میدان را برای مشارکت باز کنیم

گفتگو با اسدالله بادامچیان
کد خبر: ۹۵۱۹۹۴
|
۲۵ دی ۱۳۹۸ - ۱۴:۲۹ 15 January 2020
|
22085 بازدید
همشهری : شدت حوادث، بزنگاه‌های تاریخی یا هر اتفاق دیگری بوده، حتی اصولگرایان قدیمی‌تر هم از الگو‌های ذهنی سابق خودشان پیروی نمی‌کنند. عبور از اصولگرایی و اصلاح‌طلبی نخستین نشانه آن است. اسدالله بادامچیان دبیرکل ۷۸ ساله حزب موتلفه پس از انتخابات‌های ۹۴ و ۹۶ به‌شدت ابا دارد عنوان اصولگرایی را برای شناسایی همفکران و هم‌طیفان سیاسی خود به‌کار ببرد. شاید تاریخ مصرف برند‌های ۲ جریان فعلی سیاسی کشور را پایان یافته می‌داند. ۴ سال پیش برای انتخابات مجلس دهم می‌گفت: «طبیعی است که ما در ائتلاف اصولگرایان هستیم و لیست مجزا نمی‌دهیم.» کمتر از ۲ مانده مانده به انتخابات دوم اسفندماه ۹۸ دیگر خودش را ملزم به تبعیت از ائتلاف اصولگرایان نمی‌داند و خیلی صریح می‌گوید شاید به تلفیقی از فهرست‌ها و یا حتی نامزد‌های مفرد رأی بدهد. از ضرورت راهیابی افراد پاکدست و شجاع به مجلس سخن می‌گوید و هیچ نام و عنوانی هم برای آنان ندارد. نشانه دوم کنار کشیدن از الگوی حرکت بر محور جامعتین است. جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم خودشان از هدایت و رهبری سازوکار انتخاباتی اصولگرایان کنار رفته‌اند و شاید همین، ضرورت و تکلیف شرعی ارائه فهرست مشترک را برای بادامچیان هم برداشته است. چالش‌های ما برای تشکیل یک مجلس کارآمد و در رأس امور و البته موانع و دست‌انداز‌های نظارتی پیش پای نظام قانونگذاری کشور را می‌خوانید.

در اعتراضات خیابانی ۲ سال اخیر کشور بسیاری از مردم شعار دادند برایشان دیگر اصولگرا و اصلاح‌طلب فرقی نمی‌کند و اعتراضات‌شان فراتر از رقابت‌های ۲ جریان سیاسی کشور است. شما به‌عنوان یکی از چهره‌های جریان اصولگرا و تشکیلاتی با ساختار قدیمی در این جریان چطور می‌خواهید ناامیدی مردم برای شرکت در انتخابات را رفع کنید؟ چطور قرار است در این فضا فعالیت سیاسی کنید به‌نحوی که هم مردم ترغیب به بحث حضور در انتخابات شوند و هم اینکه بتوانید برای جریان اصولگرا رأی جمع‌آوری کنید؟‌

نمی‌دانم شما چگونه یک‌دفعه چیزی را درباره قضاوت مردم می‌گویید، گویا اینکه اطلاعات خیلی قوی و کهنه‌ای از مردم دارید که به انتخابات نمی‌آیند یا اینکه در جریان اغتشاشات ۹۶ و ۹۷ گفتند اصولگرا و اصلاح‌طلب دیگر معنا ندارد. مگر این‌ها مردم بودند؟ یک بخش کوچکی از مردم بودند. مردم ما همان‌ها هستند که در این انقلاب هستند و توطئه آمریکا را در جریان اغتشاشات بعد از بنزین خنثی کردند و صف خودشان را از اغتشاشگران جدا کردند. فشار‌های اقتصادی آمریکا و تحریم‌ها را همین مردم تحمل می‌کنند.

