به گزارش «تابناک»؛ در حالی که ماده ۲ قانون اختیارات رئیس قوه قضائیه و ماده ۱۸ قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب، به اعاده دادرسی در پرونده مورد اعتراض حکم میکردند و همین موضوع موجب اطاله دادرسی و رسیدگی چندین باره به یک پرونده میشد، این بار قانون جدید آیین دادرسی کیفری با یک نوآوری نسبت قوانین مذکور اجازه داده است تا دیوان عالی کشور با رسیدگی ماهوی به احکامی که از طریق رئیس قوه قضائیه به عنوان خلاف شرع بیّن به آنها ارجاع شده است، حکم قطعی را در خصوص پرونده صادر و آن را برای اجرا، ابلاغ کنند تا دیگر رسیدگی پرونده از ابتدا و در شعب هم عرض صورت نگیرد.
البته در تبصره ۳ ماده ۴۷۷، مقاماتی که میتوانند رئیس قوه قضائیه را از وجود آرای خلاف شرع مطلع کنند، صریح مشخص شدهاند و در این خصوص آمده است: «درصورتی که رئیس دیوان عالی کشور، دادستان کل کشور، رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح و یا رئیس کل دادگستری استان در انجام وظایف قانونی خود، رأی قطعی اعم از حقوقی یا کیفری را خلاف شرع بیّن تشخیص دهند، میتوانند با ذکر مستندات از رئیس قوه قضائیه درخواست تجویز اعاده دادرسی نمایند. مفاد این تبصره فقط برای یکبار قابل اعمال است؛ مگر اینکه خلاف شرع بیّن آن به جهت دیگری باشد.»
با این اوصاف، معاون نظارت دیوانعالی کشور از مردم خواسته تا برای اعمال این ماده تنها به مقامات مجازی که در تبصره ۳ ماده به آن اشاره شده مراجعه و از مراجعه حضوری به دیوانعالی کشور امتناع کنند.
غلامرضا انصاری در این خصوص میگوید: «در سابق یعنی حاکمیت قانون قبل طبق تبصره ۲ مادّه اصلاحی قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب چنانچه دادستان کل کشور، رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح و رؤسای کل دادگستریهای استانها مواردی را خلاف بین شرع تشخیص میدادند مراتب را به رئیس محترم قوه قضائیه اعلام مینمودند لکن در قانون جدید وفق تبصره ۳ مادّه ۴۷۷ رئیس دیوان عالی کشور، دادستان کل کشور، رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح و یا رئیس کل دادگستری استان چنانچه در انجام وظایف قانونی خود رأی قطعی اعم از حقوقی یا کیفری را خلاف شرع بین تشخیص دهند میتوانند با ذکر مستندات از رئیس محترم قوه قضائیه درخواست تجویز اعاده دادرسی نمایند.»
معاون نظارت و بازرسی دیوان عالی کشور تأکید میکند: بنابراین افرادی که تقاضای اِعمال مادّه ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری را نسبت به آرای قطعی دارند باید از طریق رؤسای کل محترم استانهایی که رأی در محاکم آن استان قطعی شده و چنانچه رأی از طریق محاکم نظامی قطعی شده باشد از طریق رئیس محترم سازمان قضائی نیروهای مسلح پی گیری کرده و از مراجعه مستقیم به دیوانعالی کشور خودداری کنند.
سابقه اعتراض قاضیالقضات به آرای دادگاهها
قبل از انقلاب اسلامی، رئیس دیوان عالی کشور به عنوان بالاترین مقام قضایی و وزیر دادگستری به عنوان یکی از مقامات مهم قضایی هیچ نقشی در اعتراض به آرای قطعی دادگاهها نداشته و پژوهشخواهی، استیناف و اعاده دادرسی تنها راههای عادی و فوقالعاده برای تجدیدنظر در آرای قطعی و غیرقطعی دادگاهها بود، اما پس از انقلاب اسلامی برای اولین بار با تصویب ماده ۲ قانون وظایف و اختیارات رئیس قوة قضائیه در سال ۷۸ موضوع اختیار رئیس قوه قضائیه به آرای دادگاهها مطرح شد. رئیس قوه قضائیه به عنوان «مجتهد عادل» این اختیار را پیدا کرد تا اگر حکمی را «خلاف بیّن شرع» تشخیص داد به آن اعتراض کند.
ماده مذکور مقرر کرده بود که «ریاست قوة قضائیه سمت قضایی است و هرگاه رئیس قوة قضائیه ضمن بازرسی، رأی دادگاهی را خلاف بیّن شرع تشخیص دهد آن را جهت رسیدگی به مرجع صالح ارجاع خواهد داد».
