اگر که چند روزی از ترور سردار قاسم سلیمانی توسط پهباد امریکایی به دستور مستقیم ترامپ رئیس جمهور آمریکا میگذرد؛ اما همچنان ابعاد و پشت پردههای اصلی این اقدام شنیع پنهان باقی مانده است و شاید تا سالهای آینده نیز واقعیت اصلی این فاجعه هولناک که مصداق تروریسم دولتی بود نیز فاش نگردد.
با این حال از این رخداد میتوان به نقطه عطف بسیار مهم در تاریخ تقابل ایران و ایالات متحده بعد از انقلاب اسلامی یاد کرد. چرا که در طول بیش از ۴۰ سال بعد از انقلاب منازعه میان ایران و ایالات متحده تا به این حد افزایش پیدا نکرده است. در دورههای از تاریخ بعد از انقلاب ایران از جمله حادثه تسخیر لانه جاسوسی و یا حمله به هواپیمای مسافربری ایران در سالهای پایانی جنگ ایران و عراق و یا در لیست محور شرارت قرار گرفتن ایران بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر نیز منازعه دو طرف به این اندازه افزایش نیافته بود. اما سئوال اساسی این است که چرا در این برهه از تاریخ چنین مقابلهای صورت گرفته است؟
در رابطه با دلایل اصلی ارتکاب ترامپ به چنین خطای راهبردی گمانه زنیهای فروانی در عرصه رسانهای و تحلیلی انجام گرفته است. برخی پیش بینی ناپذیری ترامپ و خطای محاسباتی وی را برجسته کرده اند. برخی تحولات داخلی در ایالات متحده و همانند سازی تحولات دوران کلینتون برای فرار از استیضاح را عامل اصلی این خبط آشکار اعلام کرده اند. همچنین برخی بحثهای حیثیتی ناشی از فشار افکار عمومی به دلیل عدم واکنش امریکا به انهدام پهباد امریکایی و یا حادثه آرامکو را از دیگر دلایل نام میبرند.
یکی از مهمترین مشکلاتی که منطقه غرب آسیا با آن روبرو است برداشتهای غلط و سوء محاسباتی است که عمیقاً بر معادلات این منطقه تأثیر گذاشته و میگذارد. جنگهای و رقابتهای نیابتی در سالهای اخیر باعث اشتباههای محاسباتی فروانی به خصوص به وسیله برخی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و همچنین رژیم صهیونیستی شکل گرفته است.
در روزهای پس از وقوع حادثه تلخ ترور سردار قاسم سلیمانی خبری از سوی بریان هوک منتشر گردید که البته جدی انگاشته نشد. نماینده ویژه آمریکا در امور ایران بامداد شنبه اطلاع داشتن رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی از طرح ترور فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران را نه تایید و نه تکذیب کرد. این خبر از آنجا اهمیت پیدا میکند که میتوان آن را به یک اشتباه محاسباتی این کشورها مربوط دانست.
یکی از سیاستهای اعلامی و اعمالی برخی کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی ایجاد تقابل مستقیم میان ایران و ایالات متحده در برهههای متعدد بعد از انقلاب بوده است. این در حالی است که این سیاست تاکنون به جهات مختلف از جمله عدم تمایل ایران و ایالات متحده به ایجاد تقابل علنی و مستقیم بوده است. در واقع عربستان و اسرائیل درصدد بودند برای کنار زدن رقیب اصلی (ایران) در منطقه از ابزار ایالات متحده استفاده نمایند تا بتواند ایران را حذف نمایند. یکی از این برهههای تاریخی بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر بود که ایران جز لیست محور شرارت قرار گرفت و احتمال تقابل مستقیم میان دو کشور جدی گردید، اما هرگز اتفاق نیفتاد.
با روی کار آمدن ترامپ این تاکتیک سیاسی برای ایجاد تقابل و منازعه اصلی میان ایران و ایالات متحده جدیتر از گذشته رنگ و بوی واقعیت به خود گرفت. به خصوص زمانی که این کشورها با تشویق و ایجاد شرایط، زمینه را برای خروج ایالات متحده از برجام فراهم کردند.
عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی با استفاده از تحولات برجام و همچنین منطقهای زمین بازی جدیدی برای ترامپ فراهم کردند که مجبور شود به دست خودش به تمام شعارهای انتخاباتی پشت کند و تبدیل به گاو شیرده برای منافع این بازیگران گردد. به عبارت دیگر ترامپی که اعلام میکرد عربستان و سایر کشورهای عربی باید هزینه تامین امنیت از سوی ایالات متحده را بپردازند و یا آنان را مجبور به خرید سلاحهای امریکایی میکرد و در دیدار بن سلمان به صورت تحقیر آمیز عکس این سلاحها را به وی نشان میداد را با ارائه اطلاعات و تحلیل غلط به تقابل علنی و مستقیم با ایران بکشند بدون آنکه خود به ظاهرا هزینهای را پرداخت نمایند.
در همین زمینه کانال ۱۳ تلویزیون رژیم صهیونیستی به نقل از منابع مطلع گزارش داده است که «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی در جلسه کابینه امنیتی این رژیم گفته است که تلآویو نباید خود را در مناقشات اخیر میان آمریکا و ایران درگیر کند. بر اساس این گزارش، دو وزیر حاضر در این جلسه گفتهاند که نتانیاهو در نشست کابینه مدعی شده است که اسرائیل در ترور سردار «قاسم سلیمانی» نقشی نداشته و «این یک اتفاق آمریکایی است و ما باید از آن بیرون بمانیم.» همچنین یک منبع آگاه سعودی نیز هرگونه اطلاع از اقدام ترامپ را تکذیب کرده است.
برای همه پر واضح است که اسرائیل و عربستان مهمترین ذی نفعان حذف سردار قاسم سلیمانی هستند. اما واکنش محتاطانه برای جلوگیری از عوض شدن زمین بازی و قرار گرفتن نام اینها در تقابل با ایران و ایجاد قطعی تقابل مستقیم میان ایران و ایالات متحده چنین زمین بازی را طراحی کرده اند.
در واقع عدم تکذیب اطلاع داشتن رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی از طرح ترور قاسم سلیمانی و واکنشهای بعدی مقامات اسرائیلی و عربستانی میتواند موید این نکته مغفول در تحولات اخیر منطقه باشد که هدف اصلی این ترور ناجوانمردانه ایجاد تقابل و منازعه مستقیم امریکا و ایران باشد.
ترامپ در حین و حتی بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده بارها عربستان سعودی را با گاو شیرده (milk cow) تشبیه کرده بود. موضوعی که هیچگاه با واکنش از سوی سعودیها روبرو نگردید. این در حالی است که تحولات اخیر نشان میدهد که عربستان سعودی و برخی دیگر از کشورهای عربی با طراحی بازی جدید این بار ترامپ را تبدیل به گاو شیرده برای عربستان و رژیم صهیونیستی تبدیل کرده اند و بدون پرداخت هزینهای شرایط منطقه را به حسب ظاهر به نفع خودشان طراحی کرده اند.