از مهمترین خصلتهای امام حسین (ع) عزت نفسی بود که در یارانش نیز پروز میداد اما چگونه سرور و سالار شهیدان چنین روشی را در پیش میبرد و در این مسیر از چه سیرهای بهره میبرد؟
به گزارش «تابناک»؛ امام حسین علیه السلام، در سوم ماه شعبان در شهر مدینه به دنیا آمد. مادرش فاطمه دخت رسول الله (ص) بود. آن حضرت با نثار خون پاک خود و یارانش، از اسلام و ارزشهای اسلامی پاسداری نمود. روز میلاد آن امام عزیز به روز پاسدار نام گذاری شده است. پیامبر صلی الله علیه و آله سلم، تبسّم بر لب، لحظه موعود را به شوق ایستاده و امیرمومنان علی علیه السلام، لحظه شمار در آغوش فشردن توست! مدینه دوباره محور توجّه است. هر لحظه که میگذرد، التهاب بیشتر میشود و انتظار، شیرین تر! و ناگهان... .
عزت نفس، یکی از لوازم زندگی موفقیت آمیز است. فردی که میخواهد در راه اهداف والای خویش تمام مشکلات و موانع را از سر راه خود برداشته و به مراحل تعالی و تکامل برسد، باید عزت و کرامت نفس داشته و این موهبت خدادادی را در وجود خود بارور کند. ریشه بسیاری از محرومیتها، ناکامیها، عدم موفقیتها، انتخاب راههای خلاف عرف و شرع، شکستن هنجارهای مقدس جامعه، خیانتها، جنایتها و بزهکاریهای گوناگون را میتوان در نداشتن عزت نفس و وجود عقده حقارت جستجو نمود. امام علی علیه السلام میفرماید: «من کرمت علیه نفسه لم یهنها بالمعصیة؛ (۱) آن کس که [بزرگی و کرامت نفس خود را باور داشته باشد، آن را با گناه، پست و ذلیل نخواهد کرد.»
برای همین، به افرادی که از عقده حقارت رنج میبرند و برای خود هیچگونه ارزشی قائل نیستند، نمیتوان اعتماد کرد و امری از امور جامعه را به آنان سپرد. سایر افراد جامعه نیز از شر این افراد در امان نخواهند بود.
امام هادی علیه السلام فرمود: «من هانت علیه نفسه فلا تامن شره؛ (۲) کسی که نفس او در نزدش خوار و ذلیل باشد، از شر او ایمن مباش.»
کسی که به شخصیت خود توجه ندارد، مطمئنا در خوار کردن دیگران نیز باکی نخواهد داشت؛ بنابراین برای حفظ اجتماع مسلمانان و تقویت ارتباط دینی، عاطفی و فرهنگی میان افراد جامعه و جلوگیری از شیوع گناه و انواع خلافها، باید روحیه عزت و کرامت نفس را در جامعه پرورش داده و تقویت نمود.
امام حسین علیه السلام داشتن عزت نفس را یکی از صفات ضروری مؤمنین دانسته میفرماید: «ایاک و ما تعتذر منه فان المؤمن لایسی ء. ولایعتذر والمنافق کل یوم یسی ء. و یعتذر؛ (۳) از انجام کارهایی که نیاز به پوزش دارد [و عزت نفس را خدشه دار میکند]بپرهیز، زیرا مؤمن نه کار بد میکند و نه پوزش میطلبد، ولی منافق [که برای خود ارزش قائل نیست]، هر روز کار بد انجام میدهد و پیوسته عذرخواهی میکند.»
در سیره و سخن امام حسین علیه السلام موارد زیادی میتوان یافت که آن گرامی در آن موارد، با شیوههای مختلف در صدد پرورش و تقویت عزت نفس در نهاد افراد بوده است. در این فرصت به برخی از این شیوهها گذری خواهیم داشت تا علاوه بر اینکه رفتار و گفتار آن حجت الهی به عنوان الگوی سعادتمندان برایمان سرمشق باشد، با یکی دیگر از رمزهای موفقیت رهبران الهی در جذب و جلب وجدانهای بیدار و دلهای مشتاق سعادت آشنا شویم.