پس از گذشت تنها سه سال از تصویب این ماده و با وجود ماده ۲ قانون وظایف و اختیارات رئیس قوة قضائیه، قانونگذار در سال ۱۳۸۱ با اصلاح قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب، باز هم به رئیس قوه قضائیه اجازه داد تا از آرای قطعی شعب تشخیص در صورت ملاحظه وجود خلاف بیّن شرع بدون هیچ محدودیتی تجدیدنظرخواهی کند.
ماده ۱۸ قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب که در سال ۸۱ به تصویب رسید، «آراى غیر قطعى و قابل تجدیدنظر یا فرجام همان مىباشد که در قوانین آیین دادرسى دادگاههاى عمومى و انقلاب در امور کیفرى و مدنى ذکر گردیده است. در مورد آراى قابل تجدیدنظر یا فرجام، تجدید نظر و فرجامخواهى بر طبق مقررات آیین دادرسى مربوط انجام مىشود. اما در مورد آراى قطعى، جز از طریق اعاده دادرسى و اعتراض ثالث به نحوى که در قوانین مربوط مقرر است نمىتوان رسیدگى مجدد کرد، مگر اینکه رأى، خلاف بیّن قانون یا شرع باشد که در آن صورت به درخواست محکوم علیه چه در امور مدنى و چه در امور کیفری و یا دادستان مربوطه (در امور کیفرى) ممکن است مورد تجدید نظر واقع شود.»
بر اساس این ماده، اگر تا آن روز احکام قطعی دادگاهها تا حد زیادی از تعرض مصون بود و جز در موارد استثنایی مانند آنچه که در ماده ۲ قانون وظایف و اختیارات رئیس قوه قضائیه مصرح شده بود، امکان اعاده دادرسی نداشت، بر اساس این ماده، هر محکومعلیهی میتوانست با ادعای خلاف قانون یا خلاف بیّن شرع بودن حکم صادره، خواستار رسیدگی مجدد به پرونده شود.
بر اساس تبصره ۲ ماده ۱۸ قانون، «درخواست تجدید نظر نسبت به آرای قطعی مذکور دراین مادّه، اعم از اینکه رأی در مرحله نخستین صادر شده و به علت انقضای مهلت تجدید نظر خواهی قطعی شده باشد یا قانوناً قطعی باشد و یا از مرجع تجدیدنظر صادر گردیده باشد، باید ظرف یک ماه از تاریخ ابلاغ رأی، به شعبه یا شعبی از دیوان عالی کشور که «شعبه تشخیص» نامیده میشود تقدیم گردد. شعبه تشخیص از پنج نفر از قضات دیوان مذکور به انتخاب رئیس قوه قضائیه تشکیل میشود. در صورتی که شعبه تشخیص وجود خلاف بیّن را احراز نماید، رأی را نقض و رأی مقتضی صادر مینماید. چنانچه وجود خلاف بیّن را احراز نکند، قرار رد درخواست تجدیدنظرخواهی را صادر خواهد نمود. تصمیمات یاد شده شعبه تشخیص در هر صورت قطعی و غیر قابل اعتراض میباشد، مگر آنکه رئیس قوه قضائیه در هر زمانی و به هر طریقی رأی صادر را خلاف بیّن شرع تشخیص دهد که در این صورت جهت رسیدگی، به مرجع صالح ارجاع خواهد شد.»
این قانون در مرحله اجرا آنقدر مشکلات زیادی ایجاد کرد که ماده ۱۸ قانون چهار سال پس از تصویب اولیه مجددا در سال ۸۵ در مجلس بازنگری شد و تحت عنوان ماده واحده قانون اصلاح ماده ۱۸ قانون اصلاحی قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب به تصویب رسید. ماده ۱۸ اصلاحی، دایره اعتراض به احکام قطعی را محدودتر کرد و تنها احکام خلاف بیّن شرع قابل اعتراض دانسته شد. بر اساس این ماده، «آرای قطعی دادگاههای عمومی و انقلاب، نظامی و دیوان عالی کشور جز از طریق اعاده دادرسی و اعتراض ثالث به نحوی که در قوانین مربوط مقرر گردیده قابل رسیدگی مجدد نیست مگر در مواردی که رأی به تشخیص رئیس قوه قضائیه خلاف بیّن شرع باشد که در این صورت این تشخیص به عنوان یکی از جهات اعاده دادرسی محسوب و پرونده حسب مورد به مرجع صالح برای رسیدگی ارجاع میشود.»
