مرکز عربی بررسیها و مطالعه سیاستها در قطر میزگردی با حضور حدود پانصد تن از اساتید و دانشجویان آموزشگاه عالی مطالعات دوحه درباره معامله قرن یا طرح ترامپ برای حل موضوع فلسطین برگزار کرد که سخنران اصلی این میزگرد دکتر "عزمی بشاره"، رییس مرکز عربی بررسی و مطالعه سیاستها بود.
به گزارش خبرنگار ایسنا، "معامله ترامپ – نتانیاهو: طرح راستگرایان آمریکایی – اسرائیلی برای پاکسازی موضوع فلسطین در قالبی تاریخی" عنوان اصلی این میزگرد علمی – سیاسی و تاریخی بود.
پیشینه طرحهای آمریکا برای صلح
تاریخچه طرحهای صلح یا راه حلهای آمریکا برای موضوع فلسطین دستمایه آغاز سخنان عزمی بشاره در این میزگرد بود. براساس اظهارات دکتر بشاره، آمریکا پس از جنگ شش روزه ۱۹۶۷ تا زمان باراک اوباما طرحهای بسیاری به میان انداخته است که از زمان ویلیام راجرز در عهد ریاست جمهوری ریچارد نیکسون در سال ۱۹۷۰ آغاز میشود که این اولین اقدام آمریکا برای صلح بین فلسطینیها و اسرائیلیها به شمار میرود که پس از جنگ شش روزه مطرح میشود. طرح زبیگنف برژینسکی، مشاور امنیت ملی جیمی کارتر در سال ۱۹۷۷ تا طرح صلح کمپ دیوید که توسط انور سادات، رییس جمهور اسبق مصر و مناخیم بگین، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در ۱۷ سپتامبر سال ۱۹۷۸ به امضاء رسید، از جمله دیگر طرحهای موسوم به صلح اسرائیل و فلسطین بوده است.
عزمی بشاره همچنین گریزی به طرحهای دیگر آمریکا زد که پس از جنگ لبنان (حمله اسرائیل به لبنان) در سال ۱۹۸۲ در عهد ریاست رونالد ریگان به میان آمد که تحت عنوان "طرح صلح آمریکا برای ملتهای خاورمیانه برای سال ۱۹۸۲" نام گرفت، بعد از آن نیز آمریکا پس از پایان حمله به کویت (برای رها سازی این کشور از دست ارتش صدام حسین ) توسط جورج بوش (پدر) در کنگره آمریکا در ششم مارس ۱۹۹۱ از طرح خود برای صلح بین اسرائیل و فلسطین رونمایی کرد و در سخنانی تاکید نمود که چارهای جز این نیست که صلح باید بر پایه دو مصوبه شورای امنیت به شماره ۲۴۲ و ۳۳۸ و براساس مبنای زمین در مقابل صلح شکل بگیرد اما رییس جمهور وقت آمریکا هیچ طرحی برای اجرای ایدهاش ارائه نکرد. پس از پدر، جورج بوش پسر با طرح نقشه راه در سال ۲۰۰۲ – ۲۰۰۳ وارد گود شد تا این مسیر همچنان تا عهد ریاست جمهوری باراک حسین اوباما ادامه پیدا کند به شکلی که جان کری، وزیر خارجه اوباما، پرونده عهد رییس جمهور سابق "جورج بوش پسر" را تحویل و بازخوانی و پیگیری آن را از سر گرفت.
از نکات مهمی که دکتر عزمی بشاره به آن اشاره میکند این است که برخلاف آن چه که نظامهای سیاسی عربی اکنون تبلیغ میکنند عموما عربها (دولتهای عربی) طرحهای آمریکا را میپذیرفتند و کسی که آن را رد میکرد، اسرائیل بود.
مهمترین دیدگاههای ترامپ در سند معامله قرن
عزمی بشاره در ادامه تحلیل سیاسی – تاریخی خود به موضوع "دیدگاه ترامپ برای صلح " میپردازد که حاوی نکات انتقادی مهم است که به شکل زیر میتوان آنها را برشمرد:
· دیدگاه ترامپ مبتنی بر برچیدن مبنای قانون بینالملل و غلبه منطق زور است، این نشانه اصلی و غالب سیاست دونالد ترامپ است که از زمان رسیدنش به کاخ سفید اجراء میکرده و درباره مناطق مختلف جهان نیز جاری بوده است.
