در ماه مه سال ۱۹۹۷ (اردیبهشت ۱۳۷۶) علائمی در پسربچه سه سالهای دیده شد که در ابتدا به سرماخوردگی عادی شباهت داشت. وقتی علائم بیماریاش - گلودرد، تب و سرفه - شش روز ادامه یافت، او را به بیمارستان ملکه الیزابت در هنگ کنگ بردند. سرفههایش آنجا شدیدتر شد و نفستنگی پیدا کرد. علیرغم مراقبتهای جدی، پسربچه درگذشت.
پزشکان که از پیشرفت سریع بیماریاش گیج شده بودند، نمونهای از بزاق او را به وزارت بهداشت چین ارسال کردند اما پروتکلهای استاندارد آزمایشگاهی قادر به شناسایی دقیق ویروس عامل بیماری نبودند. رئیس بخش ویروسشناسی تصمیم گرفت قسمتی از نمونه را برای همکارانش در سایر کشورها بفرستد.
در مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها در آتلانتا، بزاق به مدت یک ماه نگهداری شد تا نوبت به تحلیل انطباق پادتن آن برسد. سرانجام نتایج تأیید کردند که این ویروس گونهای از آنفلوانزاست که بیش از هر ویروس دیگری در تاریخ قربانی گرفته است. اما اینگونه از ویروس تا آن زمان در انسان مشاهده نشده بود. این نوع ویروس H۵N۱ یا «آنفلوانزای پرندگان» بود که دو دهه پیشتر کشف شده بود و فقط پرندگان را مبتلا میکرد.
این نتایج در ماه آگوست کشف شد. دانشمندان به سراسر جهان هشدار دادند و موقعیت را اعلام کردند. دولت چین بلافاصه یک و نیم میلیون مرغ را علیرغم مخالفت مرغداران معدوم کرد. موارد بعدی مبتلایان به بیماری تحت نظارت دقیق و قرنطینه قرار گرفتند. تا پایان سال، ۱۸ مورد ابتلا در انسانها شناسایی شد که شش تن از آنان فوت کردند.
این به عنوان یک عکسالعمل موفق جهانی در نظر گرفته شد و تا چندین سال بعد از آن، دیگر ویروس مشاهده نشد. از یک طرف، کنترل بیماری به علت اینکه بیماری خیلی سختی بود امکانپذیر شد چون کسانی که به آن مبتلا میشدند آشکارا به شدت بیمار میشدند. درصد مرگ و میر مبتلایان به ویروس H۵N۱ حدود شصت درصد است. به عبارتی در صورت ابتلا به این ویروس، احتمال مرگ بالاست. با وجود این از سال ۲۰۰۳ تا کنون این ویروس تنها ۴۵۵ تن را کشته است. در مقابل، ویروس آنفلوانزای بسیار «ضعیفتر»، به طور متوسط کمتر از یکدهم درصد افرادی را که به ویروس آلوده شدهاند کشته است اما هر سال، باعث مرگ صدها هزار بیمار شده است.
بیماریهای سخت ناشی از ویروسهایی نظیر H۵N۱ نتیجه دیگری نیز داشتند و آن این بود که به سادگی امکان شناسایی و قرنطینه مبتلایان وجود داشت، یا اینکه خیلی زود میمردند. بیماران با احساس بیحالی اندکی همه جا نمیرفتند و ویروس را منتشر نمیکردند.
کروناویروس جدید - که در جامعه پزشکی SARS-CoV-۲ نامیده میشود - در جهان پخش شده است و میتواند موجب بیماری تنفسی شدیدی شود. به نظر میرسد نرخ مرگ و میر ناشی از این بیماری (که با نام COVID-۱۹ معروف است) کمتر از دو درصد باشد. این آمار به صورت نمایی از کشتهشدگان بیماریهای همهگیری که در صدر اخبار جهانی بودهاند، کمتر است. اینکه این ویروس با وجود درصد مرگ و میر پایین زنگهای هشدار را به صدا در آورده است عجیب نیست. اتفاقا دلیل اعلام هشدار این بیماری، دقیقا همین بوده است.
