مقدمه مترجم: دنیای امروز تفاوتهای اساسی با دنیای پیشین دارد که بدون توجه به این تفاوتها و استفاده از تجربههای جدید، درسهای لازم نه تنها برای پیشرفت و توسعه بلکه برای مدیریت بحرانها و بقای اجتماعات بشری، کسب نشده و عبور از بحرانها و ناملایمتها اگر ناممکن تلقی نکنیم، به دشوار بودن آن باید اذعان کرد. پیش از ارایة ترجمة این مقاله کوتاه که به نظر میرسد اطلاعات و تحلیل مفیدی برای شرایط فعلی کشورمان داشته و ضرورت دارد منتشر شود، نکات اساسی توسط مترجم، به حکم مطالعات پیشین و تجربه شان در مدیریت بحران، یاد آوری گردید. اما پیش از همه باید به شرایط جدید، به ترتیب اشاره کرد:
نخست) تاریخ پیشرفت و توسعه در جهان نشان داده است که علم و تکنولوژی بسیاری از مشکلات بشر را حل کرده، و در عین حال، مشکلات جدیدی را ایجاد میکند؛ اما همین علم و تکنولوژی میتواند همین مشکلات جدید را حل کند.
دوم) سیر تحولات جهانی نشان داده است که مشکلات جدید حاصل تحول در عوامل و روشهایی که جدیداً به وجود میآید. این را در فقه به نام مسائل «مستحدثه» مینامند که راه حلهای جدید و به نوعی مستحدثه لازم دارد. بنابر این، نمیتوان از روشهای درمان بیماریهایی که قبلاً شناخته شده بود برای بیماریهای جدیدی و به خصوص آنهایی که بر اثر جهش ژنتیکی ایجاد میشود و به نوعی جدید یا «مستحدثه» هستند، استفاده کرد. روشهای درمان قدیم متناسب با نوع بیماریهای قدیم است، و نباید برای درمان بیماریهای جدید تصور کرد، چه برسد به تجویز.
سوم) پیشرفت تکنولوژی در تسهیل ارتباط بین افراد بشر، پیشرفت بزرگی است و دست آوردی عظیم به حساب میآید که بسیاری از دانشمندان، امروزه راز پیشرفت و توسعه را در همین سهولت ارتباط و انتقال انسان، کالا، سرمایه و اطلاعات است. اما همین پیشرفت باعث تسریع انتشار ویروسها و بیماریها در جهان و از جمله ویروس کرونا که از بدن انسان مرکبی ساخته و با سرعتی بی سابقه قارهها درمی نوردد.
چهارم) زمانی جهان به صورت لکههای جغرافیایی که با دریاها، کوهها و صحراها از همدیگر جدا بوده و در آنها مردمانی ساکن بودند، که ممکن است در یک مساحت جغرافیایی کوچک به دنیا آمده، و در همان جا بزرگ شده و در پایان میمیرند بدون این که تصوری از وجود مکانهای دیگر و مردمانی دیگر به ذهنشان خطور کرده باشد. امروزه، با پیشرفت تکنولوژی حمل و نقل، لکههای جغرافیایی انگار که از روی نقشهها ناپدید شده و به جای آنها خطوط ارتباط جای گرفته است. این پدیده چنان جهان را تغییر داده است که هرگونه توسعه و پیشرفت باید بر پایه وجود و فعالیت این خطوط (شبکه ها) که به صورت رفت و آمد (جریان ها) میان نقاط مبدأ و مقصد و تجمیع و توزیع (پیوندها) صورت گیرد. بنابر این، در حالت عادی، تماس، حرکت و جا به جایی لازمه زندگی بشر است، اما در شرایطی که «بحرانی» نامگذاری میشود مانند حالت کنونی دنیای «کرونا-زده»، همین شبکه ها، و جریانها و پیوندها «مرکبی» شده است برای انتشار فوق سریع این ویروس است. پس باید با استفاده از همین تکنولوژی که این شبکهها برای جریانها و پیوندهای مفید فراهم ساخته است، برای قطع استفاده زیان بار از آن توسط ویروس کرونا، استفاده کرد.
