نگاهی نو به پنجره فرصتهای دیپلماتیک در حوزه تمدنی ایران فرهنگی
دیپلماسی مهمترین عرصه در روابط بینالملل برای تعیین تکلیف سرنوشت جنگ و صلح یک کشور است. بههمین سبب، بدیهی است تمامی کشورها برای بهرهبرداری از هر ظرفیتی جهت ارتقای دیپلماسی و جایگاهشان در نظام بینالملل استفاده مینمایند. باوجوداین و درشرایطی که کشوری مانند فرانسه علیرغم نگاه منفی ناشی از سالها بردگی و استعمار میکوشد نفوذ خود را با سرمایهگذاریهای آگاهانه دیپلماتیک در کشورهای آفریقایی افزایش دهد، پرسش اینجاست که چرا جمهوری اسلامی ایران علیرغم نگاه مثبت کشورهای حوزه تمدنی نوروز، هنوز نتوانسته است از ظرفیت دیپلماتیک موجود استفاده کند.
حوزه تمدنی نوروز در طی سالیان گذشته در ایران و سایر کشورهای این حوزه محل تحقیق و بررسیهای علمی زیادی بوده است، اما به دلایل مختلف ارادی و غیرارادی این تحقیقات نتوانسته به راهبرد مشخص و عملیاتی برای تشکیل یک اجتماع هویتبخش یا سازماندهی فرهنگی و سیاسی مشخص تبدیل شود. این در حالی است که درهم تنیدگی فرهنگی و تاریخی در این حوزه تمدنی میتواند زمینه نزدیکی در میان ملتهای این منطقه باشد. از اینرو الزام شرایط فعلی و تلاشهای بینالمللی برای منزوی کردن ایران از یک کنشگری منطقهای ایجاب میکند ظرفیتهای نرم در این منطقه در قالب دستور کارهای جمعی موردتوجه جدیتری قرارگیرد. در این شرایط باز کردن باب گفتگو در قالب تعاملات علمی، فرهنگی و ورزشی و از فرایند آن ادامه گفتگو در حوزههای اجتماعی و فرهنگی میتواند شکافهای موجود در سایر حوزههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی را پر کند. این ظرفیتها میتوانند با افزایش پویاییهای دیپلماتیک کشور و فراهم آوردن زمین بازی جدیدی برای ایران، مانع از بیتحرکی و خمودگی دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران شوند.
در همین راستا وزارت امورخارجه و نهادهای فرهنگی مختلف میتوانند با ایجاد فضایی برای هماندیشی نخبگان فکری ایران و سایر کشورهای حوزه تمدنی نوروز در قالب یک ایده فرهنگی و اجتماعی با سه محور اصلی دیپلماسی علمی، دیپلماسی هنری و دیپلماسی ورزشی، ضمن تعمیق ادبیات و تثبیت مفهوم حوزه تمدنی نوروز، این سؤال را پیش روی این نخبگان این منطقه بگذارند که آیا میتوان با در نظر گرفتن شرایط فعلی منطقهای و بینالمللی و منافع همه طرفها، به ترسیم یک الگویی روشن از روابط تمدنی رسید؟
اهمیت مساله فوق از آنجاست که اگر بپذیریم نهادینه کردن گفتگو از سوی دولتها و ملتهای حوزه تمدنی نوروز از مسیر مراودات دوجانبه و چندجانبه اجتماعی و فرهنگی منطقهای و بینالمللی میگذرد، آنوقت دیگر نیازی به انجام هزینههای سنگین جهت امنیتیزدایی کردن روابط کشورها نخواهند بود. بهعبارتیدیگر به هر میزان که کشورهای حوزه تمدنی نوروز درگیر مناسبات بینالمللی گفتهشده بشوند، به همان میزان هم میتوانند از امتیازهای اقتصادی و دیپلماتیک که در ادامه این ارتباط ایجاد خواهد شد بهرهمند شوند.