یعنی شرایط را عادی می‌بینید و نیازی به تصمیمات ویژه در این شرایط نمی‌بینید؟

البته که مردم نارضایتی دارند، ولی از چه‌کسی نارضایتی دارند؟ از مشکلات پدید‌آمده توسط دولتی که سر کار است؛ یعنی دولت اصلاح‌طلبان. اسمش را اصلاح‌طلبان اعتدالی یا هرچیز دیگر هم بگذارند، بالاخره این یک مجموعه جریانی است که در عرض جریانات ۴۰ سال گذشته ما از زمان پیروزی انقلاب با عناوین گوناگون همواره خود را به‌گونه‌ای جلوه دادند که گویا خودشان فقط سخنگوی مردم هستند. مردم از رفتار، برنامه‌ها و سیاست‌های دولت ناراضی هستند. آیا حالا که ناراضی هستند، نمی‌آیند در انتخابات رأی بدهند؟ چرا رأی ندهند؟ اگر انتخابات تغییردهنده اوضاع است، می‌آیند رأی می‌دهند. می‌آیند برای تغییر اوضاع فعلی که به‌علت ناکارآمدی اصلاح‌طلبان پدید آمده رأی به کسانی بدهند که بتوانند مشکلات مردم و کشور را حل کنند.

خود شما هم گفته‌اید مردم دیگر به اصولگرا و اصلاح‌طلب کاری ندارند. اینکه مردم به اصلاح‌طلبان رأی نمی‌دهند، یعنی به شما رأی می‌دهند؟

من می‌گویم بحث اصلاح‌طلبی و اصولگرایی با مفهوم فعلی برای مردم تمام‌شده است. آن چیزی که من از اوضاع مردم متوجه می‌شوم این است که مردم به مجموعه‌ای رأی خواهند داد که به آن اعتماد کنند تا با سوابق، تجربیات، سلامت مالی و اخلاقی خود در مجلس به نفع مردم و کشور کار کنند. به آن‌ها که جیب‌پرکن هستند، نمی‌خواهند رأی بدهند. ما از این آدم‌های سلامت زیاد داریم، مثل مرحوم آقای حبیبی. کسی که ۳ استانداری بزرگ را اداره کرده است و ۴ سال شهردار تهران بوده و معاونت‌های وزرا و بنیاد مستضعفان را داشت، وقتی که از دنیا می‌رود، همه زندگی‌اش یک آپارتمان است و ماشین شخصی هم ندارد. در سلامت و پاکی او هم کسی شک ندارد. من از اشخاص موجود نام نمی‌برم که بگویند تبلیغات انتخاباتی است. مردم اگر بخواهند رأی بدهند، به این تیپ افراد رأی می‌دهند.

علی‌القاعده مردم در همه ادوار با همین نیت وارد انتخابات می‌شوند، ولی ظاهرا این‌بار نمی‌توانند به هیچ فرد و جریانی اعتماد کنند.

اینگونه نیست. مردم به فهرستی رأی می‌دهند که در آن انسان‌های پاک و سالم باشند و تجربیات خوب داشته باشند و قادر به حل مشکلات جامعه و مردم باشند. به یک آدم ناشناخته رأی نمی‌دهند. به‌خصوص بعد از تجربه‌ای که در مجلس دهم داشتند که به ۳۰ نفر دربست رأی دادند و گفتند شما بروید به مجلس. این ۳۰ نفر چه کردند؟ اصلاح‌طلب هم بودند. دختر خانم یکی از آقایانی که حقوق نجومی گرفته بود، آمد پشت بلندگوی مجلس گفت: حق پدرم بود. مردم به این تیپ‌ها رأی نمی‌دهند و معلوم است دیگر رأی نمی‌دهند. مردم به فهرستی رأی می‌دهند که بتواند رجایی‌ها و لاجوردی‌ها را معرفی کند.

یعنی مردم به اصولگرا‌ها اقبال دارند؟

من وارد بحث جریان‌ها نمی‌شوم. من دارم به آن فهرست نگاه می‌کنم. می‌گویم بالاخره چه اصولگرا و چه اصلاح‌طلب می‌خواهند ۳۰ نفر را برای تهران معرفی کنند. به جای اینکه ذهن‌مان را به این سمت ببریم که چه‌کسی برای کدام جناح است، ببینیم کدام‌یک از این فهرست‌ها قادر به حل مشکلات مردم هستند؟ کدام کارآمد است و بی‌عرضه نیست و دارای دانش و سلامت لازم برای نمایندگی مجلس است.