کروناویروس شبیه ویروسهای خانواده آنفلوانزاست که هر دو تکیاختههای RNA هستند. اغلب چهار نوع کروناویروس انسانها را مبتلا میکند که باعث سرماخوردگی میشود. دانشمندان بر این باورند که این ویروسها در بدن انسان تکامل یافته و نرخ انتشارشان به حداکثر رسیده است. این به معنی بیمار کردن مردم اما نکشتن آنهاست. در مقابل، دو مورد شیوع گسترده کرونا ویروس جدید - سارس (سندروم تنفسی حاد شدید) و مرس (سندروم تنفسی خاورمیانه) که بر اساس اولین محل شیوعش نامگذاری شده است - همانند H۵N۱ از حیوانات به انسان منتقل شده بودند. این بیماریها برای انسان بسیار کشندهاند و مواردی که این بیماری خفیف یا فاقد علائم بوده بسیار اندک بودهاند. در صورتی که تعداد چنین مواردی بیشتر بود، این دو بیماری به سرعت گسترده میشدند. سارس و مرس در نهایت هرکدام کمتر از ۱۰۰۰ کشته دادهاند.
طبق گزارشات ارائهشده، تاکنون کووید-۱۹ بیش از دو برابر این تعداد قربانی گرفته است. این ویروس با ترکیبی از ویژگیهای قوی، شبیه اکثر ویروسهایی که توجه مردم را به خود جلب کردهاند، نیست: کشنده است اما نه خیلی کشنده. مردم را مبتلا میکند اما نه به روشهای قابل پیشبینی و قابل شناسایی. در هفتههای گذشته تست کرونای ۱۴ آمریکایی در یک کشتی کروز، بدون اینکه هیچگونه علائم بیماری داشته باشند، مثبت شد. به نظر میرسد مهمترین دلیل خطرناک بودن ویروس جدید این است که در برخی موارد هیچگونه علائمی ندارد.
جهان با سرعت و تحرکی بیسابقه در برابر بیماری عکسالعمل نشان داده است. ویروس جدید بسیار سریع شناسایی شده است. دانشمندان چینی نقشه ژنوم بیماری را ظرف چند هفته شناسایی و در سطح جهان منتشر کردند. جامعه علمی جهانی نقشه ژنوم و اطلاعات بالینی را با سرعتی بینظیر منتشر کردند. دولت چین قوانین کنترلی قدرتمندی وضع کرد و سازمان بهداشت جهانی وضعیت فوقالعاده جهانی اعلام کرد. تمام این اتفاقات در کسری از زمانی افتاد که در سال ۱۹۹۷ طول کشید تا H۵N۱ شناسایی شود. با این وجود همچنان بیماری در حال گسترش است.
مارک لیپسیچ، متخصص بیماریهای همهگیر و استاد دانشگاه هاروارد، در استفاده از کلماتش، حتی به عنوان یک اپیدمیولوژیست بسیار سختگیر است. در مدت گفتوگویمان دو بار شروع به گفتن چیزی کرد اما بعد مکث کرد و گفت: «راستش، بگذارید دوباره بگویم». بنابراین، بسیار تکاندهنده است که یکی از نکاتی که میخواست دقیق بگوید، این بود: «فکر میکنم محتملترین نتیجه این است که امکان جلوگیری از شیوع این بیماری وجود ندارد.»