بر اساس تبصره ۲ این ماده قانونی نیز تنها اگر «دادسـتان کل کشور، رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح و رؤسای کل دادگستری استانها مواردی را خلاف بیّن شرع تشخیص دهند مراتب را به رئیس قوه قضائیه اعلام خواهند نمود» و سایر مسئولان قضایی دخالتی در این موضوع نخواهند داشت.
خلاف بین شرع شامل چه مواردی است؟
عبارت «خلاف بیّن شرع» در قوانین سابق هم به چشم مىخورد ولى تعریفى از آن ارائه نشده بود و بنابراین دستخوش اعمال سلیقههاى مختلف بود. قانونگذار در تبصره یک ماده ۱۸ مصوب ۱۳۸۱ خلاف بیّن را چنین تعریف کرده بود «مراد از خلاف بین آن است که راى بر خلاف نص صریح قانون و یا در موارد سکوت قانون، مخالف مسلمات فقه باشد.» هر چند اصولاً تعریف در مقام روشن ساختن ابهامات مىآید ولى این تعریف ابهامات زیادى را به وجود آورده است.
تبصره اى که نه محدوده خلاف نص را تعریف و نه از مخالف مسلمات فقه تبیینى روشن ارائه کرده بود. همین تعریف در اصلاح ماده ۱۸ در سال ۸۵ به نحو دیگری در قانون بیان شد و بر این اساس در تبصره یک ماده ۱۸ اصلاحی آمده بود: «مراد از خلاف بیّن شرع، مغایرت رأی صادره با مسلمات فقه است و در موارد اختلاف نظر بین فقها ملاک عمل، نظر، ولی فقیه و یا مشهور فقها خواهدبود.» اگرچه در ماده اصلاحی حداقل ملاک نظر قراردادن نظر، ولی فقیه یا مشهور فقها را توصیه کرده بود، اما همچنان ابهام ناظر بر مغایرت با مسلمات فقه وجود داشت. با وجود محدود شدن دایره درخواست اعمال ماده ۱۸ در سال ۸۵، اما همچنان در بسیاری از پروندههای قضایی درخواستهای متعددی مبنی بر خلاف بین شرع بودن آرای قطعی به دفتر رئیس قوه قضائیه ارسال میشد، در نهایت با صدور بخشنامه رئیس قوه قضائیه در سال ۸۷ بازهم دایره اعمال این ماده محدودتر شد.
با روی کار آمدن رئیس جدید قوه قضائیه در مردادماه سال ۸۸، آیین نامه اجرایی قانون اصلاح ماده ۱۸ اصلاحی قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب در مهرماه همان سال به تصویب آیتالله آملی لاریجانی رسید. البته قانونگذار برای جلوگیری از صدور آرای خلاف شرع، شیوه جدیدی را در ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری پیشبینی کرد و رییس جدید قوه قضاییه هم ماه گذشته آیین نامه اجرایی آن را ابلاغ کرد
دستورالعمل اجرایی ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری
در متن دستورالعمل اجرایی ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری که از سوی حجت الاسلام و المسلمین سید ابراهیم رئیسی تصویب و ابلاغ شد، آمده است: در اجرای مفاد ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری و با عنایت به اصل صحت احکام قضایی با پرهیز از تزلزل آراء، جلوگیری از اطاله دادرسی و لزوم نظارت قضایی رئیس قوه قضاییه در عدم اجراء احکام خلاف شرع بیّن، "دستورالعمل اجرایی ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری" به شرح مواد آتی ابلاغ میگردد.
ماده ۱- بررسی آراء قطعی در اجرای ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری و تشخیص خلاف شرع بیّن و جلوگیری از اجرای آن از اختیارات رئیس قوه قضاییه میباشد.
ماده ۲- رئیس دیوانعالی کشور، دادستان کل کشور و رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح در اجراء وظایف قانونی خود چنانچه با آراء خلاف شرع بیّن مواجه شوند، طبق تبصره ۳ ماده ۴۷۷ قانون مذکور مراتب را به رئیس قوه قضاییه اعلام مینمایند.
ماده ۳- قاضی صادر کننده حکم و یا سایر قضات مرتبط با پرونده و قضات اجرای احکام موظفند در مواجهه با آراء خلاف شرع بیّن مراتب را حسب مورد به نحو مستدل به رئیس حوزه قضایی یا دادستان اعلام کنند. رؤسای حوزههای قضایی و دادستانها در راستای وظیفه نظارتی خویش چنانچه معتقد باشند رأی صادره خلاف شرع بیّن میباشد، موظفند حسب مورد با تنظیم گزارش و استدلال برخلاف شرع بیّن بودن رأی، مراتب را به رئیس کل دادگستری استان اعلام نمایند.
