صبح ۲۳ اردیبهشت امسال، فریادهای کمک خواستن یک زن به نام شیرین در باغی در حاشیه شهرری پیچید و همسایهها که هراسان از خانه شان بیرون دویده بودند برای کمک به این زن وارد باغ شدند.
به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه خراسان، آنها با پیکر نیمه جان زن سالخوردهای روبهرو شدند که به شدت کتک خورده بود. مرد ۴۸ سالهای به نام محمد که این زن را تا یک قدمی مرگ کشانده بود همان موقع به داخل انباری باغ رفت و آن جا پنهان شد.
همسایهها بلافاصله با کلانتری ۱۳۱ شهرری تماس گرفتند و پیکر نیمه جان شیرین به بیمارستان منتقل شد. آنها در بررسی باغ، صدای ضعیف مردی را از داخل چاهی در انتهای باغ شنیدند که کمک میخواست.
به این ترتیب، پلیس و ماموران آتش نشانی وارد باغ شدند و پسر جوانی به نام شهاب را که در چاه گرفتار شده بود بیرون آوردند. شهاب که پسر شیرین بود نیز به بیمارستان منتقل شد و مأموران آتشنشانی در بررسی عمق چاه با جسد مردی روبه رو شدند که مشخص شد شاپور، برادر شیرین است. جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل و رازگشایی از جنایت هولناک در باغ آغاز شد.
ماموران پلیس، محمد را که در انباری باغ پنهان شده بود بازداشت کردند. این مرد ۴۸ ساله پس از کشتن شاپور، میخواست خواهر وی و پسرش را نیز بکشد که در اجرای نقشه اش ناکام ماند.
اعتراف به جنایت
محمد در بازجوییها به قتل شاپور و شروع به قتل مادر و پسر اعتراف کرد و گفت:: من ۱۰ سال قبل با این خانواده آشنا شدم. من با شاپور در چند پروژه کاری سرمایه گذاری کردم و، چون به آنها گفته بودم خیر هستم به بهانه کمک به نیازمندان از آنها حدود ۵۰۰ میلیون تومان، پول گرفته بودم، اما شاپور متوجه ماجرا شده بود و میخواست ۵۰۰ میلیون تومان را به همراه سودش از من بگیرد. به همین دلیل تصمیم گرفتم تا شاپور را سر به نیست کنم.
وی در تشریح جزئیات قتل گفت: من به شاپور و خواهرش گفته بودم صاحب یک شرکت در اروپا هستم که میتوانم آنها را برای کار به اروپا بفرستم. به آنها گفتم باید به دبی بروند و سپس از آن جا به یکی از کشورهای اروپایی ترانزیت شوند. من به بهانه دادن مدارک سفر به شاپور اورا به باغی در حاشیه شهرری کشاندم و از او خواستم تا برای برگرداندن پولهای خانواده اش به من مهلت دهد، اما او فحاشی کرد و من که عصبانی شده بودم با چوب به سرش زدم. سپس جسدش را به داخل چاه انداختم.
صبح روز بعد به بهانهای خواهر شاپور و پسرش را نیز به باغ کشاندم. من به شهاب گفتم مدارک او و مادرش در داخل چاه قرار دارد و باید به داخل چاه برود و مدارک را بیاورد. من پاهای او را با طناب بستم شهاب وارد چاه شد، اما در بین راه طناب را بریدم تا به داخل چاه سقوط کند. مقداری سنگ و کلوخ را هم به داخل چاه ریختم تا از مرگ او مطمئن شوم.
سپس سراغ شیرین رفتم. میخواستم او را بکشم که با داد و فریاد همسایهها را مطلع کرد.
حرفهای شاکیان در دادگاه
درحالی که پزشکی قانونی علت مرگ شاپور را خفگی اعلام کرده بود محمد دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و ادعای عجیبی را مطرح کرد. در ابتدای جلسه، خواهر و برادرهای شاپور برای محمد حکم قصاص خواستند. سپس شیرین و پسرش در جایگاه ویژه ایستادند و به اتهام شروع به قتل از محمد شکایت کردند.
شیرین گفت: محمد گفته بود باید اول برادرم را به اروپا بفرستد. من و پسرم اصرار کردیم تا ما هم همراه شاپور برویم، اما او قبول نکرد. میگفت: ما حتی نباید برای بدرقه برادرم به فرودگاه برویم. حق نداریم هیچ تماسی با او بگیریم و بعد از این که شاپور به اروپا برسد خودش با ما تماس میگیرد.