پیشگیری، اولین گام در واکنش به تمام بیماریهای همهگیر است. به نظر میرسد در مورد کووید-۱۹، احتمال (هرچند نامعقول) جلوگیری از شیوع بیماری ظرف چند روز اول از بین رفته است. چین از ماه ژانویه شروع به قرنطینه مناطق مختلف با مرکزیت شهر ووهان کرد و محدوده قرنطینه را روز به روز گسترش داد و در نهایت حدود ۱۰۰ میلیون نفر را قرنطینه کرد. مردم از خروج از خانههایشان منع شده بودند و در صورتی که خارج از خانه مشاهده میشدند از طریق پهپاد به آنها هشدارهای جدی داده میشد. با وجود تمام این تدابیر، در حال حاضر کرونا در کشورهای مختلف جهان شناسایی شده است.
علیرغم بیتأثیر بودن آشکار چنین قوانینی - حداقل در قیاس با آثار سوء اجتماعی و اقتصادی آنها - شدت عمل در اجرای این قوانین رو به افزایش است. دولت چین، تحت فشارهای سیاسی برای متوقف کردن ویروس اعلام کرد در استان هوبی افسران خانه به خانه برای اندازهگیری تب افراد و بررسی علائم بیماری مراجعه خواهند کرد و تمام موارد بالقوه ابتلا به بیماری را به اردوگاههای قرنطینه میفرستند. اما حتی در صورت پیشگیری جدی نیز احتمالاً گسترش ویروس از کنترل خارج شده است. آزمایش افرادی که در حال حاضر به شدت بیمارند، وقتی احتمال انتقال بیماری توسط افرادی که حالشان در حدی بد نیست که باعث شود سر کار نروند، رویکرد نابسندهای است.
لیپسیچ پیشبینی میکند که طی یک سال آینده بین ۴۰ تا ۷۰ درصد مردم جهان به ویروس عامل کووید-۱۹ آلوده خواهند شد. اما او با احساس همدلی اضافه میکند این به این معنی نیست که تمامی این افراد دچار نوع شدید بیماری خواهند شد. او میگوید: «احتمالا عده زیادی دچار بیماری خفیف یا بدون علامت خواهند شد». همانند آنفلوآنزا که برای بیمارانی با بیماریهای زمینهای تنفسی و افراد مسن خطرناک است، اغلب موارد بدون نیاز به اقدامات درمانی مداوا خواهند شد. در مجموع حدود ۱۴ درصد مبتلایان به آنفلوآنزا فاقد علامتند.
لیپسیچ در اعتقادش به همهگیری این بیماری به هیچوجه تنها نیست. عقیدهای که متخصصین اپیدمیولوژی در حال به اجماع رسیدن بر سر آن هستند این است که این بیماری تبدیل به بیماری فصلی جدیدی خواهد شد؛ پنجمین بیماری همهگیر از خانواده کروناویروس. تاکنون انسانها در مورد چهار نوع دیگر ویروس، ایمنی طولانیمدت پیدا نکردهاند. اگر در این مورد نیز مانند موارد قبلی باشد و بیماری به همان شدت فعلی باقی بماند، «فصل سرماخوردگی و آنفلوانزا» به «فصل سرماخوردگی و آنفلوآنزا و کووید-۱۹» تبدیل خواهد شد.
در حال حاضر، حتی تعداد دقیق افرادی که به ویروس آلوده شدهاند نیز مشخص نیست اما تخمین «کاملاً دست بالای» لیپسیچ در زمان مصاحبه این بود که حدود ۱۰۰ تا ۲۰۰ نفر در آمریکا به این ویروس آلوده شده باشند. همین تعداد افراد آلوده برای شیوع گسترده بیماری کافی است. نرخ انتشار بیماری بستگی به این دارد که در موارد خفیفتر این بیماری، چقدر احتمال واگیر دارد. دانشمندان چینی روز جمعه (۲ اسفند) در مجله علمی JAMA یک مورد انتقال بدون علائم ویروس را از بیماری با CT اسکن قفسه سینه سالم گزارش دادند. محققان به طور کلی به این جمعبندی رسیدهاند که اگر این یک مورد استثنا و خاص نباشد، ثابت میشود که «پیشگیری از آلودگی به COVID-۱۹ چالش بزرگی خواهد بود».
