در حالی که شایعه توافق نهایی برای سرمربیگری قلعه نویی در تیم ملی، در میان اهالی فوتبال پیچیده بود، بار دیگر این جابجایی با مانع بزرگی مواجه شده که میتواند کامل آن را منتفی کند.
به گزارش «تابناک ورزشی»؛ ده روز پس از طرح نام امیر قلعه نویی، سرمربی کنونی باشگاه پرهزینه سپاهان به عنوان گزینه داخلی سرمربیگری تیم ملی به جای ویلموتس، از عصر دیروز، دوشنبه موج خبری قدرتمندی برای اعلان نهایی انتخاب وی به سوی تحریریه رسانههای ورزشی ارسال شد، اما هیچ منبع رسمی در فدراسیون یا باشگاه سپاهان حاضر نشد، این تصمیم را تایید کند و تلاش یک تیم رسانهای خاص بی اثر ماند.
چرا سپاهان حاضر نیست قلعه نویی را به تیم ملی بدهد؟
گزینه قلعه نویی در حالی به عنوان تنها شانس داخلی در اختیار گرفتن نیمکت تیم ملی مطرح شده است که فدراسیون فوتبال، یکی یکی رقبای وطنی وی از علی دایی گرفته تا گل محمدی، فرکی و هاشمیان را به دلایل مختلف کنار گذاشته بود؛ اما فکرش را نمیکرد که نتواند رضایت باشگاه اصفهانی را برای صدور حکم او بگیرد. در واقع به نظر میرسد، مجموعه کارخانه فولاد مبارکه که مالک زردهای سپاهان است، تن به ریسک بالا در انتخاب سرمربی جدید نمیدهد و حاضر نیست سرمایه گذاری حدود ۱۰۰ میلیاردی اش در فصل جاری را در آستانه مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا ۲۰۲۰ به خطر جدی بیندازد.
در همین رابطه، برخی نمایندگان استان اصفهان در مجلس هم لب به اعتراض و انتقاد گشوده اند و ماجرای جدایی قلعه نویی هر چه جلوتر میرود، ابعاد سیاسی بیشتری پیدا میکند. از نگاه مدیران اصفهانی، تغییر در کادرفنی آن هم در این برهه از فصل که تیم سپاهان به طور جدی در کورس قهرمانی است و با نظر قلعه نویی هر بازیکنی که دل سرمربی خواسته را جذب کرده است، یک قمار روی داشتههای باشگاه خواهد بود.
پنج سال است از آخرین قهرمانی سپاهان در لیگ برتر (لیگ چهاردهم) میگذرد و این باشگاه متمول ـ که اغلب گرانترین تیمهای لیگ ایران را میبندد ـ بعد دو سه فصل افت شدید ناشی از مشکلات مدیریتی، حالا بار دیگر با قلعه نویی به جمع مدعیان اصلی برگشته و روزهای پرحاشیه و تاریک را پشت سر گذاشته است، اما آنها به همین بسنده نمیکنند و خواهان فتح حداقل یک جام در فصل جاری هستند؛ آرزویی که فصل قبل هم تا آستانه دستیابی به آن در دو جام حذفی و لیگ برتر رفتند، اما در آخرین هفتهها ناکام ماندند و هر دو قهرمانی را به رقیب بزرگ خود پرسپولیس و سرمربی کرواتش برانکو ایوانکوویچ واگذار کردند.
چرا قلعه نویی اصرار دارد سرمربی تیم ملی شود؟
امیر قلعه نویی سرمربی سابق اغلب باشگاههای بزرگ ایران از استقلال گرفته تا تراکتورسازی تبریز و همین سپاهان اصفهان و حتی ذوب آهن و در برههای مس کرمان، بعد از حذف در مرحله یک هشتم نهایی جام ملتهای آسیا ۲۰۰۷ از هدایت تیم ملی برکنار و از همان موقع تا امروز بارها مدعی شده که تیم پرستاره اش اگر بخشی از امکانات و تدارکات مربیان خارجی بعد از خودش را در اختیار داشت و فدراسیون وقت یک رییس بالای سر خود میدید، به فینال قاره راه مییافت. او بارها گفته که تیم ملی را در بدترین شرایط تحویل گرفت که حتی یک مدیر هم برای کمک به او بالای سرش نبود.