بسیاری از مردم نسبت به کارکرد‌های مجلس و خروجی آن در ایفای نقش‌های تقنینی و نظارتی گلایه دارند. آقای روحانی مجلس در رأس امور را مجلسی همانند مجلس اول می‌دانند که جریانات مختلف در آن نماینده داشتند؟ مشکل از کوتاه‌قامت شدن نمایندگان است یا اشباع شدن ظرفیت قانونگذاری مجلس؟

من این نگاه سیاه و منفی را هیچ‌وقت در هیچ موردی نمی‌پسندم. این مجلس مجلسی است که مردم به آن رأی داده‌اند. همه جور نماینده‌ای نیز در آن وجود دارد. مگر در این ۱۰ دور مجلس همه جور نماینده در آن‌ها نبوده است؟ ۲ دوره از آن اکثریت در اختیار اصلاح‌طلبان بوده است، مجلس سوم و مجلس ششم. ۸ دوره از آن هم مخلوط بوده است و دست اکثریت اصولگرایان؛ بنابراین چرا باید به یک مجلسی که مردم به آن رأی داده‌اند اهانت کنیم و بگوییم هیچ کاره است. از آن طرف هم نمی‌توانیم توقع فوق‌العاده داشته باشیم که مجلس بایستی حلال همه مشکلات کشور باشد. هیچ‌جای دنیا مجلس نمی‌تواند این کار را کند. مجلس یکی از ۳ قوه است که باید با هماهنگی هم کشور را اداره کنند و قوه اجراکننده مهم‌تر از ۲ قوه دیگر است. بسیاری از قانون‌های خوب تصویب می‌شود، ولی مجری آن را بد اجرا می‌کند.

بحث سر این است که نظام تقنینی کشور الآن کلی ساختمان جدیدالاحداث و نظام دیوانی پیچیده دارد و به قولی ۷ دست ظروف و تجهیزات دارد، ولی در عمل خالی از محتوا شده است. این اشکال از کجا ایجاد شده است؟

کیفیت مجلس بستگی به نمایندگانش دارد. ساختمان مجلس کاره‌ای نیست. ۳ ساختمان جالب قانونگذاری از دوره مشروطه تا قبل از پیروزی انقلاب و دوره انقلاب داریم. ساختمان که کاری نمی‌کند، ترکیب نمایندگانش کار می‌کنند. اگر مجلس اول مطلوب است، به‌خاطر ترکیب نمایندگانش است. مردم هستند که به نمایندگان رأی می‌دهند. گروه‌های سیاسی نامزد‌ها را معرفی می‌کنند. بعضی هم خودشان به‌صورت انفرادی می‌آیند. حالا اسم‌شان را مستقل می‌گذارند؛ آن‌ها منفرد می‌آیند. اگر مردم همت کنند و به مجلسی رأی بدهند که مجلس کارآمد، سلامت، ساده‌زیست و پاک باشد، مجلس مقتدر می‌شود و در رأس امور قرار می‌گیرد.

بحث سر این است که ورودی و خروجی مجلس نظارت‌های نامحدود دارند، آن هم در شورای نگهبان. افراد در ورودی کنترل می‌شوند و تصمیمات‌شان هم در خروجی شورای نگهبان. مثال آن هم سر لوایح FATF در کشور است. الآن هم که هیأت نظارت مجمع به آن اضافه شده است.

نظارت بر انتخابات امری عقلایی و مورد قبول همگانی است. قانونگذاری نیز باید تابع قانون اساسی و در ایران در شرع باشد. شورای نگهبان یک نهاد قانونی است که بر حسب تکلیف خود عمل می‌کند. لایحه FATF هم یک لایحه است. روزنامه ایران و همشهری می‌گویند اگر به FATF نرویم همه چیز به باد می‌رود. این غلط است. مگر این همه که تحریم شدیم چیزی شد؟ مگر غرب استعمارگر به تعهداتش عمل کرده یا می‌کند؟ در مذاکرات برجامی مشخص شد که طرف مقابل ایران به تعهداتش عمل نمی‌کند.

یکی نیست. لوایح دیگری در همین دوره مثل لایحه جامع انتخابات نیز بوده است. لوایح کلیدی و هدف اصلی دولت‌ها تقریبا همگی با مانع مواجه می‌شوند.