ظرفیت فوق ازاینجهت مهم است که هر کشوری که بخواهد نظم امنیتی مطلوب خویش را بنا کند، ابتدا باید آن نظم مطلوب را بهگونهای ترسیم کند که برای سایر کشورها، رهبران و نخبگان درگیر در آن نظم جاذبهای داشته باشد. ترسیم نظم امنیتی منطقهای مطلوب، نیازمند جذابیت برای دیگر بازیگران کلیدی عایق و حائل در منطقه است. یکی از بهترین راههای آزمونشده برای این مقصود را میتوان در نهادهای مدنی و غیردولتی دید. در این راستا، اندیشکدهها و دانشگاههای این کشورها میتوانند با ایجاد فضایی برای هماندیشی در این حوزه، زمینههای نزدیکی ذهنیتها را فراهم کنند.
بهعلاوه، در این شرایط بازخوانی در معیارهای تک متغیره برای رسیدن به عمق استراتژیک و داشتن پایگاه فرهنگی، سیاسی و تمدنی برای کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان، قرقیزستان، ارمنستان، آذربایجان و ترکمنستان از ضروریات سیاست خارجی و امنیتی این کشورها است. این امر زمانی حساسیت خود را نشان میدهد که علاوه بر موضوع تلاش آمریکا و همپیمانان منطقهای و بینالمللی آن برای منزوی کردن جمهوری اسلامی ایران، تحلیلهای داخلی و خارجی درباره بازگشت افراطیگرایی و تجدیدقوای فکری و نظامی داعش در این منطقه را مدنظر قرار گیرد.
سه حوزه مهم ورود دستگاه دیپلماسی در روابط با کشورهای حوزه تمدنی ایران فرهنگی
سه حوزهای که دستگاه دیپلماسی در روابط با کشورهای حوزه تمدنی ایران فرهنگی میتواند از ظرفیتهای موجود در آن استفاده کند در ذیل بهاختصار مورد بررسی قرار میگیرند.
- دیپلماسی فرهنگ و هنر: یکی از مهمترین امتیازات دستگاه دیپلماسی ایران برای برقراری روابط با کشورهای حوزه تمدنی ایران فرهنگی، بهرهمندی از ریشههای فرهنگی مشترک است که معرف رستهای از آداب و سنن مشترک و درنتیجه هویت مشترک هستند. با ثبت نوروز بهعنوان میراث فرهنگی بشر و ترویج واژه «دیپلماسی نوروز»، ضروری است در برنامههای کشور برای روابط بینالمللی فرهنگی، برنامهای ثابت و همهساله درنظر گرفته شود. پرستیژی که بهعنوان منبع قدرت بینالمللی جمهوری اسلامی ایران از این مسیر فراهم میشود، یکی از روشهای بسیار کم هزینه است.
تاپیشازاین، اجلاس سالانه سران کشورهای مختلفِ حوزه تمدنی ایران فرهنگی برگزار شده، اما دستگاه دیپلماسی در سالهای اخیر به ظرفیتهای حوزه تمدنی بیتوجه بوده است. شاید دلایل این بیتوجهی نبود برنامهای منظم و ثابت است که فراتر از تغییر سیاسی نمایندگان وزارت فرهنگ یا وزارت امور خارجه و دیگر نمایندگان، متولی فرهنگ باشد.
- دیپلماسی ورزشی: یکی دیگر از شاخههای مهم دیپلماتیک که در سالهای اخیر کشورها گرایش بسیاری به آن داشتهاند، دیپلماسی ورزشی است. این مهم در سالهای گذشته با غفلت و بیتوجهی مسئولان دستگاه دیپلماسی کشور مواجه بوده است، درحالیکه بهرهبرداری از ظرفیت دیپلکاتیک این شاخه، کمترین مناقشه را درمیان اصحاب اندیشه دارد. کشورهایی مانند فرانسه، بریتانیا، هند و چین، ارزش بسیاری برای دیپلماسی ورزشی در سالهای اخیر قائل بودهاند. برخی اتاقفکرهای امنیتی و نظامی این کشورها نیز به موضوع دیپلماسی فرهنگی مطالبی را اختصاص دادهاند. بنابراین، اهمیت دیپلماسی ورزشی خود از رقابتی بودن «دیپلماسی» در عرصه کسب قدرت نرم در نظام بینالمللی ناشی میشود.
