ک دو سال پیش یکی از بهترین دورههای زندگی من بود و اتفاقهای جالبی برام افتاد. اگر بخوام از جاهای خوبش بگم بعد از چند سال تلاش بیوقفه تونستم بالاخره پروژهای که میخواستم و بگیرم. تنها چالشی که باهاش مواجه بودم این بود که من تا حالا تهران نرفتهبودم. اما بدم نمیومد که بیام تهران و یه مدتی تو این شهر شلوغ و دوستداشتنی زندگی کنم! البته پذیرش پروژه قسمتهای خوب ماجرای من تو سفر به تهران بود.
من از بچگیم تا حالا توی یکی از شهرهای خلوت و گرم جنوبی زندگی کردم و همیشه دلم میخواست زندگی کردن توی شهر شلوغ هم تجربه کنم. سن کمی داشتم اما باید هرجور که شده به تهران میومدم و پروژه کاری مو پیش میبردم. هیچوقت اولین روزایی که وارد تهران شدم و یادم نمیره! پر از ذوق بودم و همه چیز و با علاقه زیادی تماشا میکردم. اما خیلی زود یادم اومد که فامیل و دوست و آشنایی تو تهران ندارم و باید به فکر یه جایی برای اقامت باشم!
خونه خاله کدوم وره؟
وقتی که داشتم دنبال یه جایی برای اقامت میگشتم؛ فهمیدم که زندگی کردن تو تهران به اون آسونیها که فکرشو میکردم نیست! اولین جایی که رفتم یه هتل پنج ستاره لاکچری، بالای شهر تهران بود. قیافم وقتی که قیمت رزرو هتل و شنیدم دیدنی بود. این اولین و آخرین بود که دنبال رزرو اتاق بالای شهر تهران بودم. از چند نفر راجع به قیمت هتل و مهمانخانههای تهران پرسیدم و فهمیدم که از اول راه و اشتباه اومدم. اولش اونقدر نا امید شدهبودم که فکر میکردم باید قید هتل رفتن و بزنم. اما بعدش فهمیدم که وسطای شهر جاهای خوب با قیمتهای مناسبی هم پیدا میشه. البته اینو مدیون اطلاعات اسنپ روم هستم!
راهمو به سمت مناطق پایینتر شهر کج کردم و بعد از گشتن تو چند تا هتل و مهمانخانه، تونستم هتل ارزان در تهران مخصوص خودمو پیدا کنم. میدونم حتما تا الان به این فکر کردید که کار من یکی دو روز نیست که بخوام تو هتل زندگی کنم ولی چه ایرادی داره؟ دوست داشتم برای چند روزم شده تو تهران شاهانه زندگی کنم. اینجای ماجرا بود که فهمیدم زندگی تو تهران خونه خاله نیست و بیشتر از چند روز برای زندگی مرفه فرصت ندارم. اما هرجوری که بود تونستم اولین چالش سفرم به تهران که پیدا کردن یه هتل ارزان در تهران بود و به خوبی پشت سر گذاشتم و هتل مناسبی و رزرو کردم.
اصل ماندگاری مسافر در تهران!
بعد از تموم شدن دوران شاهانه زندگیم، به این مسئله پی بردم که با این روش نمیشه تو تهران دووم آورد. هتلهای لاکچری و گذاشتم واسه روزایی که به هدفام رسیدهباشم. فعلا به اقامت تو هتلهای مرکز شهر قناعت کردم. البته وقتی از قناعت حرف میزنم یعنی در برابر هتلهای لوکس بالای شهر! وگرنه هتلی که من چند ماه اول توش زندگی کردم واقعا حرف نداشت! کار پروژهم بهخوبی پیش میرفت و هر روز از صبح خیلی زود تا دیر وقت دنبال کارام بودم. هنوز وضعیت اقامتم تو تهران معلوم نبود برای همین تصمیم گرفتم تا چند ماه تو یه هتل ارزان در تهران بمونم. اینجا بود که فهمیدم اگه هتل، هتل آپارتمان، سوئیت یا خیلی از اتاقهای این شکلی رو چند ماهه اجاره کنی ارزونتر میشه! منم مدام دنبال راههایی بودم که هزینهها مو پایین بیارم، واسه همین وارد اسنپ روم شدم و توانستم تو رزرو هتل ارازن در تهران موفق بشم و یک اتاق رو چند ماهه اجاره کردم. شاید اگر همچین شرایطی توی اسنپ روم وجود نداشت خیلی سخت میتونستم تو ماههای اول دووم بیارم. چون واقعا از نظر مالی تو مضیقه بودم و نمیتونستم پول اضافهای واسه گشتن دنبال یه اتاق هزینه کنم.