پنجم) تاریخ بشر ثابت کرده است که از تمام دست آوردهای علم و تکنولوژی هم میتوان استفاده مفید کرد و هم استفادههای زیان بار میتوان از آن کرد. همان گونه که از ابتدای تاریخ بشر تا کنون کشفهای علمی هم در نجات جان بشر استفاده شده و هم در جنگها به عنوان سلاح در نابودی همدیگر استفاده شده است، از ویروسها میتوان به عنوان «سلاحهای بیولوژیک» استفاده کرد. اما در حال حاضر، نباید روی این بحث تمرکز کرد؛ و یا حد اقل افراد عادی را نباید فکرشان در این بحث مشغول کرد؛ بلکه باید افکار جمعی را ابتدا برای دفع این بیماری بسیج کرد و بعد سر فرصت، دانشمندان متخصص نسبت به سلاح بودن یا نبودن این ویروس مطالعه کنند. چرا که زمان، دشمن اصلی در مبارزه با این بیماری است و باید لحظهای را از دست نداد.
ششم) با استفاده از تجربههای علمی و نه سیاسی و تخریبی دیگران، و به ویژه استفاده از تجربههای موفق مانند تجربه چین در این رابطه، و با تکیه بر روشهای علمی که متکی بر پایههای علمی مانند پارادایم «شبکه ها- جریان ها- پیوندها» باید از جزئی نگری پرهیز کرد و راه حلهای کارآمد را در شیوههای جدیدی علمی در برنامه ریزی توسعه و مدیریت بحران استفاده کرد. یعنی حالا که ویروس کرونا دارد از «شبکه ها- جریان ها- پیوندها» برای تسریع انتقال خود استفاده میکند؛ باید این شبکه ها- جریان ها- پیوندها را به صورت مؤقت قطع کرد تا زمانی که ویروس کرونا را بتوان از بین برد.
هفتم) قطع کردن تمام رفت و آمدهای مردم که در چین به خوبی تجربه شده و نتیجه موفقی از آن گرفته شد، همان گونه که در مقاله زیر خواهید خواند، باید استراتژی اصلی اقدام حاکمیت و کل مردم ایران قرار گیرد. از فرصت تعطیلی دو هفتهای نوروز باید با جدید تمام استفاده کرد و «منع عبور و مرور» به صورت جدی و «قرنطینه» حد اکثری به مورد اجرا گذاشت تا مردم حد اکثر اجازه تردد تا مرکز محله خود و تنها برای تهیه مواد غذایی و احیاناً بهداشتی، داشته باشند. سازمانها و نهادهای دولتی طبق یک برنامه دقیق و سخت گیرانه به گونهای همآهنگ و تحت فرماندهی واحد و یکپارچه ملی (شامل تمام دستگاههای نظامی و انتظامی و بسیج و وزارت بهداشت و درمان و با بسیج کردن تمام امکانات در این دو هفته اول فروردین، برنامه قرنطینه کامل را به اجرا بگذارند. در این برنامه، ارتش و سپاه باید در تمام جادهها استقرار پیدا کرده و منع رفت و آمد و شد را سختگیرانه به مرحله اجرا بگذارد. نیروی انتظامی به مدیریت نظم در شهرها بپردازد و تنها به حرکت نیروهای امدادی و درمانی اجازه تردد بدهد. سازمان بسیج به توزیع مواد غذایی کمک کند. سازمانهای بهداشتی و درمانی تنها به وظیفه درمانی خود عمل کنند. سازمان مدیریت بحران به خصوص در شهرهای بزرگ باید به صورت مداوم تشکیل شده و بیست و چهار ساعته به مدیریت امداد و نجات بپردازد. سازمانهای مردم نهاد، خودسرانه عمل نکنند و تنها زیر نظر ستاد مدیریت بحران و در وظایفی که برعهده آنان قرار داده میشود، بپردازند.
هشتم) فرصت تعطیلی دو هفته اول فروردین ماه را نباید به هدر داد که تنها فرصت باقی مانده برای جلوگیری از بروز فاجعه قرن در سطح ملی است.