نگاه آسیبشناسانه به دیپلماسی ورزشی کشور نشان میدهد در سالهای اخیر، زمانی دستگاه دیپلماسی به حوزه ورزش ورود پیدا کرده که مسالههای ورزشی به شکلی بحرانی ظاهر شده است. درنتیجه، دستگاه دیپلماسی فقط در نقش آتشنشان برای مدیریت بحران پا بهعرصه گذاشته است. اگر نگوییم دیپلماسی ورزشی فرصتی برای جمهوری اسلامی ایران، بهویژه در حوزه تمدنی ایران فرهنگی است، بیشک باید گفت: این امر فرصتی برای هر دستگاه دیپلماسی ملی است. هر دستگاه دیپلماسی ملی باید برای خود مسئولیتهای موفقیتآمیز و نتیجهبخشی تعریف کند که این فرصت در عرصه دیپلماسی ورزشی بیشازهمه فراهم است.
- دیپلماسی علم و فناوری: ظرفیت دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران در حوزه دیپلماسی علم و فناوری نیز بهنظر میرسد بهطور کلی مورد غفلت قرار گرفته، تاجاییکه حتی امروز هنوز سازمان ترویج دیپلماسی علمی و فناورانه یونسکو (تیواس) و ظرفیتهای آن برای حفظ نخبههای علمی در کشور یا در حلقه گردش نخبگان، در داخل کشور بهخوبی شناخته شده نیست. درمقابل، کشورهایی مانند چین، همبستگی غریبی با این سازمان و سازمانهای مشابه برقرار کردهاند. دیپلماسی علم و فناوری حوزهای بیطرف، ولی بشردوستانه است که تردیدی نیست ایران میتواند در حوزه تمدنی ایران فرهنگی جایگاهی ویژه در آن داشته باشد. دستگاه دیپلماسی کشور میتواند با تمرکز بیشتر در حوزه علم و فناوری؛ به برقراری ارتباطات جدی دانشگاهی و بیناندیشکدهای با کشورهای این حوزه کمک بیشتری نماید و فضایی را برای برونرفت از وضعیت تحریمها و انزوای تحمیلی فراهم آورد.
سخن آخر
بههرروی بهنظر میرسد در بحث حوزه روابط دیپلماتیک بینالمللی، دستگاه دیپلماسی در سالهای اخیر اولویتهایی را برای خود مطرح کرده است که موجب فراموشی ظرفیتهای دیپلماسی فرهنگی و حتی فرصتسوزی در این عرصه شده است. درنتیجه، ضرورت دارد دستگاه دیپلماسی تمرکزی دوباره داشته باشد و یکی از فرصتهای مهم نقشآفرینی خود را بهعنوان نهاد موجه بینالمللی برای بهبود روابط کشور در نظام بینالملل، بهویژه در کشورهای حوزه تمدنی ایران فرهنگی مورد توجه جدی قرار دهد. امروز فقط کافی است نهادها و دستگاه دیپلماسی، فضایی برای نزدیکی هرچهبیشتر مردم را بهوجود آورده و مدیریت کند. تکرار رویدادهایی دراینراستا، بهصورت سالانه مانند جشنوارهها، ساختارهایی را بنیان میگذارد که پس از تولد خودبهخود فرصتهایی برای جمهوری اسلامی ایران در شرایط متفاوت فراهم خواهند کرد. چه این شرایط تنگنای فشار قدرتهای خصم باشد یا فرصت ارتقای تصویر بینالمللی یا فرصت حمایت جدی از دیدگاههای ملی در عرصه بینالمللی.
مدیر عامل موسسه مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران