دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در یادداشتی به پیامدهای کرونا و بررسی وضعیت جهان پس از ویروس کرونا پرداخت و نوشت: کرونا سرانجام خواهد رفت، ولی زخم ناشی از کرونا و پیامدهای آن بر پیکر جهان خواهد ماند. چرا؟ چون ساختار قدرت بین الملل کنونی، توان کافی برای درمان این زخم و جبران پیامدهای وسیع آن را ندارد، طبعاً این ساختار تغییر خواهد کرد و نظمی جدید پدیدار خواهد شد.
به گزارش «تابناک»؛ دکتر محسن رضایی در یادداشتی پیرامون جهان بعد از «کرونا» پیش بینی کرده که «در آینده از یک سو غرب یعنی اروپا و امریکا، ضعیف میشود و از سوی دیگر، آسیا و چین قویتر از گذشته در صحنه خواهند بود و در نتیجه، بخش اعظمی از قدرت و برتری اقتصادی از غرب به شرق منتقل میشود، ولی آیا آسیا و چین قادرند اولا انسجامی همچون غرب در نیمه دوم قرن بیستم داشته باشند و شکاف هند وچین فعال نخواهد شد؟ ثانیا آیا میتوانند پشتوانه فلسفی و معرفتی متفاوت از اومانیسم و لیبرالیسم به وجود آورند؟»
وی در این یادداشت فرصتها و تهدیدات پیشاروی ملت ایران، نظام و انقلاب اسلامی را مورد سؤال قرار داده و نوشته است که «ملت و نظام ما چه نقشی میتوانند بر عهده بگیرند؟ اینها پرسشهای مهمی است که یک گفتمان ملی را میطلبد. در عین حال، در این خصوص نکات مهمی وجود دارد که میتوان در این پویش ملی به آن پرداخت: در آینده از یک سو غرب یعنی اروپا و امریکا، ضعیف میشوند و از سوی دیگر آسیا و چین قویتر از گذشته در صحنه خواهند بود و در نتیجه، بخش اعظمی از قدرت و برتری اقتصادی از غرب به شرق منتقل میشود، ولی آیا آسیا و چین قادرند اولا انسجامی همچون غرب در نیمه دوم قرن بیستم داشته باشند؟»
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با برشمردن هشت مولفه برآمده از موضوع «کرونا» با ذکر این مساله که «خطرناکتر از کرونا» چیست، عنوان میکند: این بیماری باطنی و اعتقادی خطرناکتر از کرونا، در دو سه قرن اخیر کمابیش در اکثر جوامع بشری نفوذ کرد. متاسفانه در کشورهای اسلامی بدتری شکل آن را رسوخ دادند. ولی زرق و برق فناوری و تبلیغات اجازه اشکار سازی به آن بیماری بدتر از کرونا را نمیداد. این بیماری ابعاد زیادی دارد؛ از بحران بدهی و بدهکار کردن نسلهای آینده گرفته تا جنایات جنگی، ترور و خشونت بی سابقه ـ که طی همین روزهای سخت نیز خشونت ورزی در جهان ادامه دارد ـ تا فروپاشی اخلاق و معنویت الهی در جوامع غربی و غرب زده.
«انسان بدون خدا و بدون پیوند معنوی با دیگران و با دارا بودن سیاستمدارانی خودخواه و متکبر، به یک جسم فاقد حقیقت و هویت تبدیل شده است که از صبح تا شب به دنبال نان میدود. اکنون کرونا، با رونمایی از بیماری باطنی غرب و با فعال کردن آن بیماری، شکلگیری رویدادهای عمیق تری در جهان غرب را آغاز نموده که ممکن است ابعاد آن در آینده گستردهتر شود.
وی در تشریح «فاجعه انسانی» رخ داده در دنیا به دلیل شیوع کرونا یادآور میشود: «مردم از خود سوال میکنند که چرا دولت هایشان آنها را رها کردند و به زودی میفهمند آنها را در مقابل ارزشها و باورهای لیبرالیسم قربانی کردند. آزادی برای بشر است و یا بشر برای آزادی؟ اقتصاد برای مردم است و یا مردم برای اقتصاد؟ مردم جهان بیش از پیش تنهایی خود را احساس خواهند کرد و ممکن است به این نتیجه برسند که خودشان باید به فکر خود باشند و این میتواند آغاز اعتراضات اجتماعی در کشورهای صنعتی و اقتصادهای پیشرفته باشد. بالاخره کرونا کنترل میشود، ولی پیامدهای فعال شده بیماری باطنی، از کنترل غرب خارج خواهد شد. پارهای از پیامدها، قابل کنترل هستند، لیکن بعضی از آنها از جمله آثار فاجعه انسانی، بدتر از تبعات جنگ جهانی، بر چهره حکومتهای غربی باقی خواهد ماند.»