تکریم کودکان
کودکانی که در دوران طفولیت از توجه و احترام بزرگترها، به ویژه والدین خود، برخوردار گردند، در زندگی آینده خویش افرادی عزتمند، موفق و دارای اعتماد به نفس خواهند بود، چون تکریم شخصیت کودکان -که روحی لطیف و حساس دارند- روحیه خودباوری و اعتماد به نفس را در وجود آنان تقویت کرده و زمینه رشد اخلاقی و ایجاد صفات نیک را در وجودشان فراهم میآورد و آنان را در آینده شخصیتی مستقل، خودباور و دور از عقده حقارت بار خواهد آورد. چند نمونه از تکریم شخصیت اطفال را در رفتار آن حضرت مرور میکنیم؛
۱- عبدالله بن عتبه، از مشاهیر فقهای اهل سنت، نقل میکند که: روزی در محضر حضرت سید الشهداء علیه السلام بودم که فرزند آن حضرت (امام سجاد علیه السلام) که کوچک بود، وارد شد. امام او را به نزد خود خوانده و به سینه چسبانید، پیشانیش را بوسید و فرمود: «بابی انت ما اطیب ریحک و احسن خلقک (۴) پدرم به فدایت. چقدر خوشبو و زیبایی!»
۲- جعید همدان یکی از یاران امام حسین علیه السلام میگوید: روزی نزد حسین بن علی علیهما السلام رفتم در حالی که او دخترش سکینه را بر سینه چسبانیده و نوازش میکرد. وقتی که وارد شدم، امام به همسرش فرمود:ای خواهر قبیله کلاب! دخترت را از من بگیر! سپس با من در مورد انواع مردم به گفتگو نشست. (۵)
احترام به اندیشه ها و آرای دیگران
یکی از شیوه های کارساز در مسائل تربیتی و تبلیغی، احترام به اندیشه های دیگران است. مربی و مبلغ، به این وسیله به مخاطبان خود شخصیت داده و در اعماق وجود آنان نفوذ می کند. با توجه کردن به تفکرات و خواسته های مخاطب، می توان روحیه اعتماد به نفس را در او زنده کرده و عزت نفس وی را تقویت نمود.
روزی «حسن مثنی» فرزند امام مجتبی علیه السلام از یکی از دختران عمویش، امام حسین علیه السلام خواستگاری نمود. آن حضرت به او فرمود: «اختر یا بنی احبهما الیک؛ فرزندم! هر کدام را بیشتر دوست داری، انتخاب کن!» «حسن مثنی» از روی شرم و حیا سخنی نگفت. به این جهت، امام حسین علیه السلام فرمود: من دخترم فاطمه را به جهت شباهت زیادش به مادرم برای تو برگزیدم. (۶)
درود و سلام
یکی از روشهای قرآنی در عزت دادن به افراد، سلام کردن و درود فرستادن به آنها است. خداوند متعال در قرآن کریم برای اینکه عظمت مؤمنان را روشن سازد، به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دستور میدهد که به اهل ایمان سلام کند.
«و اذا جاءک الذین یؤمنون بآیاتنا فقل سلام علیکم»؛ (۷) «هرگاه کسانی که به آیات ما ایمان دارند به نزد تو آینده، به آنها بگو: سلام بر شما!»
این شیوه موفق قرآنی در سیره امام حسین علیه السلام نیز بطور روشن دیده میشود. آن حضرت در ثواب سلام فرمودند: «للسلام سبعون حسنة؛ تسع و ستون للمبتدی و واحدة للراد؛ (۸) برای سلام هفتاد حسنه میباشد؛ شصت و نه حسنه برای سلام کننده و یک حسنه برای پاسخ دهنده.»
سلام کردن موجب تقویت حس خودباوری و عزت نفس در کسی که به او سلام میشود خواهد شد و فردی که به او سلام داده و درود میفرستیم، شایستگی و جایگاه خود را در منظر دیگران باور میکند.