مقاله ترجمه شده
به نفع همه که با جدیت هرچه تمامتر از نمونة تجربة کشور چین در مبارزه با ویروس «کرونا» بی تکلف و تکبر و بدون تردید استفاده کنند. ابتدا باید به این مسأله اشاره کرد که از طرف بسیاری سعی گردید القا شود تجربة «ووهان» و «هوبی» در مبارزه با کرونا را تجربهای استثنایی و غیرقابل تکرار عنوان کنند و این که چین کاری کرده است که دیگر کشورها از انجام آن عاجزند. أما برای مطالعه تجربههای مدیریت بحران، میتوان گفت که دو نمونه در جهان برای مطالعه وجود دارد: نخست، نمونهای است که چین انجام داده و متکی بر سرعت بی سابقه در تصمیم گیری و نداشتن هیچ گونه تردید در صدور دستورهای سخت و جدی، و سخت گیری شدید در اجرای این دستورها است. البته این اتفاق در کشوری صورت گرفت که اولاً مردم آن به موقعیت پدرانه و آمرانة نظام حاکم عادت کرده و یا از این که اوامر آن را بدون، چون و چرا اطاعت میکنند، ابایی ندارند. دوم، این که همین نظام حاکم توانایی تکنولوژیک و لوجستیک غول پیکری برای اجرای اوامر لازم در اختیار دارد. اما بیش از همه این عوامل تأثیرگذار بودن همبستگی جمعی و بالا بودن میزان سرمایه اجتماعی است.
در نمونة دیگر، کشورهای غربی، و در رأس آن کشور فرانسه است که برای اطمینان از صحت آزمایشهای ابتلا به کرونا، با محدودیت هزار مورد در روز مواجه بوده است. این وضعیت شامل تمام کشورهای اروپایی است. فرهنگ سیاسی و ملاحظات مربوط به رعایت شاخصهای دموکراسی و حقوق بشر، باعث شده است کشورهای همسایه ایتالیا جرأت بستن مرزهایشان با آن کشور را نداشته باشند؛ چرا که خود را در زنجیرهای تفکر «اروپای واحد» و ضرورت عدم شکستن این قیدوبندها میدانند. اما آن چه وقایع مرگبار دیکته کرده است، اقدام برعکس بوده که طی آن کشور ایتالیا خود مرزهای خود را بست و دهها میلیون نفر از مردم ایتالیا برای مدتی طولانیتر و با زحمتها و پی آمدهای وخیمتر رو به رو ساخت. ایتالیا مانند دیگر کشورهای اروپایی، پیش از آن که تصمیم بگیرد مدارس را ببندد و پروازهای هواپیماها و حرکت قطارها را متوقف سازد، کلی بحثهایی کرده که باعث تأخیر شد. کشور آمریکا نیز این قدر منتظر ماند تا تعداد موارد ابتلا به کرونا به هزار مورد برسد و بعد اقدامهای سخت را به مورد اجرا گذاشت.
در کشور لبنان، نیز هرگاه دولت تصمیم بزرگی در مورد مقابله با سرایت ویروس کرونا گرفت، ابتدا با مطالبات بیشتر، و سپس با اتهام مقصر بودن مواجه شد. این وضعیت در دیگر کشورهای جهان هم دیده میشود. مردم در این کشورها، ابتدا خواهان حمایت کافی و سپس خواستار قرنطنینه کامل هستند، که شاید توان دولت ها، نه از نظر اقتصادی و نه از نظر تحمل مسئولیت پی آمدها، برای تحقق آن ها، کافی نباشد.
اما در کشور چین، اعتقاد راسخ داشتند شدت عمل در قطع تمام تماسهای حضوری بین مردم، از توان گسترش ویروس کرونا میکاهد. اما کاهلی و تعلل کشورهای اروپایی ناشی از این اعتقاد است که این واگیری به صورت طبیعی مسیر خود را به سمت اوج گیری و سپس افول و در نهایت محو شدن، طی خواهد کرد؛ چرا که در شرایط عدم وجود دارو، چارهای را هم نمیتوان اندیشید. طبق این تفکر، واگیری این بیماری تا درجهای خواهد رفت که درصد بالایی از مردم هر کشور به آن مبتلا شده و به تدریج به شکل گیری یک نوع «آنتی ویروس اجتماعی» در کشورهای جهان منجر خواهد شد که شباهت زیادی به واکسن طبیعی دارد. بر اساس چنین تفکری است که نخست وزیر بریتانیا، بوریس جانسن اعلام میکند که این ویروس حدود هفتاد درصد مردم آن کشور را مبتلی خواهد کرد. همچنین، خانم آنجلا مرکل بیان میکند که دوسوم مردم آلمان دچار این بیماری خواهند شد.