قلعه نویی بعد از رانده شدن از تیم ملی به جرم شکست مقابل کره جنوبی در ضربات پنالتی و البته بازیهای نه چندان چشم نواز تیمش با وجود ستارههایی همچون علی کریمی، مهدی مهدوی کیا، جواد نکونام، سیدجلال حسینی و ...، به افتخارات داخلی اش در فوتبال ایران افزود و یکی پس از دیگری جامها را درو کرد تا جایی که ژنرال استقلالیها با وسعت فصول فرماندهی اش در ادوار لیگ ایران، حالا پرافتخارترین سرمربی تاریخ لیگ ما محسوب میشود و ویترین جام هایش با هیچ مربی داخلی معاصر دیگری قابل مقایسه نیست، تا جایی که تنها با علی پروین پرسپولیسیها مقایسه میشود.
طبیعی است که او حالا این حس را داشته باشد که دیگر وقتش رسیده در سطح بالاتری مربیگری کند، اما تقریبا هیچ پیشنهاد جدی خارجی برای امیر قلعه نویی در کار نبوده و او حالا در ۵۶ سالگی به جبران مافات در تیم ملی میاندیشد بالاخص که نسل پرستاره کی روش در تیم ملی مهیای خلق یک نتیجه تاریخی است. این انگیزه شاید وی را مجاب کند که زیر برگه فسخ قرارداد و دادن خسارت به سپاهان را امضا کند و با اولین پرواز از اصفهان راهی تهران شود و یکراست مسیر منتهی به خیابان سئول را در پیش بگیرد. شاید این تنها راه رهایی از بند مخالفت اصفهانیها باشد که عواقبش چندان جالب نخواهد بود و تعهد قلعه نویی به قرارداد رسمی اش را زیر سوال میبرد.
آیا قلعه نویی بهانههای سابق را تکرار میکند؟
حالا بعد از گذشت سیزده سال، عجیب است که قلعه نویی بار دیگر در آستانه سرمربیگری تیم ملی آن هم در فدراسیونی قرار گرفته که فاقد رییس است و مثل دوران تعلیق فوتبال ایران در دهه قبل توسط سرپرست موقت اداره میشود. فرقش این است که دفعه قبلی کیومرث هاشمی نفر دوم دستگاه ورزش کشور، سرپرست فدراسیون بود و حالا حیدر بهاروند مدیر بازنشستهای که با تبصره و حاشیه برخلاف مصوبه مجلس به عنوان نایب رییس برای مدتی محدود و موقت، وظایف ریاست را یدک میکشد.
فدراسیونی که حالا در زمینه مالی با دلار ۱۳۵۰۰ تومانی هیچ ثبات بودجهای ندارد و پرداخت دستمزد نجومی و باورنکردنی ویلموتس بلژیکی بعد از تسویه حساب با کارلوس کی روش، حسابش را خشک کرده است. درون تیم ملی فوتبال هم اوضاع بسیار ناامیدکننده است، چون تیم اول آسیا در رنکینگ فیفا، با قرار گرفتن در رده سوم جدول مقدماتی جام جهانی، پایینتر از عراق و بحرین، یکی از بدترین دوران خودش را سپری میکند و صدرنشینی فوتبال قاره را نیز با از دست دادن پنج «فیفادی» دودستی تقدیم ژاپن کرده... .
روزهایی که در هشت سال هدایت کارلوس کی روش از باد و خاطر فوتبالدوستان ایرانی پاک شده بود و در ذهن بدبینترین هواداران هم نمیگنجید که به این سرعت میراث بزرگ مرد پرتغالی جنبن ریزشی را شاهد باشد.