این شیوه الهی آنچنان مهم و باارزش است که امام حسین علیه السلام از آغاز کردن سخن بدون سلام کردن، نهی کرده و به فردی که پیش از ادای سلام، جویای حال حضرتش شده بود فرمود: «السلام قبل الکلام عافاک الله. لا تاذنوا لاحد حتی یسلم (۹) خدا تو را عافیت و سلامتی دهد، سلام کردن بر سخن گفتن مقدم است [سپس فرمود:]تا کسی سلام نداده به او اجازه سخن گفتن ندهید.»
همچنین امام حسین علیه السلام کسی را که در ارتباطات اجتماعی و معاشرتهای خانوادگی، از این شیوه پسندیده قرآنی بهره نگیرد، به عنوان خسیسترین فرد قلمداد کرده و میفرماید: «البخیل من بخل بالسلام (۱۰) بخیل کسی است که از سلام دادن بخل بورزد.»
در سیره اهل بیت علیهم السلام سلام به مسلمانان گناهکار و آلوده نیز پسندیده و تاثیرگذار است. امام حسین علیه السلام میفرماید: ابن کوا از پدرم علی علیه السلام پرسید:ای امیرمؤمنان! آیا بر گنهکاران نیز سلام میدهی؟
علی علیه السلام فرمود: خدا او را اهل توحید میداند، آیا تو او را اهل سلام نمیدانی؟! (۱۱)
ارتباط کلامی با عبارات دلنشین
عموم مردم، اعم از کودکان، نوجوانان، جوانان و زنان و مردان، در معاشرتهای اجتماعی، نسبت به ارتباطات کلامی افراد بسیار حساس میباشند و نوع لحن و صوت و انتخاب جملات در توجه و جذب آنان اهمیت فوق العادهای دارد. سخنان محبت آمیز، دلربا و دارای بار عاطفی مثبت، در عمق جان مخاطبان تاثیر میگذارد و عزت نفس را در آنان تقویت میکند.
انسانهایی که در الفاظ و عبارات خود کمال ادب و عفت را رعایت میکنند، در نظر مخاطب عزیز و مکرم بوده و عموم مردم آنان را به دیده احترام و بزرگی مینگرند. در واقع رعایت ادب و عفت و وجاهت در گفتار موجب عزت نفس برای گوینده و شنونده است. برخی از مشکلات و ناهنجاری ها، تندخویی ها، زورگویی ها، بدبینیها، حقارتها و افسردگیها را میتوان با به کارگیری عباراتی دلنواز و روحبخش از میان برداشته و درمان نمود.
رسول گرامی اسلام فرمودند: «من اکرم اخاه المسلم بکلمة یلطفه بها و فرج عنه کربته، لم یزل فی ظل الله الممدود، علیه الرحمة ما کان فی ذلک؛ (۱۲) کسی که برادر مسلمان خود را با کلمهای مهرآمیز تکریم نماید و غم را از [دل] او بزداید، در سایه بلند [لطف]خدا میباشد و تا این صفت پسندیده در او باشد، همواره رحمت [الهی]بر او خواهد بود.»
در اینجا نمونههایی از ارتباط کلامی حضرت ابا عبدالله علیه السلام با افراد خانواده، فرزندان و یارانش را بیان میکنیم.
۱- امام حسین علیه السلام هنگام خروج از مدینه، وقتی که همه خاندان و اهل بیت آن حضرت سوار بر محملها شدند، چنین ندا داد: «این اخی؟ این کبش کتیبتی، این قمر بنی هاشم؛ کجاست برادرم، کجاست سردار سپاهم، کجاست ماه بنی هاشم.» عباس علیه السلام هم پاسخ داد: «لبیک، لبیک، یا سیدی. (۱۳)»
۲- هنگامی که حضرت قاسم علیه السلام از شهادت خویش سؤال کرد، امام حسین علیه السلام او را چنین مورد خطاب قرار داد: «ای والله، فداک عمک، انک لاحد من یقتل من الرجال معی؛ (۱۴) به خدا سوگند، همینطور است. عمویت فدایت باد. تو یکی از مردانی هستی که با من به شهادت خواهند رسید.»