حتی اگر تخمینهای لیپسیچ خطای زیادی هم داشت، پیشبینیهای نهایی را به طور کلی تغییر نمیداد. لیپسیچ میگوید: «شناسایی آن دویست مورد بیماری شبه آنفلوانزا در فصل آنفلوانزا - در حالی که آزمایش COVID-۱۹ روی همه انجام نمیشود - کار بسیار سختی است. اما خیلی خوب است هرچه زودتر بفهمیم این تعداد درست است یا دچار اشتباه محاسباتی شدهایم. تنها راه آن هم انجام آزمایش است.»
در آغاز به پزشکان آمریکایی توصیه شده بود از افرادی که به چین سفر نکرده یا با مورد مبتلایی تماس نداشتهاند آزمایش نگیرند. طی دو هفته گذشته CDC اعلام کرده که شروع به غربالگری افراد در پنج شهر ایالات متحده خواهد کرد تا بتواند در مورد اینکه واقعا چه تعداد افراد مبتلا در آن شهرها وجود دارد، تخمینی داشته باشد اما امکان آزمایشات گسترده هنوز وجود ندارد. همانطور که اتحادیه آزمایشگاههای پزشکی عمومی اعلام کرد تنها نبراسکا، کالیفرنیا و ایلینویز ظرفیت انجام آزمایشات برای شناسایی ویروس را داشتهاند.
با چنین اطلاعات اندکی، پیشبینی مشکل است. اما دغدغه اصلی این است که امکان کنترل گسترش ویروس وجود ندارد. این ویروس بیمحدودیت با ما خواهد بود و این موضوع از رقابت جهانی برای یافتن واکسن که یکی از روشنترین رویکردها برای نجات زندگی افراد در سالهای پیش روست مشخص است.
در طول ماه گذشته، ارزش سهام یک شرکت داروسازی کوچک به نام اینویو بیش از دو برابر شد. در نیمه ماه ژانویه، این شرکت گزارش داد واکسنی برای کروناویروس جدید کشف کرده است. این ادعا با وجود اینکه از نظر علمی دقیق نبود به دفعات در گزارشات خبری تکرار شد. واکسن نیز مانند سایر داروها نیازمند فرایند طولانی آزمایش است تا مشخص شود قطعا قادر به محافظت از مردم در برابر بیماری بدون ایجاد عوارض هست یا نه. کاری که این شرکت و دیگران انجام دادهاند کپیکردن بخش کوچکی از RNA ویروس است که ممکن است روزی ثابت شود به عنوان واکسن عمل میکند. این کار به عنوان قدم اول امیدوارکننده است اما اینکه چنین کاری را کشف بنامیم مانند این است که تیز کردن چاقوی جراحی را یک نوع عمل جراحی جدید بخوانیم.
هرچند تعیین ترتیب ژنی در حال حاضر با سرعت بسیار بالایی انجام میشود و ساخت واکسن را بیشتر به هنر تبدیل میکند تا علم اما تولید واکسن به معنی یافتن رشتهای از ژنوم ویروس است که به شکل قابل اعتمادی باعث ایجاد مقاومت طولانیمدت در حافظه سیستم ایمنی میشود که منجر به واکنش شدیدی که بروز علائم بیماری را دربر داشته باشد، نخواهد شد. همانطور که واکسن آنفلوانزا منجر به بروز آنفلوانزا نمیشود اما بنابر هشدارهای CDC ممکن است «نشانههای شبیه آنفلوانزا» را در پی داشته باشد. رسیدن به این نقطه شیرین نیازمند آزمایش ابتدا روی مدلهای آزمایشگاهی و حیوانات و در نهایت آزمایش روی انسان خواهد بود. هیچکس نمیتواند ملیونها بخش از رشتههای ژنی ویروس را به محض کشف آن به سراسر جهان ارسال کند تا به افراد تزریق شوند.