خیلی دور، خیلی نزدیک
برای پیداکردن یه هتل ارزان در تهران مجبور شدم کمی از محل کارم فاصله بگیرم. اما این موضوع اصلا هزینهای برام نداشت چون هتل دسترسی خیلی خوبی به خیابونهای اصلی داشت. اولاش خودم و به زحمت میانداختم و فقط با تاکسی رفتوآمد میکردم. حتی به خودم زحمت ندادم یکمی خیابونهای اطراف و بگردم و بفهمم که نزدیک هتل مترو و اتوبوس تندرو هست. نگم بهتون که وقتی فهمیدم کاملا به حال خودم تاسف خوردم! حیف از پولایی که هدر رفت و دیگه برنگشت. چیزی که متوجه شدم اینه که زندگی تو تهران هر روز بهت یه درس جدید میده! مثلا اون روزی که در کمال ناباوری فهمیدم ایستگاه مترو فقط ۵ دقیقه با هتل فاصله داره، یاد گرفتم که هیچوقت بدون آگاهی کامل، دست به کاری نزنم! ممکنه راههایی که به نظرم خیلی دورن، به یکباره نزدیک بشن!
خانواده دوست داشتنی من
چند ماه اول با بیپولیها و سختیهای اولش خیلی دیر گذشت. مخصوصا که تو تهران غریب بودم و غروبهای تهران برای بچه شهرستانیهایی مثل من واقعا غمانگیز بود! اما هرجوری که بود دووم آوردم و چند ماه از اومدنم گذشته بود! کارهام تقریبا روی روال افتادهبود و مجبور نبودم تمام روز سرکار باشم. همین موضوع باعث شدهبود زمان بیشتری و تو هتل ارزان در تهران بمونم. اولاش فکر میکردم که حتما حوصلهام سر میره اما معاشرت با آدمهای مختلفی که هرکدوم به بهونههایی به تهران اومدهبودند خالی از لطف نبود! بعد از یه مدت که به خودم اومدم دیدم دارم کنار آدمهایی زندگی میکنم که دوستشون دارم و یه قسمتی از زندگیم شدن. محیط صمیمی هتل ارزان در تهران که توش اقامت داشتم؛ برام یه فضایی رو ساختهبود که کمتر از روزای اول احساس غربت میکردم. مزیت خانواده جدیدی که پیدا کردم این بود که آدمهاش دائما کم و زیاد میشدند. بعضیا مثل من تو تهران موندگار شدهبودن و بعضیای دیگه بعد از چند هفته سر خونه و زندگیشون برمیگشتن.
رفتن یا ماندن؛ مسئله این است!
باید بیشتر فکر میکردم و یه عنوان خیلی تلخ برای این قسمت از سفرم انتخاب میکردم تا بتونید تلخی دلکندن از تهران و بهخوبی تصور کنید. روزایی دلم برای خانواده و رفقا و محلهم تنگ میشد و میخواستم برگردم اما گرما و رفاقتهایی که توی این شهر نصیبم شدهبود، منو پابند این شهر کردهبود. دلکندن برام انقدر سخت بود که گاهی وقتا فکر میکردم کاش همه هتلهای تهران گرون بودن و من پشیون به شهرم برمیگشتم. امان از هتل ارزان در تهران!!! اما چیکار میتونستم بکنم؟! کارم بهاندازهای رشد کردهبود که باید به شهرم برمیگشتم و شعبه خودمو راهاندازی میکردم. وقتی که تو راه برگشت بودم به گشتوگذارهای شبونه تهران، گشتنهای وقت و بیوقتم توی اسنپ روم دربهدر دنبال یه اتاق خوب، ولخرجی تو پاساژهای نزدیک هتل و غذاهای خوشمزهش فکر میکردم. این تجربه سخت اما شیرین، حتما دوباره سروکار من و به هتل ارزان در تهران میکشونه. فقط منتظر یه بهونه و فرصت دوباره ام!