این شرایط بغرنج، ما را به یاد سیزده سال پیش میاندازد. آیا قلعه نویی بار دیگر میخواهد از این مولفهای منفی به عنوان بهانههای شکست احتمالی آینده اش استفاده کند؟ به هر حال این تصور که تیم ملی را در رتبه سوم تحویل بگیریم و با صعود به مرحله نهایی انتخابی جام جهانی قطر، سر کارشناسان و اهالی فوتبال منت بگذاریم، اما در صورت باخت و حذف تقصیرها را متوجه مهدی تاج و ویلموتس کنیم، شاید به ذهن خیلی از مربیان قبل از پذیرش سکان تیم ملی خطور کند. هر چند قلعه نویی خوب میداند این آخرین فرصت برای او در اوج پختگی است که با نتایج قابل دفاع، نام خود را به عنوان سرمربی فاتح در تاریخچه تیم ملی ایران ثبت و حتی راهی به سوی پیشنهادهای خارجی در کشورهای عربی با آسیای میانه پیدا کند.
چرا قلعه نویی گزینه مناسبی برای تیم ملی نیست؟
امیر قلعه نویی که بارها از نحوه کنار گذاشتنش از راس کادرفنی تیم ملی گلهمند و شاکی بود، طی سالهای پس از جدایی در رقابتهای باشگاهی سعی کرد تا برتری خود نسبت به گزینههای داخلی را با قهرمانیهای متعدد در لیگ برتر به رخ بکشد و با فتح پیاپی جام با تیمهای استقلال و سپاهان، کارنامهای قطور برای بازپس گیری نیمکت تیم ملی ساخت، اما او مدتهاست که دستش از جام کوتاه مانده و تنها ناکامی را با بهترین تیمها و بیشترین ستارهها تجربه میکند. همین موضوع دستاویزی برای مخالفان او شده است؛ آنها معتقدند قهرمانیهای قلعه نویی متعلق به دورانی است که مربیانی در سطح روز فوتبال دنیا مثل برانکو ایوانکوویچ به لیگ ایران نیامده بودند. از وقتی پای مربیان سرشناس اروپا و دنیا و همچنین مربیان نسل جدید داخلی از منصوریان گرفته تا گل محمدی و تارتار و بقیه به فوتبال ایران باز شده، دیگر قلعه نویی نتوانسته کنار یک جام عکس یادگاری بیندازد.
منتقدان او کوتاه نیامده اند و همان قهرمانیهای سابق و پرتعداد را هم حاصل تیمهای پرستاره و گرانقیمتی میدانند که نقش سرمربی در موفقیت کمتر و کمتر میکند. بودجه خرید در تیمهای قلعه نویی همواره بالاتر از اکثر قریب به اتفاق رقبایش بود و کارشناسان زیادی معتقدند قهرمان نشدن قلعه نویی با آن همه مهره در تیمهای باشگاهی یک هنر محسوب میشد! به طور مثال ناکامی قلعه نویی در تراکتور و بار دوم بازگشت به سپاهان و یا آخرین حضورش در استقلال، به عنوان شاهد همین عقیده مطرح میشود.
در این میان موضوع تغییر نسل فوتبال ایران و حضور بازیکنانی که فوتبال روز دنیا را در لیگهای اروپایی لمس کرده اند، باعث میشود تا برخی روی توانایی قلعه نویی برای کار با ستارههای لژیونر تشکیک وارد کنند. نسلی که از لحاظ آموخته ها، فاصله بعیدی با شیوه کار مربیانی همچون قلعه نویی دارند؛ به طور مثال بازیکنانی نظیر سردار آزمون، مهدی طارمی، علیرضا جهانبخش، سامان قدوس، پورعلی گنجی، رامین رضاییان، سعید عزت الهی، کریم انصاری فرد و ... شاید نتوانند ارتباط مناسبی با سبک تمرین و کوچینگ این مربی پرسابقه ایجاد کنند. از طرفی ستارههایی مثل مهدی ترابی، قائدی و ... که در داخل درخشیده اند هم کشف سایر مربیان هستند و آشنایی به طرز کار قلعه نویی ندارند.
تقریبا اکثر بازیکنان فعلی تیم ملی یا شاگرد علی دایی بوده اند و یا رابطه بسیار حسنهای با او دارند و این خود یک معضل برای رقیبی است که دایی را کنار زده و به نیمکت تیم ملی رسیده است.