اینویو تا تبدیل به یک شرکت بایوتکنولوژی که برای ساخت دنباله ژنی تلاش میکند تا وضعیت موجود را تغییر دهد، فاصله زیادی دارد. شرکتهای دیگری که در این حوزه فعالیت میکنند مدرنا، کیوروک و نواوکس هستند. محققان دانشگاهی هم در این مورد، در دانشگاه امپریال کالج لندن و دیگر دانشگاهها مثل دانشمندان وابسته به دولت در کشورهای مختلف از جمله مؤسسه ملی سلامت آمریکا در حال کار کردن روی این موضوعند. آنتونی فائوچی مدیر مؤسسه ملی آلرژی و بیماریهای عفونی NIH در ژانویه در JAMA نوشت که این مرکز با سرعتی تاریخی در حال کار برای یافتن واکسن است. در زمان شیوع سارس در سال ۲۰۰۳ بیست ماه طول کشید تا محققان از شناسایی رشته ژنی ویروس به فاز اول آزمایشات بالینی واکسن برسند. فائوچی نوشته بود تیمش تا آن زمان، زمانبندی یاد شده را برای ماههای دیگر تنها به سه ماه کاهش دادهاند و برای کروناویروس جدید «امیدوارند با سرعت بیشتری پیش بروند.»
در سالهای اخیر مدلهای جدیدی نیز ظاهر شدهاند که نوید تسریع تولید واکسن را میدهند. یکی از این مدلها اتحادیه آمادگی همهگیری (CEPI) است که در سال ۲۰۱۷ در نروژ راهاندازی شد تا از توسعه واکسنهای جدید حمایت مالی و این فرایند را هدایت کند. بنیانگذاران این اتحادیه، دولتهای نروژ و هند، سازمان ولکام تراست و بنیاد بیل و ملیندا گیتس هستند. در حال حاضر بودجه این سازمان به استارتاپهای بایوتکنولوژی نظیر اینویا اعطا میشود تا آنها را به ورود به حوزه پرریسک تولید واکسن تشویق کند. مدیرعامل این گروه، ریچارد هچت با پیشبینی زمانی فائوچی موافق است؛ زودترین زمانی که امکان ازمایش اولیه واکسن COVID-۱۹ وجود داشته باشد ماه آوریل است. اگر کار خوب پیش برود تا پایان تابستان میتوان اطمینان حاصل کرد که واکسنهای تولیدشده از کرونا پیشگیری میکنند یا خیر.
در مجموع، هچت پیشبینی میکند اگر تمامی اجزا در جای خود قرار بگیرند، بین ۱۲ تا ۱۸ ماه تا تولید امن و مؤثر واکسن زمان لازم است. به گفته هچت «این زمانبندی نشاندهنده تسریع قابل توجه در تاریخ تولید واکسن است. با وجود این، به صورتی غیر قابل پیشبینی جاهطلبانه است. حتی ارائه چنین زمانبندی در حال حاضر را باید کاملا آرمانگرایانه در نظر گرفت.»
حتی اگر این پیشبینی آرمانگرایانه یک ساله به واقعیت بپیوندد، همچنان لازم است محصول جدید وارد چرخه صنعتی تولید و توزیع شود. هچت گفت: «یک دغدغه مهم این است که آیا رویکرد زیربنایی تولید واکسن قابلیت توسعه برای تولید میلیونها و حتی میلیاردها دوز واکسن در سالهای پیش رو را خواهد داشت؟» به ویژه در وضعیت اضطراری موجود، اگر مرزها بسته شوند و زنجیره تولید شکسته شود، تولید و توزیع واکسن به دلایل لجستیکی بسیار سخت خواهد شد.
