اول: والیبال به المپیک صعود کرد. چند ساعت بعد سرمربی مونته نگرویی تیم ملی عکسی منتشر کرد، دست به بینی و به نشانهی «هیس» به منتقدانش. پایین تصویر از مردم ایران تشکر کرد و نوشت فقط یک پیام به کارشناسان دارد، «خودشان را اصلاح کنند». اینرا کسی مینویسد که تقریبا هیچ دستاورد مهمی در تیم ایران نداشته است. نه موفقیت غیر قابل انتظاری و نه پیشرفتی در بازیکنان. تصویر کلاکویچ سرمربی تیم ملی را همینجا در ذهن نگه دارید و به عقب برگردیم.
پنج سال پیش وقتی خولیو ولاسکو مربی آرژانتینی ناباورانه والیبال ایران را ترک کرد و سرمربی آرژانتین شد، گزینهی جوانی به نام اسلوبودان کواچ سرمربی تیم ایران شد. روزنامهنگارانی مثل من و احتمالا بازیکنان کم تجربهتر آن روز همچون موسوی و معروف، به جای وقار و وسعت ولاسکو، جوانی را میدیدند که در نظر اول کم از ولاسکو داشت. او با ایران به جمع چهار تیم برتر لیگ جهانی رفت، قهرمان بازیهای آسیایی شد و ما همچنان مینوشتیم کهای وای کاش ولاسکو با والیبال ایران میماند. صادقانه بگویم اشتباه میکردیم. کواچ پیش از المپیک کنار گذاشته شد. از ایران رفت و در تیمهای بعدی عملکرد درخشانی داشت تا امروز که سرمربی تیم ملی صربستان است.
دوم: فراموش نمیکنیم؛ محمدرضا داورزنی رییس فدراسیون والیبال به صراحت عنوان میکرد کواچ جانشین و جوان و شایستهای است که به مختصات والیبال ایران میآید. اما فشارهای منتقدان و نارضایتی بازیکنان کواچ را بعد از دو سال مرخص کرد. بعدها با کواچ در شهر آنکارا وقتی تیماش هالک بانک قهرمان ترکیه شد، گفتوگوی مفصلی انجام دادم. میگفت: «هنوز هم نمیدانم چرا مرا نخواستند». نشد به او بگویم بخشی از ماجرا ما بودیم. درباره تو اشتباه میکردیم. بازیکنان تیم ملی هم احتمالا اشتباه میکردند. مربی کم ادعایی را از دست دادیم و بعد از او هر که آمد نه اینکه آش دهنسوزی نبود که در بهترین شرایط در سکون با ما درجا زد. نه سیچلو و لوزانو مربیان کاردانی بودند و نه اکنون کولاکویچ آن چیزیست که والیبال ایران به آن احتیاج دارد. گواه این مدعا نتایجیست که والیبال با این مربیان گرفته است و چه بسا اگر شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور تا به این اندازه متزلزل و سخت نبود، کولاکویچ اکنون سرمربی تیم المپیکی والیبال ایران نبود.
سوم: حالا که داورزنی بار دیگر رییس فدراسیون والیبال شده باید انتظار انتخابهای آوانگارد و درستی مثل کواچ را بکشیم؟ تا این لحظه خبری از چنین انتصابها و انتخابهایی نیست. مدیر محافظهکار و پیشرو دست به عصا جلو رفته است. بهنظر از آنچه برخی مدیران جوانش در فدراسیون قبلی کردهاند نا امید و سرخورده است. این را در نشستهای خودمانی هم بیان کرده است. به هرحال داورزنی این را میداند که راه پیشرفت با ترس و از حاشیه امنیت نمیگذرد. بدون خیس شدن نمیتوان به دریا زد. همین روزها داورزنی گزینههایش برای مربیگری تیمهای نوجوانان و جوانان ایران را معرفی میکند و بد به حال ما اگر انتخابهای محافظهکارانه روزهای خوش را از والیبال ایران بگیرد.