خیر. لوایح کلیدی زیادی را هم شورای نگهبان تأیید کرده است. همه اینطور نیست. شورای نگهبان کار خودش را می‌کند و هیأت عالی نظارت بر حسن اجرای سیاست‌های کلی نظام هم کار خودش را می‌کند. اگر شما دولت رجایی‌گونه و لاجوردی‌گونه را سر کار بیاورید مسئله حقوق نجومی پیدا نمی‌کند. ولی اگر دولت شعاری سر کار بیاورید همین می‌شود که الآن هست.‌

می‌گویید یک تحریم به تحریم‌ها اضافه شود، یعنی آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب؟

خیر. اینطور نمی‌گویم. من می‌گویم مگر تحریم‌ها تا حالا توانسته در ما اثر سرنوشت‌ساز داشته باشد؟ خیر. ایجاد زحمت کرده است، مشکلات ایجاد کرده، ولی سرنوشت‌ساز نبوده. در ۶ سال گذشته تحریم‌های آمریکا هر روز مضاعف شده است، ولی ایران امروز یک دلار بدهی عقب‌افتاده خارجی ندارد. آمریکا ۲۲ تریلیون دلار بدهی خارجی دارد و انگلستان، فرانسه و ایتالیا هم در رتبه‌های بعدی. این‌ها کشور‌های صنعتی دنیا هستند.

اینکه چطور اداره می‌شود مهم نیست؟

مشکل ما تحریم نیست. مشکلات روی مدیریت است و علت‌های دیگری دارد. مثلا این دولت، دولت همه مردم نیست، دولت یک گروه و یک جناح است. به همین علت با دیگران برخورد جناحی می‌کند و هرروز هم در روزنامه ایران (ارگان دولت) با دیگران دعوا می‌کند. اگر دعوا کرد آیا باید انتظار حمایت داشته باشد؟

حاج آقا مردم و جامعه نخبگان رأی خودشان را دادند و مشخص است نظر اکثریت چیست. منتهی بعد از انتخابات شرایط تحمیل می‌شود. مردم سال ۹۲ به دولت رفع‌کننده تحریم‌ها رأی دادند و سال ۹۴ با وجود همه ردصلاحیت‌ها چهره‌های گمنام اصلاح‌طلبی را به اصولگرایان ترجیح دادند. چرا جلوی خواسته‌ها‌یشان سد ایجاد می‌شود؟

پس شما هم می‌گویید مردم رأی‌شان را دادند. هم به دولت آقای روحانی رأی دادند و هم به مجلس. مجلس و دولت هم در چارچوب قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی ولایی باید عمل کند. اگر نتوانست عمل کند آیا باید گردن نهاد‌های نظارتی بگذارد؟ مگر دولت چند کارش گیر نهاد‌های نظارتی است؟ این مجلس و این دولت با همین نهاد‌های نظارتی آمده‌اند و این تیپی شده‌اند، بعد شورای نگهبان را متهم می‌کند که دارید جناحی عمل می‌کنید. در تهران بوی بد پیدا شده است و دولت، مجلس، نشریات، روزنامه‌ها و شورای شهر نمی‌توانند بگویند این بوی بد از کجا درآمد. بابا اینقدر ناکارآمدی نوبر است. واقعا نوبر است! دولت در ۶ سال گذشته برای کم کردن آلودگی هوای تهران چه کرد؟ مالیات نمی‌توانند بگیرند. بودجه همیشه گیر است.

آیا تعدد نهاد‌های بوروکراتیک نظارتی همچون شورای نگهبان و هیأت عالی نظارت بر سیاست‌های کلی نظام طرح‌ها و لوایح مفید به حال مردم را وتو نمی‌کنند؟ نظر شما درباره تشکیل هیأت نظارت چیست؟

نظارت مانع لوایح مفید نیست. نظارت مراقبت می‌کند کار‌ها صحیح و مفید انجام شوند. بنده ناظر مجلس بر اندوخته اسکناس و جواهرات ملی بودم. خیلی دیگر از نمایندگان مجلس نیز ناظر بر بخش‌های دیگر هستند. ولی گاه این نظارت‌ها اسمی هستند. این نوع نظارت خیلی مؤثر نیست. نقایص زیادی داشته، چون این نظارت آن‌ها دخالتی نیست؛ زیرا نظارت استطلاعی است نه استصوابی. آن را که حساب پاک است از محاسبه هیچ باکی نیست. اگر کسی خوب کار کند که نظارت نمی‌خواهد. اگر خیلی خوب کار کرد نظارت تأیید می‌کند. اما همه این هیأت نظارت‌ها کار قانونگذاری مجلس را نمی‌کنند. مجلس است که قانونگذاری می‌کند.