به نظر میرسد خوشبینی اولیه فائوچی نیز رو به افول است. وی هفته گذشته گفت فرایند تولید واکسن «خیلی سخت و خیلی ناکارامد» پیش میرود. با وجود تمام پیشرفتهای اولیه در علوم پایه، امکان تبدیل این فرایند به تولید واکسن واقعی بدون آزمایشات بالینی گسترده وجود ندارد و این آزمایشات نیازمند تولید تعداد بالایی واکسن و پایش دقیق نتایج روی افراد است. این فرایند در مجموع نیازمند صدها میلیون دلار بودجه است؛ پولی که NIH، استارتاپها و دانشگاهها در اختیار ندارند. علاوه بر این، امکانات و فناوری لازم برای تولید و توزیع گسترده واکسن را نیز در اختیار ندارند.
مدتهاست تولید واکسن وابسته به سرمایهگذاری تعداد زیادی از شرکتهای داروسازی جهان شده است. هفته گذشته مؤسسه آسپن، از اینکه هیچیک از شرکتهای داروسازی گامی برای حمایت از تولید واکسن برنداشتهاند ابراز تأسف کرد. گفت: «شرکتهایی که مهارت لازم برای تولید واکسن را دارند نمیخواهند آماده باشند و تجهیزاتشان را در زمان نیاز در اختیار افراد قرار دهند.» حتی اگر این کار را میکردند، تولید چنین محصولی میتوانست در مسیر به شکستهای متعددی منتهی شود و در نهایت به دلایل پیچیده تصمیم بر عدم استفاده از آن محصول گرفته شود.
تولید واکسن آنقدر سخت و پرهزینه و پرریسک است که در دهه ۱۹۸۰ وقتی شرکتهای دارویی به خاطر اتهام به آسیبرسان بودن واکسنها متحمل هزینههای قانونی شدند، بسیاری از آنها تصمیم گرفتند دیگر واکسن تولید نکنند. برای تشویق صنایع داروسازی به ادامه تولید این محصولات حیاتی، دولت امریکا پیشنهاد کرد همه افرادی که مدعی آسیبدیدن از واکسن هستند مشمول بیمه شوند. این مقررات تا امروز پابرجاست. با وجود این، شرکتهای دارویی، تولید داروهای با استفاده روزمره را سودمندتر از تولید دارو برای بیماریهای وخیم میدانند. علاوهبراین، یکی از چالشهای خاص کروناویروسها این است که مانند ویروس آنفلوانزا در هسته خود، حاوی تکیاختههای RNA هستند. این دسته ویروسها امکان جهش بالا دارند و احتمالا لازم است همانند واکسن آنفلوآنزا واکسن این ویروسها هم نیازمند توسعه مداوم باشد.
جیسون شوارتز، استادیار دانشکده مطالعات سلامت ییل که در مورد قواعد واکسنها مطالعه میکند، گفت: «اگر تمام امیدمان به عنوان راهکار این بیماری را به واکسن محدود کنیم، به دردسر خواهیم افتاد». آنطور که شوارتز معتقد است، در بهترین حالت واکسن خیلی دیرتر از آنچه بتواند در وضعیت شیوع کنونی تغییری ایجاد کند، تولید خواهد شد. مسأله اصلی این است که باید یک دهه پیش، از زمان شیوع سارس برای چنین اتفاقی آماده میشدیم. او گفت: «اگر تحقیقات برای واکسن سارس را کنار نگذاشته بودیم، اینک اطلاعات پایهای بسیاری در اختیار داشتیم که میتوانست برای این ویروس جدید مورد استفاده قرار بگیرد اما در این مورد هم همانند ابولا وقتی وضعیت اضطراری بیماری برطرف شد، حمایتهای مالی دولتی و صنایع دارویی متوقف شد. برخی تحقیقات اولیه نیمهکاره رها شدند چون قبل از اینکه نیاز شدیدی به تولید واکسن پیش بیاید شیوع بیماری متوقف شد.»