ماده ۴- رئیس کل دادگستری استان پس از وصول گزارش حداکثر ظرف دو ماه پس از اخذ نظریه مشورتی حداقل دو نفر از قضات مجرب و با سابقه، در صورت تشخیص خلاف شرع بیّن بودن، نظر خود را به صورت مستند و مستدل و با ذکر کلاسه پرونده، شماره دادنامه، دادگاه و نام قضات صادر کننده رأی و مشخصات طرفین پرونده به ضمیمه رأی قطعی به دفتر رئیس قوه قضاییه اعلام مینماید و در صورت عدم تشخیص خلاف شرع بینّ، مراتب را طی شرحی مکتوب و در پرونده نظارتی بایگانی مینماید.
ماده ۵- دستگاههای اجرایی و سایر اشخاص حقیقی و حقوقی متقاضی اعمال ماده ۴۷۷ قانون مذکور در صورتی که دلیل و مستند کافی برای اثبات خلاف شرع بیّن بودن دادنامه صادره داشته باشند میتوانند درخواست خود را با ذکر کلاسه پرونده، مشخصات طرفین، علت درخواست و جهت خلاف شرع بیّن دانستن دادنامه به صورت مستدل به ضمیمه تصویر دادنامه یا دادنامههای صادره حسب مورد، برای دادگستری کل استان مربوط یا سازمان قضایی نیروهای مسلح ارسال نمایند. مراجع مذکور درخواست متقاضی را بررسی و طبق ماده ۴ این دستورالعمل اقدام مینمایند. بدیهی است درخواستهای ناقص یا فاقد شرایط مذکور قابل بررسی و ترتیب اثر نخواهد بود.
ماده ۶- با وصول درخواست اعمال ماده ۴۷۷ ق. آ. د. ک، در صورت ارجاع آن به حوزه معاونت قضایی یا مشاورین چنانچه پرونده مورد مطالبه قرار گرفت، مرجع مربوط موظف است اصل پرونده را پس از برگ شماری ارسال نماید و از فرستادن بدل پرونده یا لوح فشرده خودداری شود.
ماده ۷- معاونت قضایی، قضات و مشاورین با تهیه و تنظیم گزارش دقیق، مستند و مستدل، جهات خلاف شرع بیّن را در حداقل زمان به ضمیمه پرونده برای دفتر ریاست قوه قضاییه ارسال مینمایند.
ماده ۸- چنانچه رئیس قوه قضاییه در زمان بازنگری، دستور توقف اجرای حکم را صادر نماید، در صورت ردّ اعاده دادرسی، مراتب لغو توقف توسط معاون قضایی به مرجع قضایی اعلام میگردد تا مطابق حکم صادره اقدام نماید.
ماده ۹- در صورت موافقت رئیس قوه قضاییه با تجویز اعاده دادرسی، پرونده محاکماتی به پیوست نظریه قضات وکارشناسان قوه قضاییه از طریق معاونت قضایی در اجرای ماده ۴۷۷ قانون مذکور جهت رسیدگی به دیوانعالی کشور ارسال و رونوشت نامه برای پیگیری به دادگستری استان مربوطه ارسال میگردد.
تبصره – با تجویز اعاده دادرسی توسط رئیس قوه قضاییه اجراء حکم تا حصول نتیجه قطعی به تعویق میافتد.
ماده ۱۰- با وصول پرونده در دیوانعالی کشور، رئیس دیوان یا معاون قضایی وی پرونده را جهت رسیدگی به یکی از شعب خاص ارجاع مینماید. شعبه مرجوع الیه موظف است مبنیاً بر نظر رئیس قوه قضاییه، ضمن نقض رأی قطعی قبلی رسیدگی مجدد اعم از شکلی و ماهوی را معمول و اقدام به صدور رأی نماید.
تبصره – دفتر دیوانعالی کشور موظف است پس از صدور رأی نسخهای از رأی دیوان را جهت درج در سابقه نظارتی به معاونت قضایی قوه قضاییه ارسال و پرونده محاکماتی متضمن رأی جدید را به دادگستری استان یا سازمان قضایی نیروهای مسلح مربوطه اعاده نماید.
ماده ۱۱- این دستورالعمل در ۱۱ ماده و ۲ تبصره در تاریخ ۷.۹.۱۳۹۸ به تصویب رئیس قوه قضاییه رسید و از تاریخ تصویب لازم الاجرا است.