گروهی دیگر از منتقدان قلعه نویی، ناتوانی او در لیگ قهرمانان آسیا را دلیل ضعف دانش فنی وی مقابل همتایان سرشناس آسیایی و اروپایی قلمداد کرده اند و مدعی هستند، شیوه خاص و پرحاشیه قلعه نویی برای کسب نتیجه در لیگ برتر، در آسیا کارایی نداشته است، چون کلاس کار در آن میادین به مراتب بالاتر از مسابقات داخلی بوده است.
موضوعی که قلعه نویی را از ترک سپاهان پشیمان میکند
نکته پنهان مانده در ماجرای انتقال قلعه نویی به تیم ملی، در انتخابات آتی فدراسیون فوتبال نهفته است. اگر رییس بعدی که رای مجمع فدراسیون را در اسفندماه بدست میآورد، دلش با مربی خارجی باشد و یا در میان داخلیها اعتقادی به قلعه نویی و سبک و سیاق کارش نداشته باشد، باید این مربی را بازنده بزرگ فوتبال ایران نامید. در واقع این اتفاق به معنی تنها دو حضور امیر روی نیمکت تیم ملی است و احتمالا بعد از دو بازی با هنگ کنگ و کامبوج، کار او با تیم ملی زودتر از آنچه تصورش را میکند، تمام میشود.
همین عامل بازدارنده میتواند قلعه نویی را به شدت دچار تردید کند و ریسک جدایی از متمولترین تیم باشگاهی ایران را بالا ببرد. موضوعی که به هیچ عنوان بعید نیست، در حالت فعلی، قلعه نویی حداقل تا پایان دور حذفی لیگ قهرمانان آسیا صاحب تیم است و اگر بتواند به جمع هشت تیم برتر قاره صعود کند، میتواند با چند خرید بزرگ دیگر تیمی کهکشانی را برای رسیدن به فینال لیگ قهرمانان هدایت کند. در کنار این موانع، بحث دستمزد پرداختی سپاهان به قلعه نویی تا پایان نیم فصل است که طبق شنیدهها به رقمی بیش از دو میلیاردتومان میرسد و بعید است، فدراسیون بی پول فوتبال دستمزدی بیش از سپاهان به او بدهد. در واقع اگر در قرارداد امیر با سپاهان، بند خسارت در صورت جدایی بدون توافق گنجانده شده باشد، جریمهای نیز به قلعه نویی تعلق میگیرد که سوای بازپس دادن حقوق دریافتی اش محاسبه خواهد شد.
به هر صورت نام سرمربی آتی تیم ملی شاید تا روزها و یا حتی ساعاتی دیگر رسما اعلام شود و امیر قلعه نویی با کنار زدن رقبایی همجون علی دایی، یحیی گل محمدی، برانکو ایوانکوویچ و چند نام دیگر بار دیگر سکان راهبری تیم ملی را در مسیر پرتلاطم پیش رو به دست بگیرد. روی دیگر سکه این است که قلعه نویی با مخالفت بزرگترین کارخانه تولید فولاد خاورمیانه، دست از اصرار بکشد و در اصفهان بماند. در آن صورت فوتبال ایران ناچار خواهد شد که بار دیگر گزینه های خارجی دم دستش را مرور کند که با رفتن برانکو به تیم ملی عمان، گزینه هایی همچون کالدرون و استراماچونی با توجه به شناخت کوتاه مدت و موفقیت شان در فوتبال ایران، نزدیک ترین گزینه ها خواهند بود. مربیان سابق استقلال و پرسپولیس که با ارقامی معقول تر نسبت به ویلموتس، جذب فوتبال ایران شدند و اگر دستمزدشان را سر وقت می گرفتند، هیچ بهانه و دلیلی برای ترک ناگهانی سرخابی ها نداشتند.
در صورت انتخاب قطعی، امیر قلعه نویی چهل و هفتمین سرمربی تاریخ تیم ملی خواهد بود، در حالی که پیشتر قبلا یک بار این تجربه را از سر گذرانده و همواره به دنبال فرصتی برای جبران ناکامی حذف از پلی آف جام ملتها (در ضربات پنالتی مقابل کره جنوبی) بود.
نویسنده: مجید کوهستانی