۳- وقتی با دخترش سکینه وداع میکرد، برای آرامش وی که از فراق پدر بی تابی میکرد چنین فرمود: «یا نور عینی! کیف لایستسلم للموت من لا ناصر له و لامعین (۱۵)؛ای نور چشم من! کسی که یار و یاوری ندارد چگونه تسلیم مرگ نباشد؟!»
۴- آنگاه که امام حسین علیه السلام برادرش حضرت عباس علیه السلام را میفرستاد تا از علت حرکت سپاه دشمن خبری بیاورد، سخن خود را با این عبارت دلنشین ابراز میداشت: «یا عباس! ارکب، بنفسی انت یا اخی، حتی تلقاهم، فتقول لهم: ما لکم؟! و ما بدالکم (۱۶)؟! برادرم عباس! جانم به فدایت، سوار شو و به نزد اینان برو و به آنان بگو: شما را چه شده و چه چیزی برای شما آشکار شده است؟!»
۵- حضرت سید الشهداء علیه السلام در هنگام خداحافظی با فرزندش امام سجاد علیه السلام، در روز عاشورا، فرزندش را به آغوش کشیده و با کلمات مهرآمیزی که از اعماق جانش ریشه میگرفت، به او فرمود: «یا ولدی! انت اطیب ذریتی و افضل عترتی و انت خلیفتی علی هؤلاء العیال والاطفال؛ (۱۷) پسرم! تو پاکیزهترین فرزندان من هستی و بهترین خاندان من میباشی، تو جانشین من در [سرپرستی] این زنان و کودکان خواهی بود.»
تقدیر و تشویق
تقدیراز دیگران و تشویق آنان به خاطر کارهای پسندیدهای که انجام داده اند، در تقویت اعتماد به نفس و روحیه خودباوری و در نتیجه عزت نفس آنان، تاثیر به سزایی دارد. این راهکار موفق تربیتی آنچنان اهمیت دارد که میتوان گفت، کمتر عاملی همانند تقدیر و تجلیل در ایجاد خصلتهای نیکو و تقویت اعتماد به نفس میتواند مؤثر باشد. تشویق، استعدادهای نهفته در نهاد آدمی را از قوه به فعلیت رسانده، و خلاقیتهای درون او را شکوفا میسازد. تحسین، تقدیر، تجلیل، اعطای جایزههای مادی و معنوی، هدیه، بذل عاطفه و محبت، تکریم و تشکر، جلوههایی از مظاهر تشویق میباشد. در ذیل، مواردی از بهره گیری امام حسین علیه السلام از شیوه کارآمد تشویق را بیان میکنیم.
قدردانی از معلم
جعفر، یکی از فرزندان امام حسین علیه السلام، نزد معلمی به نام «عبدالرحمان سلمی» در مدینه آموزش میدید. روزی معلم سوره حمد را به کودک آموخت. وقتی که کودک آن را بر امام حسین علیه السلام قرائت کرد، آن حضرت در مقابل این کار ارزشمند معلم از وی تجلیل کرده و بعنوان قدردانی، هزار دینار و هزار حله به او پاداش داد. هنگامی که از آن حضرت پرسیدند: چرا این همه بخشش میکنید؟! حضرت فرمود: «و این یقع هذا من عطائه؛ کجا این بخشش [من]با اعطای او [که تعلیم الحمد لله رب العالمین است]میتواند برابر باشد؟!» و آنگاه این اشعار را قرائت کرد:
اذا جاءت الدنیا علیک فجد بها
علی الناس طرا قبل ان تتفلت
«هرگاه دنیا به تو روی آورد، قبل از آنکه از دستت برود، همه آن را به مردم ببخش.»
فلا الجود یفنیها اذا هی اقبلت
و لا البخل یبقیها اذا ما تولت (۱۸)
«نه بخشش، آن را - هرگاه روی آورد - از بین میبرد و نه بخل، آن را - هرگاه پشت کند - نگه میدارد.»