· دیدگاه وی از یک ریشه استعماری قیمومیتی برخوردار است و این در طرح وی (موسوم به معامله قرن) به شدت آشکار است.
· دیدگاه وی کاملا مبتنی بر سلسله روایتهای اسرائیلی است که در آن روایتهای نقل شده در تورات آمده است و انگار که این روایتها همان متن قانون بینالملل و متن یک سند سیاسی معاصر است که حکم چک را دارد، همه اینها در حالی است که در دیدگاه ترامپ حتی یک کلمه از روایتهای فلسطینی وجود ندارد، وی در سند معامله قرن به شکل دائمی از رنج اسرائیلیها سخن میگوید (بدون اشاره به رنج و درد فلسطینیها)، سند معامله قرن موید این دیدگاه ترامپ است که براساس روایات و ادعای اسرائیلیها آنها از سرزمین و حق خود عقب نشینی کردهاند و در این باره هیچ اشارهای به روایت و قصه فلسطینیها ندارد و حتی یک اشاره هم ندارد که به دلیل اشغال سرزمین، فلسطینیها رنج کشیده و روزهای نکبت (اشغال فلسطین) را شاهد بودهاند. دیدگاه ترامپ مانع از بیان رنج و درد فلسطینیها میشود و فقط در جایی از این رنج سخن میگوید که آن را نتیجه فساد عملکرد رهبری فلسطینیها و فساد آنها یا نتیجه "تروریسم فلسطینی" میداند. در کل چیزی به نام درد و محنت فلسطینی در نتیجه رفتار اسرائیل و اشغالگری در دیدگاه ترامپ اصلا وجود ندارد.
· در کل نسخه سند معامله قرن هیچ ذکری از کلمه "Occupation" به معنی "اشغال" وجود ندارد و جای آن را با کلمه "عقب نشینی" عوض کرده است.
· لغت و زبان سند معامله قرن ترامپ، لغت و زبان پیشگامان و توسعه دهندگان بساز و بفروشها است، مثلا وی از کمک به سرمایه گذاری با هدف ساخت هتلها و رستورانها و استخرها و اماکن گردشگردی حرف میزند، مانند این است که فلسطین قطعه زمینی است که به شرکت و موسسات برای پیشرفت داده میشود. این خطاب شبیه همان خطاب آمریکایی به ساکنین اصلی آمریکای شمالی (سرخ پوستان) است که اردوگاهها و پناهگاههای آنان به بخشهای پیشرفته مستقل تبدیل میشود.
پیش درآمدهای معامله قرن
از نگاه عزمی بشاره گامهای ابتدایی که برای معامله ترامپ – نتانیاهو اتخاذ شده است در واقع همان تثبیت امر واقع (شرایط موجود) است که با اعتراف رسمی رییس جمهور آمریکا به پایتختی قدس به عنون پایتخت اسرائیل و انتقال سفارت آمریکا به قدس آغاز شده بود و با قانونی شناختن شهرکهای یهودی نشین در سرزمین فلسطینیها ادامه پیدا کرد و این اقدامات غیرقانونی را قانونی ترسیم کردند، سپس کمکهای مالی را به آنروا (آژانس بینالمللی امداد رسانی و کاریابی به فلسطینیهای آواره ) را در آگوست سال گذشته قطع کردند و آنگاه پس از توقیف اموال فلسطینیها دفتر نمایندگی سازمان آزادیبخش فلسطین را در واشنگتن بستند. اکنون میتوان به صراحت اعلام کرد که معامله قرن ترامپ به مثابه قطع کامل آمریکا با همه طرحهایی است که تا پیش از این ارائه کرده بود و به بیانی دیگر معامله قرن شکستن دیدگاه سنتی آمریکا است که اساسا و ماهیتی هم پیمان اسرائیل به شمار میرود و از همین نقطه است که آمریکا به جایگاه موضع جناح راست اسرائیلی منتقل شده و آن را در دامن و کنف حمایت خویش میگیرد.
