه تنها از سوی اهالی سینما بلکه از سوی تماشاگران حرفهای سینما دیده شده است.
این اقدام واکنشهای غیرعلنی و همچنین واکنشهای علنی را در پی داشت و از آن جمله میتوان به نوشته غلامرضا موسوی تهیه کننده سینما اشاره کرد که در صفحه اینستاگرام خود نوشته است: «ظاهراً کفگیر به ته دیگ خورده، خانه سینمای ایران فیلم خارجی نمایش میدهد؛ آن هم فیلمی که علاقهمندان از پانصد و سی و دو راه میتوانند ببینند و دربارهاش بخوانند. مبارک است.» پرسشی که انتظار میرود مسئولین کانون فیلم خانه سینما درباره آن پاسخی داشته باشند، چرا که قاعدتاً انتظاری فراتر از یک سینماتک از کانون فیلم خانه سینما میرود و به واسطه ماهیت صنفی این مجموعه، انتظار میرود در راستای تقویت صنوف باشد.
البته باید منصفانه داوری کرد و یادآور شد کانون فیلم خانه سینما برنامه پروپیمانی داشته و نمایش مجموعهای از تولیدات سینمای ایران را در دستور کار دارد؛ اما همان گونه که موسوی اشاره کرده، از نمایش فیلمهای خارجی در این مجموعه، چنین برداشتهایی میشود که تولیدات سینمای ایران نه در میان آثار داستانی بلند و کوتاه و نه از میان آثار مستند آنچنان قابل توجه نیست که برنامه کانون فیلم را پر نکند. با توجه به عطش سازندگان فیلمهای کوتاه و مستند برای نمایش، این یک امکان حمایتی برای آنهاست که کانون فیلم خانه سینما میتواند در آن فعالتر عمل کند.
این موضوع از جهت دیگری نیز اسباب نقد را فراهم آورده و آن هم اینکه از قضا در راستای حمایتهای صنفی از تولیدات سینمای ایران که به زعم اهالی سینما قدرت رقابت در اکران عمومی گسترده را با فیلمهای خارجی به ویژه فیلمهای آمریکایی ندارند، فیلمهای خارجی از دهه شصت تاکنون امکان اکران عمومی گسترده در ایران نداشتهاند و مردم ایران از این امکان محروم شدهاند؛ حال نمایش فیلم خارجی در نهاد صنفی در تناقض با چنان رویکرد صنفی و شرایطی است که در پیشروی عموم مردم قرار داده شده و بخشهایی از نقدها نیز از این ناحیه مطرح شده است.