بدهی بلندمدت شامل وام ها و تعهدات مالی است که بیش از یک سال به طول میانجامند. بدهی بلندمدت برای یک شرکت میتواند شامل هر تعهد مالی یا اجارهای باشد که بعد از یک دوره ۱۲ ماهه مهلتشان سر میرسد. بدهی بلندمدت میتواند برای دولتها هم قابلاعمال است، به عبارتی کشورها هم میتوانند بدهی بلندمدت داشته باشند.
از بدهی های بلندمدت میتوان با نام وام بلندمدت نیز یاد کرد.
تعهدات مالی و اجارهای که به آن بدهی های بلندمدت یا بدهی های ثابت میگویند، شامل اوراق قرضه یا اوراق مشارکت شرکتی یا اجارهنامههای بلندمدت است که در ترازنامه یک شرکت نوشته میشوند. اغلب بخشی از این بدهی های بلندمدت در طول یک سال پرداخت میشود که با عنوان بدهی های جاری طبقهبندی و در ترازنامه ثبت میشوند.
در یک ترازنامه، بدهی های شرکت یا به عنوان بدهی های مالی و یا بدهی های عملیاتی دستهبندی میگردند. بدهی های مالی به بدهی هایی اشاره دارد که به سرمایه گذاران یا سهامداران مربوط میشود. اینها شامل اوراق مشارکت (قرضه) و سهام هستند. بدهی های عملیاتی به اجارههای بلندمدت یا تسویه نشده اشاره دارد که برای تهیه امکانات و خدمات برای شرکت به وجود میآیند. اینها هر چیزی از فضای ساختمانی اجاره شده و تجهیزات تا برنامههای بازنشستگی کارکنان را شامل میشود.
اوراق قرضه یکی از رایجترین انواع بدهی های بلندمدت به شمار میآید. شرکت ها ممکن است به دلایل مختلفی برای افزایش بودجه اقدام به توزیع اوراق قرضه کنند. فروش اوراق قرضه یک درآمد فوری به همراه دارد، اما شرکت در نهایت مجبور است آن را پرداخت کند.
شرکت ها برای به دست آوردن سرمایه فوری از بدهی بلندمدت استفاده میکنند. به طور مثال، شرکت های نوپا نیازمند بودجه قابلتوجهی برای پرداخت هزینه ها همچون هزینه های تحقیق و توسعه، بیمه، گواهی نامه و هزینه های مجوز، تجهیزات و تدارکات و تبلیغ و ارتقا هستند. همه کسبوکارها نیاز به تولید درآمد دارند و بدهی بلندمدت راه مؤثری برای داشتن درآمدی فوری برای تأمین مالی پروژهها است.
ازآنجاییکه این نوع بدهی ها بزرگ هستند، پرداخت آن مدتها زمان میبرد. شرکت های با بدهی بلندمدت زیاد در پرداخت خود با سختی مواجه میشوند، چنانکه بیشتر سرمایه شان به پرداخت بهره اختصاص یافته و تخصیص پول به سایر بخشها مشکل میشود. شرکت میتواند با بررسی نسبت بدهی به حقوق صاحب سهام تعیین کند که آیا بدهی بلندمدت زیادی ایجاد کرده یا نه.
نسبت بدهی به حقوق صاحب سهام بالا به این معنی است که شرکت بیشتر سرمایه گذاری خود را با بدهی انجام میدهد. اگر این نسبت خیلی بالا باشد و شرکت نتواند به خاطر کاهش درآمد یا سایر مشکلات بدهی اش را پرداخت نماید، شرکت با ریسک ورشکستگی بالا روبرو میشود.
نسبت بدهی به حقوق صاحب سهام بالا برای شرکت نسبت به رقبایش که ممکن است پول بیشتری داشته باشند، یک نقطهضعف بهحساب میآید. بسیاری از صنایع، شرکت ها را تشویق به استفاده از بدهی بلندمدت زیاد میکنند تا ریسک ها و هزینه های مربوط به ایجاد درآمد با ثبات را کاهش دهند. بهطوریکه حتی از استانداردی که مقدار بدهی بلندمدتی یک شرکت را معین میکند، فراتر میروند.
امروزه بانک ها ترازنامه شرکت ها را دقیقتر بررسی میکنند و سطح بالایی از بدهی میتواند شرکت را از استفاده دوباره از بدهی منع کند. متعاقباً، بسیاری از شرکت ها در حال وفق دادن خود با این قانون هستند تا از جریمه شدن جلوگیری کنند، مثل برداشتن گامهایی جهت کاهش بدهی بلندمدتشان و تکیه بر منابع باثبات درآمد.
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام پایین نشان از آن دارد که شرکت در حال رشد یا پیشرفت است، چون بر بدهی و تلاش برای بازپرداخت اقساط وام تمرکز ندارد؛ اما شرکت باید همچنان نسبت خود را با نسبت سایر شرکت ها مقایسه کند، چون این کار به تعیین اهرم اقتصادی کمک میکند.
همهچیز بدهی بلندمدت هم بد نیست و با یک نگاه منطقی میتوان گفت بدهی بلندمدت برای هر شرکتی ضروری است. آن را بهعنوان حساب اعتباری برای یک کسبوکار در نظر بگیرید: در کوتاهمدت، این حساب اعتباری به شرکت اجازه میدهد تا وقتی هنوز نوپاست در پروژههایی که برای پیشرفت و موفقیت نیاز دارد، با هدف پرداخت بدهی در زمان رسیدن به سودآوری، سرمایه گذاری کند. بدون بدهی بلندمدت، بیشتر شرکت ها هیچگاه نمیتوانند از زمین بلند شوند؛ بنابراین استفاده از بدهی بلندمدت برای هر شرکتی لازم است، اما اینکه چه مقدار وام نیاز است نقش بزرگی در وضعیت فعلی و آینده شرکت دارد.
Long-Term Debt
تهیهشده در: مدیر مالی