اما کشور چین نظر دیگری دارد. به رغم این که کانون بروز این ویروس در چین بوده و مسئولیت بزرگ تری برعهده داشته، مسئولین کشور چین، هنگامی که انتشار این ویروس به حد اعلای خود رسید، از مردم خود خواستند درون خانههای خود بمانند و در مقابل، نیازهای ضروری و حیاتی را با استفاده از تعداد زیادی «ربات» به دست آنان میرسانده است. هم چنین هرگونه ارتباط فیزیکی و حضوری بین مریضهای کرونایی و کادر پزشکی معالج آنان از یک سو و از سوی دیگر، حتی کادر مسئول رساندن دارو، غذا و لباس به دست آنان را به کلی قطع کرد و با به کارگیری «رباتهای هوشمند»، تداوم جریان رساندن این وسایل به دست آنان را برقرار و سالم بودن آن را تضمین کرده است.
شاید بعضیها از این که مسئولین چینی در اعلام پیروزی خود را بر ویروس کرونا عجله کرده اند، انتقاد کرده باشند. نمایش فیلم رئیس جمهور چین در لانة شکل گیری ویروس کرونا «ووهان» با ماسک، عکس العملهای گوناگونی داشته است، اما پخش فیلم تعدادی از پرستاران چینی که با کنار زدن ماسک خود، با خوشحالی اعلام پایان کار این بیماری را فریاد میزدند، بسیار روحیه برانگیز و امیدبخش بوده است. بنابر این، خیر، چین عجله نکرده است، بلکه با برنامه ریزی دقیق که در تمام کشور انجام داده است، این نتیجه نیز قابل پیش بینی بوده، و جشن پیروزی جزئی از برنامه است.
اما چین، چگونه بر این بیماری پیروز شد؟ تجربههای بزرگی در این مسیر توسط چینیها به دست آمده است که حالا باید دیگران از آن یاد بگیرند. نیروهای پلیس کلاه خودهایی برسر گذاشتند که دستگاههایی در آنها نصب شده است تا به صورت خودکار، هر آنکه از نزدیک آنها میگذشت، درجه حرارت بدن وی را اندازه گیری کرده و تشخیص اولیه ابتلا به ویروس کرونا را به اطلاع پلیس برساند. بانک ذخیره اطلاعات که از تمام مردم چین به صورت دیجیتالی قبلاً جمع آوری شده بود تا در نظام ثبت احوال شخصی و حتی ثبت اموال و املاک به کار گرفته میشده است را برای تشخیص سلامت افراد، در برابر ویروس کرونا به کار گرفته شد. بر اساس سیستمی شبیه کد ملی که تمام افراد جامعه حمل میکردند، در مقابل دستگاههای تشخیص بیماری کرونا که روی درب اتوبوسها و قطارهای مترو و تمام اماکن عمومی و مراکز تجاری نصب شده بود، اسکن میشدند و هیچ فردی به اتوبوس یا قطار یا مرکز تجاری راه داده نمیشد، مگر این که «چراغ سبز» آن دستگاه روشن شود؛ و از این جا است که راز خوشحالی رئیس جمهور چین را باید فهمید.
افزون بر این، نوعی اپلیکیشن بر تلفنهای همراه هوشمند همه مردم نصب کردند که هنگام تردد در معابر و اماکن عمومی، اگر در بین افراد در حال عبور اشخاص مشکوک به حمل ویروس کرونا باشند، توسط این اپلیکیشن تشخیص داده و به شخص دارای این تلفن، اخطار داده میشود و اطلاعاتی در مورد احتمال آلودگی و مسافت فرد با او اعلام کرده تا احتیاطهایی که در مورد آنها آموزش کافی داده شده، و یا در همین اپلیکیشن تعبیه شده است، به کار گیرد.