سازندگان معامله قرن
دکتر عزمی بشاره با تبیین عوامل و سازندگان طرح صلح آمریکایی، از جارد کوشنر داماد ترامپ، دیوید فریدمن، سفیر آمریکا در اسرائیل از سال ۲۰۱۷ و وکیل سابق ترامپ، جیسون گرینبلات، یکی از بارزترین حقوقدانان سابق شرکتهای تجاری ترامپ که بعدها به عنوان نماینده ویژه ترامپ در گفتگوهای بینالمللی تعیین شد، نام برد که بعدها او جای خود را به آوی پیرکوچیف میدهد که یکی از دوستان نزدیک جارد کوشنر است.
واژگان وارونه و مغالطه ها در سند صلح ترامپ
از نگاه عزمی بشاره سند رسمی معامله قرن مجموعهای از مغالطههای اوهام گونه است که مهمترین آن ادعای عقب نشینی اسرائیل از ۸۸ درصد از سرزمینهایی است که در سال ۱۹۶۷ بر آن ها سیطره پیدا کرده بود. در این مغالطه اسرائیلی همه اعراب و فلسطینی ها در یک طرف قرار داده شدهاند و اسرائیل در طرف دیگر و لذا هنگامی که میگوید از ۸۸ درصد عقب نشینی کرده است در حقیقت به عقب نشینی از صحرای سینا اشاره میکند و آن چه که از سرزمینهای تحت سیطره برایش باقی مانده فقط ۱۲ درصد است که شامل بلندیهای جولان، نوار غزه و کرانه غربی رود اردن میباشد. دیدگاه سند معامله قرن این گونه معتقد است که اسرائیل پولهای بیشمار و سنگینی برای جمع آوری یهودیان در کشورهای عربی پرداخته است تا همه آنها را یکجا جمع کند و اکنون بر دولتهای عربی واجب است که جبران آن خسارتهای مالی را بکنند و حقوق اسرائیلیها را پرداخت کنند.
از جمله مغالطههایی که از نگاه دکتر عزمی بشاره در این سند وجود دارد مربوط به اعطای فرصت و امکان استفاده از دو بندر حیفاء و اسدود برای اهداف اقتصادی است و این گونه جلوه میکند که اسرائیل از حقی برای فلسطینیها عقب نشینی کرده، در حالی که همین الان هم فلسطینیها از آن دو بندر استفاده میکنند. مغالطه دیگر اسرائیلیها در سند معامله قرن به عقب نشینی از سرزمینهای اشغالی ۱۹۶۷ طبق قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت بر میگردد که تصریح میکند که نیروهای مسلح اسرائیل باید از مواضعی که در جنگ اخیر اشغال کردهاند عقب نشینی کند و این معنای صریح جمله انگلیسی قطعنامه ۲۴۲ است که میگوید: "territories occupied in the recent conflict اما براساس نگاه اسرائیل این قطعنامه هرگز درخواست عقب نشینی از کل سرزمینهای اشغالی ۱۹۶۷ را نمیکند. اسرائیل با این تفسیر تلاش میکند همچنان عقب نشینی از صحرای سینا و بقای در کرانه غربی را تحکیم بخشد که خروجی چنین تفسیری انتقال فلسطینیها به همان صحرای سینا است که از آن عقب نشسته است.
عزمی بشاره معتقد است تبادل اراضی در سند، دام و توطئه دیگری است تا اسرائیل از دست فلسطینیهای مناطق سبز (مناطق اشغالی ۱۹۴۸) رهایی یابد تا بتواند با اعطای مناطق غیر مسکونی مرزهای صحرای سینا نوعی پاکسازی نژادی در داخل فلسطین اشغالی انجام داده و آن را نتیجه طبیعی دیدگاه صلح بین فلسطینیها و اسرائیلیها نشان دهد. دکتر بشاره در مهمترین بخشهای قرائت سند صلح ترامپ به موضوع پناهنده و هجرت در سند اشاره میکند که براساس آن هیچگونه حقی برای بازگشت فلسطینیها به سرزمینشان باقی نمیماند و هیچ فلسطینیای نمیتواند در محدوده دولت اسرائیل باقی بماند.