گفتید مردم به فهرست آدم‌های سالم و پاک رأی می‌دهند. این فهرست را قرار است شما ارائه کنید؟

هر کس ارائه داد. مردم می‌خواهند انتخاب کنند. ممکن است یک فهرست دربیاید. ممکن است ۲ یا ۱۰ فهرست دربیاید. مردم به فهرستی که جامع این ویژگی‌ها را دربرمی‌گیرد، رأی می‌دهند یا به فهرستی که رجحان بیشتری دارد رأی می‌دهند یا مخلوطی از این‌ها را انتخاب می‌کنند.

علی‌القاعده این فهرست را همان فهرست موتلفه می‌دانید. درست است؟

تلاش ما این است که در فهرستی که داریم به ائتلاف وحدت اصولگرایان ارائه می‌کنیم، آدم‌هایی را معرفی کنیم که هیچ‌گونه تردیدی روی‌شان نباشد. همانطور که آیا کسی توانست در نامزدی آقای مهندس میرسلیم در انتخابات ریاست‌جمهوری یک نکته منفی مالی، اخلاقی یا سیاسی پیدا کند؟

منظورتان فهرست موتلفه است یا کل فهرست شورای ائتلاف اصولگرایان؟

موتلفه که فهرست خودش را دارد. ما جمع نظرات‌مان را به کسانی که در مجموعه ائتلاف اصولگرایان هستند، می‌دهیم. اساس‌مان هم روشن است. به آن‌ها می‌گوییم شما که می‌خواهید نامزد به جامعه معرفی کنید، چه نامزدی را معرفی می‌کنید؟ باندی، جناحی، گروهی یا نامزد شایسته و بر مبنای شایسته‌سالاری؟ اگر منظور شایسته‌سالاری است باید مشخص شود چه کسانی از نظر فکری، عقلی، قانون‌نویسی، سلامت مالی و اخلاقی قدرتمند و سازش‌ناپذیر هستند. نماینده باید آدم شجاعی باشد که در هیچ تهدیدی جا نزند.

شما دارید کار تشکیلاتی می‌کنید. درواقع این آدم‌هایی که شما می‌گویید خروجی فهرست شما خواهند بود؟ درست است؟

ما سعی می‌کنیم با این ضابطه‌ها فهرست بدهیم.

به مردم هم توصیه می‌کنید به این فهرست رأی بدهند؟

ما فهرست خودمان را تهیه کرده‌ایم. اگر دیدیم کسی بهتر از فهرست ماست و به قول فقهی افضل است، ما موظف شرعی هستیم که آن افضل را به ملت معرفی کنیم. صورت فقهی آن چنین است که تقدیم مفضول بر فاضل و فاضل بر افضل ملعونیت می‌آورد. ما اگر دیدیم یک نفر ولو عضو موتلفه نیست، ولی شایسته‌تر از موتلفه است و در شاخصه‌های ما که یکی از آن‌ها هماهنگ بودن است قرار می‌گیرد، او را جای فرد موتلفه‌ای می‌گذاریم.

ولی شما در نهایت لیستی رأی می‌دهید.

ببینید اگر من فهرست کاملی را بدانم به فهرست رأی می‌دهم وگرنه باید به گزیده‌ای از فهرست‌ها یا منفرد‌ها رأی بدهم.

رهبر انقلاب در یکی از انتخابات‌ها گفتند برخی اعضای فهرست‌ها را نمی‌شناسند، ولی اگر به آن‌هایی که فهرست را معرفی کرده‌اند اعتماد داشته باشند به آن فهرست رأی می‌دهند. از مردم نمی‌شود انتظار داشت در مکانیسم انتخاب حزبی و ائتلافی همه آدم‌ها را بشناسند.