تشویق نیکوکار
امام حسن مجتبی علیه السلام در یکی از سفرهایش راه را گم کرد. اتفاقا شب با چوپانی برخورد کرد، چوپان از امام حسن علیه السلام پذیرایی کرده و هنگام صبح راه را به آن حضرت نشان داد.
حضرت مجتبی علیه السلام هنگام خداحافظی به چوپان فرمود: من اکنون سراغ زمین زراعتی خود میروم و بعد به مدینه بر میگردم. سپس، وقتی را تعیین کرد تا آن چوپان خدمت امام مجتبی علیه السلام برسد. چوپان که از غلامان یکی از اهالی مدینه بود، در وقت معین اشتباها به محضر امام حسین علیه السلام آمد و به خیال اینکه به حضور امام حسن علیه السلام آمده، به حضرت سید الشهداء علیه السلام عرضه داشت: من همان بندهای هستم که فلان شب میهمان من بودی و وعده دادی تا در این ساعت خدمت شما برسم. امام حسین علیه السلام متوجه شد که او از برادرش امام مجتبی علیه السلام در آن شب پذیرایی کرده است. به این جهت از او پرسید:ای غلام! تو برده چه کسی هستی؟ او نام یکی از اهالی مدینه را برد. امام پرسید: چند راس از گوسفندان اربابت در اختیار توست؟ چوپان گفت: سیصد راس.
امام حسین علیه السلام مولای او را طلبید و از وی درخواست کرد تا گوسفندان را با همان غلام به وی بفروشد. وقتی که او اعلام رضایت نمود، آن حضرت غلام و گوسفندان را از صاحبش خرید و سپس غلام را آزاد نموده و گوسفندان را نیز به غلام بخشید.
آن حضرت موقع خداحافظی به غلام گفت: «ان الذی بات عندک اخی و قد کافاتک بفعلک معه؛ کسی که آن شب نزد تو ماند، برادر من بود. اکنون به پاس [قدردانی از]رفتار نیک تو با او، این پاداش را به تو دادم. (۱۹)»
آزادی کنیز
انس بن مالک میگوید: نزد امام حسین علیه السلام بودم که کنیزی از آن حضرت شاخه گلی را به حضرتش تقدیم کرد. امام حسین علیه السلام آن شاخه گل را گرفت و به او فرمود: «انت حرة لوجه الله؛ تو در راه خدا آزادی!» من به حضرت عرض کردم: در مقابل اهداء یک شاخه گل او را آزاد کردی؟! امام در پاسخ فرمود: خداوند ما را در قرآن چنین ادب کرده و فرموده است: «اذا حییتم بتحیة فحیوا باحسن منها او ردوها» (۲۰) «هرگاه به شما تحیتی گفته شد، پاسخ آن را به نیکوتر از آن یا مانند آن بدهید» و سپس فرمود: تحیت بهتر، همان آزاد کردن اوست. (۲۱)
تجلیل از یک آزاده
نام نیک موجب میشود که دیگران صاحب نام را تحسین کرده و در مورد او فال نیک بزنند. به این وسیله شخصیت او تقویت شده و روحیه اعتماد به نفس در او افزایش مییابد. به این جهت، نام نیک برای صاحب نام فرح انگیز و نشاط آور میباشد. والدین و مربیان دلسوز و آگاه در این مورد حساسیت خاصی داشته و در نامگذاریها کمال دقت را به عمل میآورند. زمانی که پیکر خونین حر در آخرین لحظات زندگی به روی زمین افتاده بود، امام حسین علیه السلام به بالین وی آمد.
آن حضرت در حالی که با دستهای مبارک خود، صورت او را نوازش میداد و خاک و خون از چهره اش پاک میکرد، فرمود: «بخ بخ لک یا حر، انت حر کما سمیت فی الدنیا و الآخرة؛ به به! [احسنت]به توای حر! تو آزاد مردی چنانکه در دنیا و آخرت آزاده خوانده شدی.» سپس با تجلیل از مادر وی اضافه نمود: «والله ما اخطات امک اذ سمتک حرا، فانت والله حر فی الدنیا و سعید فی الآخرة؛ (۲۲) به خدا سوگند! مادرت در این که تو را حر نامید، اشتباه نکرده است. به خدا قسم! تو در دنیا آزادمرد و در آخرت سعادتمند خواهی بود.»
