به گزارش «تابناک»؛ به استناد این حق، شخص میتواند از نشانهای هویتی خویش مانند صدا، تصویر، نام و دیگر ویژگی های شخصیتی اش، آن گونه که میخواهد، استفاده تجاری کرده و از بهره برداری بدون اجازه دیگران از این نشانها جلوگیری کند. در نظام حقوقی کشورهای اروپایی، هیچ گاه حق مستقل و ویژهای همانند حق جلوت پیش بینی نشده است، با این حال، تلاش میشود از سایر نهادهای نظام حقوقی برای حمایت از ارزش تجاری شخصیت اشخاص استفاده شود. نظام حقوقی ما نیز وضعیتی کم و بیش این گونهای دارد.
در این مقاله آمده است، حق جلوت به این معناست که شخص حق دارد از نشانههای هویتی خویش مانند صدا تصویر، نام و دیگر ویژگیهای شخصیتی اش، آن گونه که میخواهد استفاده کرده و از بهره برداری بدون اجازه دیگران از این نشانهها جلوگیری کند. توجه به این تعریف، حق جلوت در دو معنای مثبت و منفی قابل تعریف است. در معنای مثبت این حق، شخص میتواند از ارزش اقتصادی و تجاری هویت خویش بهره برداری کند؛ بدین معنا که در برابر دریافت عوض، حق خویش نسبت به شهرتش را به دیگران منتقل کند یا به دیگران، اجازه استفاده از آن را بدهد. بدین ترتیب، بازیگری که میان عموم مردم شناخته شده و مشهور است، میتواند به یک شرکت تجاری اجازه دهد تا هنگام تبلیغ محصول خویش از تصویر وی استفاده کند.
چنانکه امروزه درآمد برخی شخصیتهای مشهور از محل شهرتشان، بسیار بیشتر از درآمد آنها از محل کار حرفهای آنهاست. در معنای منفی، حق جلوت به دارنده اش امکان میدهد تا از بهره برداری بدون اجازه دیگران از هویت و شهرت شخص جلوگیری کند. پس هرگاه از صدای یک مجری شناخته شده بدون اجازه وی به منظور تبلیغ یک محصول تجاری استفاده شده باشد، مجری میتواند علیه استفاده کننده از صدا اقامه دعوا کند. بدین ترتیب و براساس حق یادشده، اشخاص میتوانند نسبت به بهره برداری تجاری خود و نیز، دیگران از هویتشان اعمال مدیریت کرده و آن گونه که صلاح میدانند، از هویت خویش استفاده کنند.
ویژگیهای حق جلوت
یک - همیشه به نشانههای هویتی اشخاص همانند نام و تصویر و صدا به عنوان یک حق غیرمالی توجه کرده ایم، اما امروزه، با توجه به استفادههای تجاری از هویت و شهرت دیگران، باید در این باور تردید کرد. امروزه، امکان استفاده از هویت اشخاص به کالای با ارزش اقتصادی تبدیل شده است و به دیگران اجازه داد تا از آن استفاده کنند؛ کالایی که میتوان در برابر پول، اندازه آن را سنجید بدین ترتیب، حق جلوت را باید از مصادیق حقوق مالی تلقی کرد.
دو ـ آیا پس از مرگ شخص، حق وی برای استفاده از هویتش به وراثش منتقل خواهد شد؟ در این زمینه، در ادبیات حقوقی کشور آمریکا اختلاف نظر وجود داشته است. برخی نویسندگان که بر ریشه گرفتن حق جلوت از حق خلوت اصرار میورزند و بر همین اساس، آن را حقی غیرمالی میشمرند، بر این باورند که امکان بهره مندی اقتصادی وراث از شهرت شخص وجود ندارد. اما اگرچه نمیتوان سرچشمه تاریخی حق مورد بحث را انکار کرد، این دو حق، دو هدف متفاوت دارند: هدف یکی حمایت از منافع غیرمالی است و هدف دیگری، دفاع از منافع مالی. با توجه به این تفاوت، باید پذیرفت که حق جلوت، حقی مالی شمرده میشود و همچون سایر حقوق مالی، پس از فوت فرد به ارث میرسد. به هر روی، هرچند دادگاههای آمریکا نتوانسته اند به رویه واحدی در این زمینه برسند، اکثریت به سوی قابلیت به ارث رسیدن این حق گرایش دارند.
در نظام حقوقی ما، حق مستقلی برای شخص به منظور بهره برداری اقتصادی از شخصیتش به رسمیت شناخته نشده، با این حال، مبانی ارائه شده برای توجیه این حق در حقوق آمریکا، در حقوق ما نیز، کم و بیش قابل طرح است. برای نمونه، میتوان از حیث حقوق مصرف کنندگان به موضوع نگریست:
در قوانین ناظر بر تبلیغات بازرگانی نصوصی درباره ممنوعیت فریب مخاطب از حیث کیفیت کالا پیش بینی شده است (قانون تجارت الکترونیکی و قانون نظام صنفی کشور). همچنین براساس قانون حمایت از حقوق مصرف کنندگان خلاف واقع و ارائه اطلاعات نادرست که موجب فریب یا اشتباه مصرف کننده شود، ممنوع است و استفاده از اسامی، عناوین بر همین مبناست. با این حال، این گونه مقررات، بیشتر در مقام حفظ حقوق مصرف کنندگان قابل تفسیرند تا پاسداشت حقوق اشخاص مشهور.