باشد. اگر ما به این فهرست رأی دادیم یا درمجموع دیدیم فهرستی ۲۰ آدم قوی دارد با ۷ نفر نشناخته و فهرست دیگری ۷ آدم قوی با ۲۰ ناشناخته به همان فهرست اول رأی می‌دهیم که همه با هم هماهنگ باشند. مجموعه‌ای که می‌تواند ۲۰ آدم قوی مثلا برای کرسی‌های تهران انتخاب کند حتما در ۱۰ کرسی باقیمانده نیز یک نظر جدی به‌کار برده است. مردم هم با اعتماد به اشخاص یا معرفی‌کننده آن‌ها توجه دارند.

پس ممکن است آقای بادامچیان در انتخابات دوم اسفندماه هم انتخاب فردی داشته باشد و هم انتخابی از بین همه لیست‌ها؟

باید ببینم تکلیف شرعی‌ام چیست. آیا به این مجموعه رأی بدهم یا به آن نفر یا به‌صورت گزینشی.

پس الزاما اینطور نیست که به فهرست نهایی شورای ائتلاف رأی بدهید؟

این حسن سوءاستفاده شماست از صحبت‌های من. بنده بر مبنای دیدگاه فقهی و شرعی خودم عمل خواهم کرد. چه وظیفه رأی دادن به فهرست باشد یا به گزیده‌ای از فهرست‌ها.

یعنی اجبارا به اصولگرایان رأی نمی‌دهید و ممکن است بر مبنای شاخص‌ها اصلاح‌طلبان را هم شایسته بدانید؟

باید ببینیم چه نمایندگانی شجاع، پاک، سالم و بدون زدوبند هستند و این عناوین ملاک نیستند.

عملا با فوت آیت‌الله مهدوی‌کنی و کهولت سن آقای یزدی، جامعتین نقش همگرایی سابق را در هیأت مدیره اصولگرایان ایفا نمی‌کنند. وقتی تشکیلات روحانیت حضور ندارد، آیا موتلفه همچنان خود را مقید صددرصد به ائتلاف و جبهه‌های سیاسی می‌داند؟

ما همیشه با جامعتین بوده‌ایم. چرا بودیم؟ سال ۴۱ که امام انقلاب را شروع کردند نخستین جامعه مدرسین را راه انداختند، بعد جامعه روحانیت را، بعد هم موتلفه اسلامی. آن‌ها ۲ نهاد هستند که روحانی در تشکل آنهاست. موتلفه هم مربوط به حضور مردم است که البته روحانی و غیرروحانی در آن عضو هستند. موتلفه همواره در خط فقاهت با روحانیت همراه بوده است.

ولی ظاهرا آن‌ها دیگر خیلی نمی‌خواهند مستقیم در بحث انتخابات مداخله کنند؟ آقای پورمحمدی گفتند مستقیم در انتخابات حضور پیدا نمی‌کنیم.

اختیار با خودشان است. آن‌ها درسال‌های قبل در بعضی از انتخابات‌ها شرکت کردند و در بعضی انتخابات‌ها نیز فهرست اعلام نکردند.

از تیرماه سال گذشته اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه جلسات انتخاباتی اصولگرایان با محوریت آقای رئیسی، قالیباف، جلیلی، رضایی، چمران، رحیمیان، حاجی‌بابایی، حدادعادل و ذوالقدر کلید خورده است. این یعنی اینکه جامعتین دیگر محور نیستند. شما سال ۹۳ برای انتخابات مجلس ۹۴ گفته بودید «محور و ملاک نظر موتلفه اسلامی در انتخابات آینده جامعتین است.» وقتی جامعتین نیست ملاک و محور شما شورای ائتلاف اصولگرایان است؟

خیر. برنامه انتخاباتی امسال همانند مجلس ۹۴ نیست. آن دوره خودمان را ملزم به حرکت در چارچوب جبهه متحد اصولگرایان می‌دانستیم، این دوره هم شورای ائتلاف را داریم و هم جبهه پیروان خط امام و رهبری را و با همه کار می‌کنیم. هم با شورای ائتلاف حرکت می‌کنیم هم با بقیه اصولگرایانی که در شورای ائتلاف نیستند.

آقای باهنر هم جلساتی با جامعه روحانیت مبارز دارد. یعنی شما و جبهه پیروان برنامه انتخاباتی مستقل دارید؟

همه گزینه‌ها را داریم با هم بررسی می‌کنیم.

