با پایان جنگ سرد، تسلیحات هستهای به عنوان عامل بازدارنده و مهار کننده جنگ مطرح شدند. دستیابی به چنین فناوری، موجب تحول نیروی نظامی و تضمینی برای سیاست امنیتی دولتهاست. در واقع پس از پایان جنگ سرد، داشتن سلاح هستهای به عنوان یکی از مهمترین ابزار بازدارندگی و تامین امنیت کشورها در دنیای آنارشیک روابط بین الملل تلقی میشود.
به گزارش «تابناک»؛ بسیاری از تحلیلگران روابط بین الملل، حضور ایران در منطقهای که آکنده از قدرتهای هستهای است و نیز حضور در منطقهای که تهدیدات بالقوهای را متوجه این کشور کرده است، توجیهی می دانند برای اینکه ایران در این محیط ناامن به دنبال بالاترین حد از بازدارندگی، یعنی بازدارندگی هستهای برود؛ اما تا کنون همکاری گسترده ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و همچنین تاکید مقامات این کشور مبنی بر نبود دکترین هستهای در برنامه دفاعی این کشور و به ویژه تاکید ایران بر توافق برجام ـ که به گفته سایر کشورهای دخیل در برجام، دستیابی ایران به سلاح هستهای را غیرممکن میسازد ـ نشانههایی است که هدف ایران از برنامه هستهایش بازدارندگی هستهای نیست.
با وجود این، برخی تحلیلگران داخل و خارج از ایران، تاکید این کشور برای عدم ساخت و توسعه سلاح هستهای را در محیط ناامن کنونی و بهویژه در جهان پسااوباما، عقلایی نمیدانند و به چند دلیل معتقدند لازم است ایران برای بازدارندگی هستهای، دکترین دفاعی خود را بازطراحی کند.
برخی نیز بر این باورند، در صورتی که ایران، دارای بازدارندگی هستهای باشد، تهدیدات ناشی از استفاده از سلاحهای متعارف حتی توسط کشورهای همجوار نیز از بین میرود.
برخی دیگر معتقدند، بازدارندگی هستهای ایران در منطقه، مانع بلندپروازیهای رژیم اسرائیل در منطقه خواهد بود و عدهای هم می گویند، بازدارندگی هستهای ایران، قدرتهای بزرگ را از ایجاد تنش و جنگهای جدید در منطقه باز خواهد داشت و به نوعی بازدارندگی هستهای ایران را ضامن عدم وقوع جنگ جدیدی در منطقه جنوب غربی آسیا میدانند.
این تحلیلگران، بالا رفتن تنش اخیر بین ایران و آمریکا تا مرز جنگی تمام عیار را ـ که با حمایت اعضای ناتو از ایالات متحده هم همراه بود ـ ناشی از عدم بازدارندگی موثر از جانب ایران میدانند و معتقدند اگر ایران در دکترین دفاعی خود بازدارندگی هستهای را پذیرفته بود، اکنون نه فرمانده سپاه قدس آن ترور شده بود و نه رئیس جمهور آمریکا، میتوانست هر روز این کشور را تهدید کند و نه خطر جنگ جدیدی منطقه را تهدید میکرد.
با وجود این، تحلیلگرانی هم هستند که بر این باور دارند، در صورت تلاش ایران برای ایجاد بازدارندگی هسته ای، تهدیدهای موجود علیه این کشور شدت بیشتری خواهد یافت و خیلی زود به رویارویی نظامی بین ایران و ایالات متحده در قالب ناتو و به ویژه با همراه سیاسی روسیه و چین، منجر خواهد شد و امنیت ایران را از میان بر خواهد داشت.
این دسته از تحلیلگران معتقدند که همکاریهای ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی و در اختیار گذاردن بالاترین سطوح نظارتی بر برنامه هستهای اش و همچنین تاکید مقامات این کشور بر حرمت استفاده از این سلاح ها، نشان میدهد که برنامه هستهای ایران به مقاصد بازدارندگی و به منظور تامین امنیت طراحی نشده و بعید است ایران با رویکرد بازدارندگی، برنامه هستهای خود را در آینده ادامه دهد.
با این توضیحات، در روزهای اخیر و پس از ترور شهید حاج قاسم سلیمانی و همچنین تهدیدات رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا برای نابودی ایران، در افکار عمومی این سؤال پیش آمده که ایران از چه راهی میتواند برای خود یک بازدارندگی موثر ایجاد کند.؟ برای آنان سوال ایجاد شده که چرا رئیس جمهور و سایر مقامات آمریکا، آشکارا از ترور مقامهای نظامی ایران، حتی پس از ترور فرمانده سپاه قدس ایران سخن بگویند؟ برخی دیگر میگویند اگر مسئولان کشور قصد بازدارندگی هستهای ندارند، چرا هزینههای سیاسی این اقدام را در جامعه بین المللی از طرف مردم ایران پرداخت میکنند؟
سؤال امروز تابناک از مخاطبان این است: نظر شما چیست؟
* به نظر شما ایران باید جدی به دنبال بازدارندگی هستهای باشد یا خیر؟
* آیا «با وجود بازدارندگی هستهای» امنیت ایران تامین میشود و یا «بدون بازدارندگی هستهای»؟
* اگر بازدارندگی هسته ای را مناسب نمی دانید، چه جایگزینی را برای آن مناسب می دانید؟
* به نظر شما، چرا برخی از کشورها که کامل در نظام جهانی ادغام شده اند، به سمت بازدارندگی هسته ای پیش رفته اند؟
* آیا وجود سلاح هستهای اسرائیل، توازن قدرت در منطقه را به سود این کشور و به زیان دیگران تغییر داده است یا خیر؟
* به نظر شما، آیا منافع بازدارندگی هسته ای ایران، بر آسیب های احتمالی آن غلبه دارد یا خیر؟