از قانون مسئولیت مدنی نیز میتوان به منظور توجیه حق شخص برای کنترل ارزش تجاری شخصیتش استفاده کرد. براساس این قانون، لطمه به شهرت تجاری اشخاص سبب مسئولیت دانسته شده. درست است که شهرت یک بازیگر یا ورزشکار را نمیتوان شهرت تجاری به معنای دقیق کلمه دانست، در فرضی که شخص از شهرت خویش به عنوان وسیلهای برای درآمد استفاده کرده باشد، با تسامح میتوان وی را دارای شهرت تجاری دانست.
افزون بر این، استفاده بدون اجازه از شهرت دیگری در آگهیها میتواند به حیثیت و اعتبار او آسیب وارد آورد. بنابراین، نباید در مسئولیت استفاده کننده تردید کرد. برای نمونه، تصور کنید که از تصویر یک استاد دانشگاه در تبلیغات یک کالای خوردنی استفاده شود، طبیعی است که اعتبار و حیثیت او آسیب خواهد دید؛ بنابراین، نباید تردیدی در مسئولیت استفاده کننده کرد. این نکته به ویژه با توجه به احادیثی که بر لزوم پاسداشت حرمت انسان وجود دارد، قابل تأیید است.
به نظر میرسد در حقوق ما میتوان شهرت را حاصل کار شخص معرفی و از این طریق بهره برداری شخص از شهرتش را توجیه کرد. در واقع، با توجه به اینکه قانون اساسی مالکیت شخص بر حاصل کسب وکار مشروع خویش را محترم دانسته، شهرت به دست آمده در نتیجه تلاش نیز میتواند در شمول اصل یادشده قرار گیرد. حسن استناد به اصل یادشده در این است که با توجه به آن، از شهرتهای اتفاقی که محصول زحمت و تلاش خود شخص نباشد. حمایتی نخواهد شد.
بدین ترتیب، تنها شهرتی درخور حمایت خواهد بود که شخص برای به دست آوردنش زحمت کشیده و کسب وکاری به راه انداخته باشد؛ بنابراین، شهرت دارایی فرد تلقی خواهد شد. در نتیجه، میتوان برای توجیه حق جلوت در نظام حقوقی ما نیز به نهاد دارا شدن بلاجهت استناد کرد. در واقع، در فرضی که یک شرکت تجاری از شهرت شخص مشهوری در تبلیغات خویش استفاده میکند و بر فروش کالای خویش میافزاید، به سبب استفاده از حق دیگری دارا شده است. برای همین، تردیدی در مسئولیت وی نخواهد بود؛ بنابراین، منطقاً استفاده کننده ملزم خواهد بود تا عواید حاصل از محل استفاده از شهرت دیگری را به وی مسترد دارد.
این باور، دشواریهای ویژهای در مرحله اثبات خواهد داشت؛ از جمله اینکه باید بهره مندی شخص از محل استفاده از شهرت دیگری و نیز، رابطه سببیت میان بهره مندی و استفاده از شهرت دیگری اثبات شود، به نحوی که دقیقاً مشخص شود، عواید حاصل از محل استفاده از شهرت دیگری به دست آمده است. برای نمونه، در فرضی که از تصویر یک بازیگر در تبلیغات محصول تجاری استفاده میشود، بازیگر باید ثابت کند که استفاده از شهرت او سبب افزایش فروش محصول شده است. به علاوه، باید میزان دقیق فروش افزایش یافته نیز مشخص شود تا میزان مسئولیت استفاده کننده روشن شود. فروش افزایش یافته ممکن است با ملاحظه دفاتر شخص قابل تعیین باشد، اما اثبات رابطه سببیت به آسانی ممکن نخواهد بود.
در واقع، افزایش فروش، ممکن است اسباب مختلفی داشته باشد که یکی از آنها، استفاده از شهرت بازیگر بوده. بنابراین، به آسانی نمیتوان رابطه سببیت را اثبات کرد. قاضی برای استفاده از قاعده یادشده به عنوان مبنای حق جلوت باید از کارشناس استفاده کند و دقیقاً اثبات تحقق ارکان استفاده بلاجهت را از وی بخواهد. علاوه بر این، وقتی پس از استفاده از شهرت دیگری، به ناگهان فروش یک شرکت افزایش مییابد، میتوان این اماره قضایی را تأسیس کرد که افزایش حاصله ناشی از بهره گیری از شهرت دیگری بوده، مگر آنکه خوانده ثابت کند فروش افزایش یافته ناشی از عامل دیگری بوده است.
در پایان باید خاطرنشان کرد در نظام حقوقی ما ادبیات منسجمی برای معرفی این حق شکل نگرفته است. در این مقاله تلاش شد با استفاده از مبانی عمومی، استناد به برخی از قواعد حقوقی مانند دارا شدن بلاجهت، در نظر گرفتن قانون اساسی مبنی بر احترام به مالکیت شخص بر حاصل کسب و کار مشروع خویش، و نیز با استفاده از پارهای از مقررات پراکنده همانند قانون مسئولیت مدنی قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات و قوانین ناظر بر تبلیغات بازرگانی قانون تجارت الکترونیکی و قانون نظام صنفی کشور و قانون حمایت از حقوق مصرف کنندگان مقدمات لازم برای طرح یک نظریه عمومی در خصوص مفهوم حق جلوت و ممنوعیت استفاده بدون اجازه از نشانه های هویتی اشخاص مشهور فراهم شود.