به همین دلیل، هنگامی که در کشورهای پیشرفته صنعتی ساعتها و یا روزها باید منتظر نتایج آزمایشهای تشخیص مبتلایان به کرونا بود، و غالباً از کمبود لوازم و دستگاهها برای این کار شکایت میشود، هر فرد چینی، با فشردن یک دکمه روی تلفن همراه خود میتواند آگاه شود که خود یا افرادی که در کنار او حضور دارند، گرفتار این بیماری شده اند یا خیر. شاید باور کردنی نباشد و شباهت بیشتری با فیلمهای هالیودی دارد تا واقعیتهای امروز چین باشد. اما این امکاناتی است که تکنولوژی پیشرفته و رو به پیشرفت امروز میتواند در اختیار بشر قرار بدهد و توانهایی واقعی عرضه میکند که با دنیای عجایب بیشتر شباهت دارد. عجیبتر این که این دست آوردها تنها در زمان کوتاهی و شاید در چند هفته یا چند روز گذشته به دست آمده است و پیش از ظهور این بیماری، قابل تصور نبوده است. این راز سرعت انطباقی که تکنولوژی با نیازها پیدا کرده و باعث شده بشر را به دنیای عجایب وارد سازد.
از این سرعت است که آمریکائیها اخیراً به اکراه ناچار به اعتراف شدند که تعداد مقالههای پژوهشی منتشر شده توسط چینیها از تعداد مقالههای مشابه منتشر شده توسط آمریکایی ها، پیشی گرفته است. راز نگرانی آمریکاییها از این نشأت میگیرد که برای نخستین بار از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، یک نظام دولتی، به قول آنان، «غیر دموکراتیک» توانسته است به پیشرفت علمی غیرقابل تصوری دست یابد.
کشور چین، در حال حاضر، دارد چند گنجشک را با یک سنگ میزند. از یک سو دارد با ویروسی که به آن گرفتار شده است مبارزه میکند؛ و این که قدرت لازم برای این کار را دارد تا بزرگترین تهدیدهای بیماریهای واگیر که تاریخ به خود دیده است را با همبستگی میان مردم و حاکمیت به زمین بزند، و از سوی دیگر، با عملکرد و نتایج موفقی که به دست آورد صدای کلیه مخالفین را ساکت کرده است. این در حالی است که در فرانسه مشکل اصلی بروز اختلاف بر چگونگی مدیریت این بحران است؛ و همین وضع در آلمان و ایتالیا به حدی رسیده است که «کرونا» باعث بروز شکافهای بزرگی در سیاست داخلی آن کشورها شده است، به جای این که در برابر این تهدید بزرگ بیش از پیش متحد شوند.
اما آنچه بسیاری از آن غافل ماندند، عنصر «هوش مصنوعی» است که رئیس جمهور چین از روز نخست تصدی پست ریاست جمهوری، آن را در رأس برنامة «استقلال ملی» خود قرار داده است. هنگام تحویل پست ریاست جمهوری خود اعلام کرد توسعه تکنولوژی شرط تحقق دو هدف اساسی «خودکفایی و استقلال» برنامه خود قرار داد. «خودکفایی کلید استقلال است». ساخت تمام قطعات در داخل کشور و عدم نیاز به واردات کلید موفقیت چین در مبارزه با ویروس کرونا بوده است. شاید در روزهای نخست که قربانیان ویروس کرونا در شهرهای «ووهان» و «هوبی» رو به افزایش گذاشته بود، بودند کسانی که این سیاست را به مسخره گرفته و آن را نوعی دیکتاتوری غیرقابل قبول بر اساس معیارهای کشورهای با سابقه دموکراسی کهن و جهان رو به توسعه دموکراتیک دانستند. سیاستهای حاکمیت چین در فرستادن «پهبادها» که روی سر مردم پرواز کنند و به کسانی که مقررات مربوط به استفاده از ماسک را نادیده میگرفتند نهیب زده و تذکر جدی بدهند، چه انتقادهایی از مدافعین حقوق فردی مواجه شده است. اما متأسفانه خیلی دیر، همان مخالفین بزرگ، آخر امر، ناچار شدند از همین «روشهای آمرانه و سخت گیرانه» به ناچار استفاده کنند؛ و امروزه این فکر مقبولیت بیشتری پیدا کرده است که میگوید: «تا کنون تصور میکردیم، چین کارخانه جهان است؛ اما امروز فهمیدیم چین آزمایشگاه علمی جهان است».
نویسنده : سوسن الأبطح، استاد دانشگاه لبنان
مترجم: دکتر شریف مطوف