وی ادامه داد: یک روز از خداحافظی ما با شاپور گذشته بود که محمد سراغم آمد و گفت: میخواهد من و پسرم را غافلگیر کند. او ما را به باغ برد. محمد و پسرم به انتهای باغ رفته بودند که محمد هراسان پیش من آمد و گفت: حال شهاب بد شده، غش کرده و به داخل چاه افتاده است. من که حرف او را باور کرده بودم به سمت چاه دویدم، اما او یک باره مرا کتک زد و میخواست مرا بکشد که همسایهها سر رسیدند.
زن سالخورده گفت: محمد با دروغگویی هایش از خانواده ما پول زیادی گرفته بود و، چون برادرم به دروغهای او پی برده بود او را کشت.
شهاب نیز در تشریح ماجرا گفت: در انتهای باغ، محمد از من خواست تا به داخل چاه بروم و مدارک سفر را از داخل چاه بیرون بیاورم، اما او ناگهان طناب را پاره کرد تا به درون چاه سقوط کنم. چون قوی هیکل بودم در میانه راه در دهانه چاه گیر کردم و زنده ماندم. محمد قصد داشت مرا به قتل برساند به همین دلیل سنگ و کلوخ را به داخل چاه پرت میکرد. من در میانه چاه سکوت کردم و حرفی نزدم تا او فکر کند مرده ام.
وی در حالی که از به خاطر آوردن صحنههای زجرآور در جدال با مرگ حالش بد شده و به سختی قادر به صحبت کردن بود، ادامه داد: چند ساعت در عمق چاه گرفتار بودم تا این که همسایهها سر رسیدند و معجزهآسا زنده ماندم، اما این ماجرا تأثیر بدی در روحیه ام گذاشته است و هنوز به زندگی عادی برنگشته ام.
ادعای عجیب
وقتی محمد برای دفاع در جایگاه ویژه ایستاد ادعای عجیبی را مطرح کرد. وی گفت:: من از سالها قبل با این خانواده رفت و آمد داشتم تا این که با خواهر شیرین به نام شهلا آشنا شدم. من همسر و دو فرزند داشتم که شهلا یک روز مرا به خانه خاله اش دعوت کرد، اما آن جا نوشیدنی به من خوراند که حالم بد شد. او از من که کنترلی روی رفتارم نداشتم فیلمی سیاه تهیه کرد. شهلا میگفت: باید به دستوراتش عمل کنم. در غیر این صورت فیلم را به همسرم نشان میدهد و آبروی مرا میبرد.
وی ادامه داد: من خانواده آبروداری دارم. به همین خاطر تسلیم حرفهای شهلا شدم. چون شهلا و برادرش شاپور با هم اختلاف داشتند، تصمیم گرفتم به اختلاف آنها دامن بزنم تا از این طریق بتوانم فیلم سیاه را از شهلا بگیرم. من به دروغ به این خانواده گفته بودم صاحب شرکتی در اروپا هستم تا از این طریق اعتمادشان را جلب کنم.
محمد افزود: شهلا مدعی بود با اجنه در ارتباط است و میگفت: اجنه از او خواستهاند تا خواهر و برادرش را از بین ببرد. او مرا برای این کار اجیر کرده بود. من به او گفتم نمیتوانم شاپور و شیرین را بکشم، اما گفت: دو برادر بزرگش آنها را میکشند، اما من باید قتل را گردن بگیرم تا آنها که اولیای دم محسوب میشوند رضایت بدهند و خیلی زود از زندان آزاد شوم. من هم از ترس آبرویم حرفهای شهلا را قبول کردم.
وی ادامه داد: دو برادر شهلا، شاپور را در کوچه پشتی خانهشان کشتند و جسدش را در خودرو من گذاشتند تا آن را به داخل چاه بیندازم. در بین راه جسد از داخل خودرو به بیرون افتاد و سرش متلاشی شد. به همین دلیل هم بعد از بازداشت گفتم با چوب به سر شاپور زده ام. در صورتی که پزشکی قانونی علت فوت او را خفگی اعلام کرده بود.
این مرد گفت:: من از ترس شهلا به قتل اعتراف کرده بودم، اما حالا وقتی متوجه شدم، شهلا و دیگر خواهر و برادرهایش برایم قصاص خواسته اند و به قولشان عمل نکرده اند تصمیم گرفتم حقیقت را بگویم.
وی درباره اتهام شروع به قتل شیرین و پسرش نیز گفت: اتهامم را قبول دارم. شهلا به خاطر اختلاف مالی که با آنها داشت از من خواسته بود تا آنها را بکشم. تحتتاثیر حرفهای او آنها را فریب دادم و به باغ کشاندم، اما در اجرای نقشه قتل ناکام ماندم.
به دنبال دروغ پردازیهای این متهم، قضات وارد شور شدند تا برای وی حکم صادر کنند.