سخنان عزت آفرین
امام حسین علیه السلام افزون بر اینکه در عمل سعی میکرد اطمینان به نفس را در وجود اشخاص زنده کند و حتی در یاری به محرومان و مستضعفان بیشتر از همه به حفظ آبرو، حیثیت و خدشه دار نشدن شخصیت آنان میاندیشید، در گفتارهای راهگشا و عزت بخش خود نیز به احیای کرامت انسانی و عزت افراد اهتمام خاصی داشت. این نوشتار را با سخنی حکیمانه از آن گرامی که حاکی از عزت نفس و روح تسلیم ناپذیر آن حضرت در مقابل ستمگران و متجاوزان به حقوق مسلمانان میباشد به پایان میبریم.
چنانکه میدانیم، گروهی از مردم، به خاطر فرار از مرگ به انواع ذلتها تن داده و به خاطر دو روز زندگی زودگذر دنیا برای همیشه عزت و کرامت خویش را فدا میکنند، اما حسین بن علی علیهما السلام در این مورد میفرماید: «الا و ان الدعی ابن الدعی قد رکز بین اثنتین: بین السلة والذلة و هیهات منا الذلة، یابی الله لنا ذلک و رسوله والمؤمنون و حجور طابت و طهرت و انوف حمیة و نفوس ابیة من ان نؤثر طاعة اللئام علی مصارع الکرام؛ ناپاک فرزند ناپاک، (عبیدالله بن زیاد) مرا در پذیرش یکی از دو راه مجبور کرده است؛ بین مرگ [با عزت]و [زندگی با]ذلت. اما هیهات که ما ذلت و خواری را بپذیریم، خداوند و رسولش و مؤمنین و دامنهای پاک و غیرتمندان بر ما نمیپسندد که اطاعت فرومایگان و پست فطرتان را بر مرگ با عزت و شرافتمندانه ترجیح دهیم. (۲۳)»
پی نوشت ها
۱) عیون الحکم و المواعظ، ص. ۴۳۹،
۲) تحف العقول، ص. ۴۸۳،
۳) حیاة الامام الحسین، ج. ۱، ص. ۱۸۱،
۴) کفایة الاثر، ص. ۲۳۴، معجم رجال الحدیث، ج. ۱۲، ص. ۸۲،
۵) ترجمة الامام الحسن علیه السلام، ص. ۱۵۹،
۶) مقاتل الطالبین، ص. ۱۲۲، کشف الغمه، ج. ۱، ص. ۵۷۹،
۷) انعام/۵۴،
۸) تحف العقول، ص. ۲۴۸،
۹) مستدرک الوسائل، ج. ۸، ص. ۳۵۸،
۱۰) تحف العقول، ص. ۲۴۸،
۱۱) مستدرک الوسائل، ج. ۸، ص. ۳۵۹،
۱۲) کافی، ج. ۲، ص. ۲۰۶، وسائل الشیعه، ج. ۱۶، ص. ۳۷۶،
۱۳) فرهنگ عاشورا، ص. ۳۸۶، معالی السبطین، ج. ۱، ص. ۲۲۰،
۱۴) مدینة المعاجز، ج. ۴، ص. ۲۱۴،
۱۵) ناسخ التواریخ، ج. ۲، ص. ۳۶۰،
۱۶) تاریخ طبری، ج. ۴، ص. ۳۱۵،
۱۷) موسوعة کلمات الامام الحسین علیه السلام، ص. ۴۸۶،
۱۸) مناقب آل ابی طالب، ج. ۳، ص. ۲۲۲،
۱۹) موسوعة کلمات الحسین علیه السلام، ص. ۶۲۱،
۲۰) نساء/۸۶،
۲۱) بحار الانوار، ج. ۴۴، ص. ۱۹۵،
۲۲) لواعج الاشجان، ص. ۱۴۷، لهوف، ص. ۱۹۲،
۲۳) لهوف ابن طاووس، ص. ۱۸۰