به گزارش تابناک به نقل از حوزه، حجت الاسلام والمسلمین احمد مبلغی عضو مجلس خبرگان رهبری نوشت: به دلیل ویژگیهای پرخطر ویروس کرونا، برخی از متخصصان، مبتلایان به این ویروس را «نشر دهنده فوق العاده مرض»، و شیوع آن را «شیوع فوق العاده مرض» دانسته و نامیده اند.
وی با اشاره به اهمیت و ضرورت تبدیل موضوع کرونا به مسئله فقهی خاطرنشان کرد: این تبدیل باید بر پایه اصول حاکم بر تبدیل صورت بگیرد، و افزود: عدم توجه به این اصول ما را به سمت دور شدن از واقعیت موضوع سوق میدهد و دور شدن از واقعیت یک موضوع، یعنی نادیده گرفتن، غفلت ورزیدن و غیرمهم انگاشتن همه یا بخشی از اطلاعات دقیق مربوط به آن در استنباط.
وی در یادداشتی پیرامون" فقه مقابله با کرونا" خاطرنشان کرد: با تطبیق قاعده "حرمت همکاری بر پلیدی و تعدی" بر موضوع کرونا به این نتیجه میرسیم: کسانی که با رفتارهای نسنجیده و خارج از چارچوب اصول بهداشتی (همچون حضور در اجتماعات) روند اجتماعی گسترش بیماری کرونا را شکل یا عمق میبخشند، چنانچه آگاه از کار خود باشند، رفتارشان مصداق تعاون بر "اثم" و "عدوان" به حساب میآید.
رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس در ادامه این یادداشت تصریح کرد: یک شخص (طبق دیدگاه اجتماعی) حتی اگر اطمینان داشته باشد که ویروس در بدن او فعال نمیشود یا اینکه برای او مشکلی به وجود نمیآورد، با این وصف، حضور او در جلسات شرعا ممنوع است؛ چون که او در همان حال که از ویروس فعلاً به صورت شخصی آسیبی نمیبیند در یک نگاه فرآیند اجتماعی ممکن است حامل و عامل انتقال ویروس به دیگران و دارای سهم در اشاعه آن باشد؛ بنابراین از این جهت حضور در اجتماعات برای شخص، در پارهای از شرایط غیر مباح میشود.
بخشی از متن یادداشت به شرح زیر است:
▪️ بررسی فقهی مقابله با ویروس کرونا
این یادداشت جهت بررسی فقهی ویروس کرونا و نحوه مواجهه با آن از منظر فقه تدوین میگردد. مباحث در سه محور زیر عرضه خواهد شد:
۱- شناخت موضوع: ویروس کرونا.
۲- اصول حاکم بر شناخت موضوع، از نگاه شریعت.
۳- قواعد فقهی قابل تطبیق بر مسئله کرونا.
محور نخست: شناخت موضوع کرونا: برخی از ویژگیهای این ویروس که از مراجعه به منابع اطلاعات پزشکی به دست آمده است:
یکم: تبار ویروس: ویروس کووید ۱۹ (COVID-۱۹)، یا ویروس بیماری تنفسی حاد کووید دو هزار و نوزده، از خانواده ویروسی کرونا (Coronaviruses) است.
دوم: گستردگی و فراگیری فزاینده نرخ شیوع آن: عوامل موثر در این گستردگی و فراگیری را میتوان این گونه طبقه بندی نمود:
۱. شدت واگیری ویروس کرونا: توان واگیری کرونا نسبتا بالا است و انتقال ویروس از شخصی به شخص دیگر نسبتا به راحتی و به سرعت اتفاق میافتد. در واقع میانگین سرعت انتقال منجر به همه گیری این نوع از کرونا از برخی از دیگر ویروسهای خطرناک دیگر، هم، چون ویروس سارس (سندروم تنفسی حاد) که عضو دیگر خانواده ویروسی کرونا است، به مراتب بیشتر است. به همین دلیل مبتلایان به این ویروس را «نشر دهنده فوق العاده مرض» نامیده اند و شیوع آن را «شیوع فوق العاده مرض» دانسته اند.