پس چطور قرار است در انتخابات شرکت کنید؟ یعنی فهرست مشترک با بقیه جبهه‌ها و گروه‌های اصولگرا نمی‌دهید؟

یک کمی جلو برویم معلوم می‌شود.

شما مردادماه هم در روز خبرنگار همین سخن را گفتید. کمتر از ۲ ماه تا انتخابات مانده است. این معنای وحدت در اصولگرایان نمی‌دهد.

الآن هم می‌گویم یک کمی جلوتر برویم.

از موتلفه چه کسانی از ابتدا در جلسات حضور داشتند؟

آقای میرسلیم و مرحوم حبیبی.

درنهایت تصمیم انتخاباتی‌تان این است که فهرست مشترک با شورا بدهید یا با جبهه پیروان خط امام و رهبری فهرست جدا بدهید؟

هنوز در حال صحبت هستیم و به نتیجه کامل نرسیده‌ایم. داریم بحث می‌کنیم که به یک فهرست واحد برسیم و امیدواریم به این فهرست واحد برسیم. ممکن است مجموعه‌ای یک فهرست بدهد و دو سه مجموعه دیگر هم بگویند ما برای خودمان فهرست می‌دهیم. گروه‌های سیاسی آزاد هستند که انتخاب کنند و مقید به ائتلاف‌ها نباشند.

پس همچنان همان انتقاد مردادماه‌تان خطاب به سایر گروه‌های اصولگرا پابرجاست که «بسیاری از گروه‌های عضو شورای راهبردی وحدت اصولگرایان گستردگی و بزرگی موتلفه با شورای مرکزی ۳۵ نفره را ندارند» و باید وزن موتلفه در شورای ائتلاف رعایت شود؟

شورای مرکزی ما ۴۰ نفر شده است. ما معتقدیم که موتلفه آدم‌های کارآمدی دارد. در پی وزن‌کشی نیستیم. در پی آن هستیم که مجلس یازدهم ترکیبی داشته باشد که مشکلات مردم را حل کند و پیشرفت کشور را به پیشرفت متناسب با گام دوم برساند.

طیف آقای قالیباف بحث نواصولگرایی را بعد انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۶ مطرح کردند و نسبت به پدرخواندگی در جریان اصولگرایی انتقاد داشتند. موتلفه آیا می‌خواهد در همین راستا فرصت را به جوان‌تر‌ها بدهد؟

کف سنی حضور در مجلس ۳۰ سال است. جوان معمولا به فاصله سنی بین ۱۵ تا ۳۰ سال گفته می‌شود. همه عقلای عالم می‌گویند افراد در سنینی باید به مجلس بروند که بر مسائل کشور و مردم تسلط داشته باشند. آدمی که می‌خواهد نماینده شود آیا باید حقوق بداند یا نداند؟ قانون بداند یا نداند؟ تجربه داشته باشد یا نداشته باشد؟ سابقه کار در جایی داشته باشد یا نداشته باشد؟ با این وظایف عظیم و سنگین مجلس که معاهدات بین‌المللی و قوانین به‌عهده اوست و سرنوشت ملت دست اوست و بودجه را تنظیم می‌کند، چه‌کسانی باید به مجلس بروند؟ جوان نماینده مجلس باید از جنس شهید بهشتی باشد نه اینکه همین‌جور یک نفر فقط به‌عنوان جوان بودن مطرح کنیم. البته حضور جوانان در همه صحنه‌ها ازجمله مجلس موجب فعال‌تر شدن در صحنه‌ها می‌شود.

جریان نواصولگرایی جای شما را در مجلس تنگ نمی‌کند؟

خیر. جریان‌های نوپا و جدید همواره بوده‌اند و زمانی به آن‌ها جریان سوم می‌گفتند. خداوند در قرآن می‌گوید «ان هی الا اسماء سمیتمو‌ها انتم و آباوکم» این‌ها فقط نام‌هایی است که شما و پدرانتان بر آن‌ها گذاشته‌اید. این نامگذاری‌ها برای مقاصد خودشان است. اگر نواصولگرایی به معنی این است که ما اصولگرایی کهنه و اصولگرایی نو داریم، صحیح نیست. به‌نظر من جریان‌ها و مکاتب و احزاب کهن می‌شوند، ولی کهنه نمی‌شوند. ما سال ۴۱ که خدمت امام بودیم بالاترین سن‌هایمان ۳۵ تا ۴۰ سال بود. حالا همه یاران پیر شده‌اند و خیلی‌هایمان هم به بهشت رفته‌اند. جای ما را دیگران می‌گیرند. احزاب غربی هم همین هستند. در چند نسل همه پیر شده‌اند و مرده‌اند و دیگران جایشان را گرفته‌اند.