پولیتیکو چند روز قبل گزارش داد که کاخ سفید قرار است از کنگره یک میلیارد دلار بودجه فوری برای مقابله با کروناویروس درخواست کند. اگر این درخواست به تحقق بپیوندد، در همان ماهی خواهد بود که دونالد ترامپ لایحه بودجه جدیدی به منظور دستیابی به عناصر اصلی آمادگی فراگیر را منتشر خواهد کرد که شامل اعطای سرمایه به NIH، CDC و کمکهای خارجی خواهد بود. این سرمایهگذاریهای بلندمدت دولت، به این علت حائز اهمیت است که تولید واکسن، داروهای ضد ویروس و دیگر ابزارهای حیاتی، حتی در زمان پایین بودن تقاضا نیازمند چندین دهه سرمایهگذاری جدی هستند. اقتصادهای مبتنی بر بازار اغلب با تولید محصولی که تقاضای فوری برای آن وجود ندارد و توزیع آن در مناطق نیازمند دشوار است، مشکل دارند. CEPI به عنوان یک نمونه امیدوارکننده برای تشویق به تولید واکسن قبل از ایجاد نیاز فوری ستوده شده است اما این گروه نیز منتقدانی دارد. سال گذشته، پزشکان بدون مرز نامه سرگشاده تندی نوشتند که بیان میکرد این مدل، توزیع عادلانه واکسن و قدرت خرید آن برای همه را تضمین نمیکند. پیرو این نامه CEPI مقرراتش را بروزرسانی کرد تا امکان دسترسی عادلانه را فراهم کند و مانوئل مارتین، مشاور نوآوری و ارائه امکانات درمانی پزشکان بدون مرز، هقته پیش گفت حالا با احتیاط، خوشبین است. او گفت: «قطعا CEPI امیدوارکننده است و ما واقعاً امیدواریم در تولید واکسن جدید موفق باشند.» اما او و همکارانش «منتظرند ببینند CEPI در عمل چه میکند.»
این ملاحظات، نه فقط از نظر اهداف انساندوستانه بلکه از بعد مقررات مؤثر نیز حائز اهمیتند. رساندن واکسن و سایر منابع به جاهایی که بیشترین تأثیر را دارد، برای پیشگیری از شیوع گسترده بیماری ضروری است. به عنوان مثال، در زمان شیوع آنفلوانزای H۱N۱ در سال ۲۰۰۹، مکزیک بشدت درگیر بیماری شد. دولت استرالیا که درگیر بیماری نشده بود، تا زمانی که این صنایع توانستند میزان واکسن سفارشی دولت این کشور را فراهم کنند مانع از صادرات صنایع دارویی این کشور شد. هرچقدر جهان بیشتر به سمت انحصار و ذخیره منابع برای خود پیش برود، امکان ارزیابی ریسک و توزیع مؤثر ابزار مورد نیاز، از واکسن گرفته تا ماسک اکسیژن و غذا و صابون شستوشو کمتر میشود.
در حال حاضر ایران، ایتالیا و کره جنوبی جزء کشورهایی هستند که افزایش سریع آلودگی به COVID-۱۹ از آنها گزارش شده است. بسیاری کشورها، علیرغم تردید در موفقیت قرنطینه و آسیبهای اساسی سختگیریهای بیسابقه چین، سعی کردهاند با اعمال محدودیت در آمد و شد به این کشورها با ورود بیماری مقابله کنند. قطعا معیارهای کنترلی خاصی مناسب خواهند بود اما محدودیت گسترده سفر، بستن شهرها و دیوارکشی منابع، راهکارهای واقعگرایانهای برای بیماری همهگیری که چندین سال طول خواهد کشید، نیستند. در یک نقطه، باید از امید به اینکه نقطهای از جهان بتواند از آثار این بیماری در امان بماند، دست برداشت. باید به این بیماری به چشم یک مشکل عمومی نگاه کرد.