۲. طولانی بودن دوره نهفتگی و سرایت آن در این دوران:دوره اختفاء و سرایت این ویروس نسبتا طولانی است، و آنچه مشکل زا است این که در این دوره، سرایت پذیر است؛ یعنی: افراد مبتلای به این ویروس، در حالی که هنوز علامتهای بالینی ابتلای به مریضی را به صورت آشکار نشان نمیدهند، ممکن است، موجب سرایت ویروس به دیگران گردند. برخی ویروسهای مشابه دیگر نیز اگر چه در دوران کمون و نهفتگی خود سرایت میکنند و منتقل میشوند؛ اما این دوران نهفتگی کوتاهتر از این ویروس است و یا آن که شدت انتقال و شیوع پذیری آنها در دوران نهفتگی کمتر از این ویروس است.
۳. در دسترس نبودن دارویی بر ضد آن:هیچ واکسنی بر ضد این نوع تا به امروز تولید نگشته است؛ در حالی که برای مقابله با بسیاری از ویروسهای مشابه دیگر، واکسنهای لازم و موثری تولید شده است. این وضعیت به دشواری مبارزه با کرونا انجامیده است و دامنه سرایت و شیوع آن را گسترش داده است.
۴ امکان بازگشت ویروس پس از بهبودی: از ویژگیهای تمایزبخش ویروس کرونا، امکان بازگشت شرایط مریضی ناشی از ویروس آن، پس از بهبودی است. این رفتار ویژه ویروسی، که اخیرا در چین و ژاپن مشاهده شده است، در صورت تایید و صحت، میتواند از عوامل گسترش شیوع و فراگیری ویروس باشد
میانگین مرگ و میر ناشی از این ویروس بین ۲ تا ۳ درصد است. این پایین بودن نسبی مرگ و میر (در مقایسه با ویروسهای دیگر هم خانواده هم، چون سارس یا مرس) به توانایی این ویروس برای گسترش انتشار و در نتیجه افزایش مرگ و میر ناشی از آن، افزوده است. نکته آن جا است که هنگامی که یک ویروس میزبان خود را از پای در میآورد، به احتمال زیاد، نه تنها میزبان و ناقل بیماری بلکه ویروس، که خود منشا بیماری است، نیز از بین میرود یا دست کم شانس انتقال ویروس از بدن ناقل وفات یافته به شدت کاهش مییابد.
به این ترتیب، نرخ ۲ تا ۳ درصدی مرگ و میر مبتلایان به ویروس منجر به افزایش تعداد ناقلان و حاملان آن و سپس افزایش تعداد مرگ و میر در سطح جامعه، در مقایسه با ویروسهایی هم، چون سارس که نرخ مرگ و میر مبتلایان به آنها بیشتر است، میگردد.
در واقع میتوان گفت: آنچه ممکن است از جانب عموم مردم نقطه ضعف این تهدید ویروسی شناسایی میگردد نقطه قوت تهدید ناشی از این ویروس باشد. چرا که هرچند نرخ مرگ و میر مبتلایان به ویروس چندان بالا نیست؛ ولی به دلیل آن که خود عاملی میگردد برای شیوع و همه گیری ویروس در نهایتا شدت کشندگی ویروس را در سطح جامعه افزایشی چشم گیر میبخشد. این بدان معنا است که آن چه ویروس را از دیگر موارد مشابه خطرناکتر میسازد توانایی آن برای همه گیری منجر به مرگ و میر در مقیاس یک یا دو درصد است.
سوم: راههای انتقال ویروس:انتقال این ویروس از راههای زیر انجام میگیرد
۱- مصافحه: ممکن است از فرد مصدوم به هنگام سرفه یا عطسه قطرات یا ذراتی از دستگاه تنفسی او خارج شود و از رهگذر مصافحه، به دهان یا بینی یا چشمان شخص غیر مبتلا برسد و باعث ابتلاء او گردد.