نگران نیستید شورای ائتلاف به همان سرنوشت جمنا در انتخابات سال ۹۶ دچار شود؟

نگرانی ندارم. اگر دچار شد فکر جدید می‌کنیم.

شما الآن آقای میرسلیم و قالیباف را در فهرست دارید که در انتخابات ۹۶ شکست خوردند. آیا ریسک سرلیستی و حضور این چهره‌های در فهرست ۳۰ نفره تهران را پذیرفته‌اید؟

در انتخابات مجلس ۹۴ اصلاح‌طلبان شماره ۱ تا ۳۰ رأی تهران را داشتند و اصولگرایان ۳۱ تا ۶۰ را؛ و این شکست نیست. بالاخره در هر رقابتی ولو برادرانه یکی برتر می‌شود و این دلیل شکست و سقوط نیست.

البته با اختلاف زیاد آرای آخرین فرد اصلاح‌طلبان و سرلیست اصولگرایان.

اختلاف کم و زیادش مهم نیست. ضمن اینکه اختلاف زیاد هم نبود.

یعنی برایتان مشارکت مهم نیست؟ اینکه نماینده با چه رأیی وارد مجلس می‌شود؟

ما تلاش می‌کنیم که مجلس‌مان در سطح بالای مشارکت مردم باشد. نظر، ولی امر و همه ما این است که شرکت مردم در انتخابات یک تکلیف الهی است. ما باید میدان را باز کنیم که همه بیایند. آقا در نمازجمعه می‌فرمایند آقایی که مرا و نظام را قبول نداری بیا از حق انتخاباتی خودت استفاده کن. آقا می‌دانند که او به چه‌کسی رأی می‌دهد، ولی می‌خواهند ادای حقوق شود. زمانی احساس نگرانی می‌کنم که مردم به تکلیف الهی‌شان عمل نکنند و در انتخابات شرکت نکنند.

آقای قالیباف و میرسلیم سرفهرست شما هستند؟

اول بگذارید فهرست نهایی شود.

آیا نگاه آقای میرسلیم به ریاست مجلس است؟

اول ببینیم تکلیف مجلس چه می‌شود و مردم به چه کسانی رأی می‌دهند.

حداقل تشکیلات موتلفه که دنبال سرلیستی و ریاست آقای میرسلیم در مجلس است؟

این نگاه یک‌طرفه‌نگری است. فرهنگ موتلفه این نیست. البته اگر نمایندگان مجلس مهندس میرسلیم را به ریاست مجلس انتخاب کنند انتخاب شایسته‌ای خواهد بود.

آقای چمران عضو شورای ائتلاف گفتند که اصولگرایان قرار است از همان سازوکار مجمع عمومی برای انتخاب اعضای فهرست‌ها استفاده شود. همینطور است؟

از خود آقای چمران بپرسید.

بالاخره این موضوع یا در شورای ائتلاف ۳۷ نفره به تصویب رسیده یا خیر؛ صحت دارد یا ندارد؟

ببینید این بحث را چه‌کسی کرده است؟ آقای چمران. از خود آقای چمران بپرسید.

عکس شما و آقای حبیبی در مجمع عمومی جمنا که سال ۹۶ در شهر آفتاب برگزار شد وجود دارد. نگران نیستید مجمع عمومی به هیچ‌کدام از نمایندگان شما رأی ندهند؟ آقای چمران گفتند در تهران قرار است از هزار و ۷۰۰ نفر اصولگرا رأی‌گیری شود.

مثل همان زمان. الآن هم در شورای ائتلاف هستم و در جا‌های دیگر هم هستم. ما معتقد هستیم که در مجلس باید شایسته‌ترین‌ها باشند ولو حتی یک نفر از موتلفه‌ای‌ها را در فهرست نگذارند.


اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