فقط یک دولت حق وجودی و حاکمیتی دارد
دکتر عزمی بشاره معتقد است، مفهوم دولت و حاکمیت در سند صلح ترامپ کاملا با دیدگاه بنیامین نتانیاهو تطبیق دارد که در درون مرزهای اسرائیل هیچ دولتی بجز دولت حاکم و برخوردار از سیادت ملی نمیتواند حضور داشته باشد. از نگاه نتانیاهو سیادت و حاکمیت کامل اسرائیلی است که باعث شده است تا اسرائیل حتی بر دستگاه امنیت داخلی فلسطینیها نیز سیطره و حاکمیت داشته باشد و اکنون به شکل عملی اسرائیل بر همه مرزهای بینالمللی فلسطینیها و حتی بر فضاء آنها و حتی بر حفر چاهها و چاههای آب حاکمیت دارد. سند صلح ترامپ بر اساس دیدگاه ترامپ حق وجود یک دولت صاحب حاکمیت و سیطره را از آن دولت اسرائیل میداند و حقی برای ظهور دولت فلسطینی نمیبیند.
منطق زور و قدرت در سند معامله قرن
از دیگر آثار خطرناک سند معامله ترامپ – نتانیاهو از نگاه عزمی بشاره به مفهوم حاکمیت زور و قدرت بر میگردد که در برابر عرب (دولتهای عربی) نفع بیشماری دارد با این شکل و اسلوب که میتوان با قدرت زور همه خواستهها را بر آنها تحمیل کرد، اثر وضعی چنین تصوری کاملا در واکنش دولتهای عربی در برابر معامله ترامپ – نتانیاهو روشن است که در نوع خود حالتی بسیار خطرناک به شمار میرود که اسرائیلیها را بیشتر تشویق میکند که عین همین اسلوب و شیوه را در برابر دولتهای عربی در پیش گیرند البته دکتر بشاره تاکید می کند این معنایش آن نیست که ملت فلسطین یا ملتهای عرب نیز همچون دولتهای عربی سکوت اختیار میکنند و تابعی از منطق زور اسرائیل میشوند.
آپارتاید استعماری صهیونیسم
عزمی بشاره تاکید میکند که قضیه فلسطین مصداق بارز یک آپارتاید استعماری است که ضرورت بکارگیری همه امکانات برای رویارویی با ابعاد آن را افزایش میدهد و همه آنهایی که توانایی دارند باید در رویارویی با صهیونیسم در حوزه زمین و اراضی اشغالی ( اشغال سرزمین، ساخت شهرکهای یهودی نشین، یهودی سازی شهر قدس) و قضایای نژاد پرستی (با هدف رویارویی با نظام نژاد پرستانه و جداسازی نژادی) وارد عرصه شوند و هر کس از هر جایگاه و مکانی که حضور دارد باید با برافراشته کردن عدالت و حقوق انسانی و با زبان عدالت و مساوات با اشغالگران و نژادپرستان مبارزه کند.
دعوت سازمان آزادیبخش فلسطین به انتخاب مقاومت
وی در پایان از سازمان آزادیبخش فلسطین میخواهد تا با بازسازی جدید سیاست استراتژیک ملی که بر اساس پایه های دمکراتیک و تلاش برای دربرگیری همه جنبش های همبسته و همگام عربی و جهانی، سیاستهای جدیدی را در پیش گیرد و از جمله انتخاب سیاست مقاومت را در دستور کار قرار دهد تا بار دیگر اعتبار نقش این سازمان بارز و آشکار شود. وی همچنین از سازمان آزادیبخش فلسطین میخواهد تا زندگی روزمره فلسطینیها در سرزمینهای اشغالی را مد نظر قرار داده و سپس اجازه دهد تا همه سازمانها و جریانات غیر مرتبط با توافقات و معاهدات فلسطینی – اسرائیلی، فرماندهی مبارزه مردم فلسطین در برابر اشغالگران را به عهده گیرند. عزمی بشاره در ادامه تاکید میکند شرایط موجود نشان میدهد همه توافقات و پیمانها با اسرائیل باطل شده است و از سازمان آزادیبخش فلسطین میخواهد که بار دیگر طرح ملی فلسطین برای مبارزه با نظام نژاد پرست و استعماری نباید به بت پرستی دولت کوچک و بی اثر تبدیل شود.