۲. تماس با سطح: ممکن است فرد مبتلا، سطح یک شی را لمس، و آلوده کرده باشد، تماس با این سطح، آلودگی میآورد.
۳. استنشاق: فرد مصدوم ممکن است در جایی عطسه یا سرفه کند، در نتیجه، قطرات آن در هوا پخش شود، اگر دیگران این ذرات معلق را استنشاق کنند، باعث آلوده شدن آنها میشود.
محور دوم: اصول حاکم بر تبدیل موضوع کرونا به مسئله فقهی
اصل ۱) شناخت میزان اهتمام شرع به موضوع: پیش از استنباط، باید تحقیق کنیم، که آیا موضوع، مورد اهتمام شدید شارع است یا نه؟ در صورت احراز این اهتمام، بازتعریف آن را به مسالهای فقهی در این چارچوب انجام دهیم و عمل استنباط را مطابق با حساسیت و اهمیت نهفته در آن مسئله، کنترل و مدیریت کنیم. روشن است این ویروس، عامل مرگ انسان است، پس تعامل با آن یک مساله فقهی مهم است.
اصل ۲) دوری از شبیه سازی موضوع: طبق این اصل باید از شبیه سازی هر موضوع نوظهور (که در پی استنباط حکم آن هستیم) با موضوعات دیگر پرهیز کنیم. شبیه سازی موضوعی - در صورت بروز - ما را به سمت دور شدن از واقعیت آن موضوع سوق میدهد و دور شدن از واقعیت یک موضوع، یعنی نادیده گرفتن، غفلت ورزیدن و غیرمهم انگاشتن همه یا بخشی از اطلاعات دقیق مربوط به موضوع. کرونا مهمترین خصلت آن سرایت در حال خاموشی و سکوت است، از شهری به شهری و از کشوری به کشوری میپرد.
اصل ۳) تحقیق نسبت به فردی یا اجتماعی بودن موضوع: اصل میگوید: برای احراز اینکه آیا موضوع موضوعی فردی است یا ماهیت اجتماعی دارد؟ باید بررسی صورت بگیرد.
"نگاه فردی به ابتلائات کرونایی" به این معناست که، در استنباط توجه به طرح مجموعهای از سوالها پیدا کنیم که بر حول مسائل "ابتلاء شخص به این ویروس" دور میزند؛ نگاهی متمرکز بر شخص و با قطع نظر از اینکه این ابتلاء، جزئی از یک "پدیده انتشار اجتماعی گسترده" است.
طبق نگاه اجتماعی بدون توجه به رابطه متقابل بین اجزاء این پدیده نمیتوان تصویر و تصور و درستی از این بیماری و آثار آن در جامعه به دست آورد.
یک شخص (طبق دیدگاه اجتماعی) حتی اگر اطمینان داشته باشد که ویروس در بدن او فعال نمیشود یا اینکه برای او مشکلی به وجود نمیآورد، با این وصف، حضور او در جلسات شرعا ممنوع است؛ چون که او در همان حال که از ویروس فعلاً به صورت شخصی آسیبی نمیبیند در یک نگاه فرآیندی اجتماعی ممکن است حامل و عامل انتقال ویروس به دیگران و دارای سهم در اشاعه آن باشد؛ بنابراین از این جهت حضور در اجتماعات برای شخص، در پارهای از شرایط غیر مباح میشود.
محور سوم: قواعد قابل تطبیق بر مسئله کرونا: از آیات و روایات میتوان قواعد چندی را در ارتباط با این موضوع استفاده کرد، که اهم این قواعد، عبارتند از: قاعده " حرمت همکاری بر پلیدی و تعدی"، قاعده "دور شدن از بیماری مسری"، قاعده "عدم ورود به منطقه آلوده شده و عدم خروج از آن"، قاعده "وجوب نجات بیماران درگیر"، قاعده "حرمت اضرار به نفس و اضرار به غیر"، قاعده "ضمان حاصل از تسبیب" و قواعد دیگر...
قاعده اول: حرمت همکاری بر پلیدی و تعدی:
این قاعده یکی از مهمترین قواعد قرآنی است که چتری گسترده دارد و میتواند بر سر مسائل زندگی متحول بشری، سایه بیاندازد.
تطبیق قاعده بر موضوع:
این قاعده با توجه به محتوا و ساختار مضمونی آن، قابلیت تطبیق بر موضوعی همچون: بیماری کرونا و نقش افراد در این انتشار را دارد.
چگونگی این تطبیق با توجه به دو نکته زیر به دست میآید:
نکته اول: معنی کلمه تعاون در این آیه، جمع شدن مجموعهای از افراد برای ایجاد یک امر است. آیت الله خویی میگوید: "تعاون عبارت است از اجتماع چندین نفر برای ایجاد امری از خیر یا شر تا که از همه آنها صادر شود، مانند غارت اموال، کشتن نفوس و ساخت مساجد و پل ها" (مصباح الفقاهة، ١: ٢٩٢). نکته دوم: تعاون بر یک امر، به دو صورت شکل میگیرد: صورت اول: تعاون بر اساس تبانی: مقصود، تبانی و توافق مجموعهای از افراد با هم است، برای صدور عملی؛ خواه عمل نیکوکارانه، مانند: ساختن پل یا مسجد، یا عمل مجرمانه، مانند غارت اموال، یا آسیب زدن به کسی. این نوع تعاون را میتوان "تعاون بسیط" نامید.
صورت دوم: شکل دادن به یک روند اجتماعی: این نوع تعاون در صورتی شکل میگیرد که همه، بی آن که از قبل، تبانی کرده باشند، به یک طریق رفتار کنند و این رفتارها با ترکیب خود، فرآیند اجتماعی واحدی را شکل بدهند.
به دلیل نقش مجموعه در ایجاد این فرایند، نتیجه را میتوان به همه نسبت داد. این قسم را میتوان "تعاون غیر بسیط" نامید که برای آن، مصادیق متعدد و متنوعی وجود دارد. نوعا این قسم، در مسائل اجتماعی متاثر از شرایط پیچیده اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، .. و حتی غذایی شکل میگیرد. موضوع آیه، شامل این نوع از تعاون هم میشود؛ البته مشروط به اینکه افرادی که در ایجاد فرآیند اجتماعی مشارکت میکنند، آگاه باشند به اینکه رفتارهای آنها به صورت همزمان با هم شکل میگیرد و این رفتارهای همزمان است که یک روند اجتماعی منتهی به پیدایش وضعیت خاص را ایجاد میکند. به تعبیر دیگر آنها از طریق رفتار واحد همزمان، مشغول ساختن یک فرآیند هستند که منتهی به شکل گیری یک حالت یا وضعیت (مثلاً بیماری) میشود.
نتیجه: بر اساس این قاعده، کسانی که با رفتارهای نسنجیده و خارج از چارچوب اصول بهداشتی (همچون: حضور در اجتماعات)، روند اجتماعی گسترش بیماری کرونا را شکل یا عمق میبخشند، چنانچه آگاه از کار خود باشند، رفتارشان مصداق تعاون بر "اثم" و "عدوان" به حساب میآید.
با تطبیق این قاعده بر موضوع کرونا، افعال زیر را میتوان به عنوان افعال ممنوع یا قابل بررسی به عنوان منع شرعی به حساب آورد:
١- نزدیک شدن به شخص یا اشخاص دیگر در صورت داشتن این بیماری، یا حتی در صورت مشکوک بودن به آن؛ به ویژه در حالت ابتلا به سرفه یا عطسه.
۲- تشکیل جلسات، خصوصاً جلسات انبوه.
۳. شرکت در جلسات به صورت بی مهابا و بدون چارچوب بهداشتی.
۴ - مسافرت از یک شهر یا منطقه آلوده به یک شهر یا منطقه غیر آلوده دیگر.
۵- احتکار ابزار و کالاهای مورد نیاز بهداشتی و دفاعی در قبال این بیماری کشنده در جامعه.
۶- عدم رعایت اصول بهداشت شخصی.