رضایی در بررسی فرآیند «عکس العمل دولت ها» در مقابله با کرونا ادامه میدهد: «رئیس جمهور فعلی آمریکا با شعار این که امریکا را دوباره اول خواهیم کرد، روی کار آمد، اما امروز با بزرگترین بحران تاریخ آمریکا مواجه شده، به طوری که دهها هزار مردم مبتلا به کرونا را رها کرده و قصد حمله به عراق را دارد تا افکار عمومی را منحرف کند. کرونا نه فقط قدرت آمریکا و اروپا بلکه اندیشه لیبرالیسم و فرهنگ سرمایه داری و ارزشهای آمریکایی، آزادی و دموکراسی آمریکایی را با چالش بزرگی روبه رو کرده و اقتصاد، امنیت و روابط بین الملل آنان را تضعیف خواهد کرد.»
وی به «جریانات سیاسی و راهکارها»یی که در پساکرونا تجویز خواهد شد نیز اشاره کرده و تاکید میکند: گروه نخست سعی دارند با تجویز چند داروی مسکن و آرامبخش بر این بیماری خطرناکتر از کرونا سرپوشی بگذارند. گروه دوم که انگشت اتهام دستکاری بیولوژیک و پندمی کرونا به سوی آنهاست و بیشتر با اردوگاه صهیونیزم مرتبطند، تلاش میکنند با نفوذ در کشورهای پیروز علیه کرونا و ایجاد نظمی جدید که پس از فروپاشی نظم فعلی به وجود میآید به حیات خود ادامه دهند تا بتوانند از وقوع یک تحول واقعی در زندگی بشر و یک نظم انسانی و عادلانه در روابط بین الملل جلوگیری کنند. گروه سوم کسانی هستند که از ایجاد مذاهب فریبنده شبیه تمسک به گوساله سامری گرفته تا تقویت واپسگرایی ناسیونالیستی و هویتهای کاذب، در تلاش برای خروج انسان از تنهایی اند.
استاد دانشگاه جامع امام حسین (ع) به تحلیل این مساله که بعد از پایان کرونا شاهد «جهان جدید انسانی و یا انزواگرایی» خواهیم بود نیز پرداخته و اشاره میکند: «واقعیت این است که پیامدهای اقتصادی، انسانی و سیاسی کرونا و بیماری فعال شده و جرقه خورده باطنی و فکری جهان غربی از کنترل امریکا و اروپا خارج و بازی بین المللی به شرق و آسیا منتقل خواهد شد. جهان جدید را آسیاییها رقم خواهند زد. جهان جدید یا تکرار تاریخ به شکل دیگری خواهد بود و ظلم و فساد ادامه خواهد یافت و یا آزادیخواهان و عدالتخواهان وارد صحنه میشوند و با جنبشها و نهضتهای انسانی یک دنیای جدید انسانی را میسازند. آسیا ظرفیت تمدنی بسیار بزرگ تری از غرب دارد؛ تمدنهای بزرگ اسلامی، چینی، هندی، ایرانی در آسیا قرنها جریان داشته است، ولی این به تنهایی سبب نمیشود که یک تمدن با برتری جهانی ساخته شود و تمدن غرب اگر ردای برتری خود از تن به درآورد، ولی برای توازن با شرق به مبارزه ادامه میدهد. بی شک فضای رقابتی جدید شکل میگیرد و بنابراین فرصتها و تهدیدات جدیدی در جهان آشکار میشود.»
وی در عین حال میافزاید: «البته اذعان میکنیم که غربزدهها در اقتصاد و فرهنگ ما مقاومت میکنند و ما هنوز نتوانسته ایم یک اقتصاد قوی اسلامی ایرانی در جامعه مان بنا کنیم؛ ولی پشتوانه آن اخلالگران اقتصادی به زودی فرو میریزد و البته نیروهای انقلاب باید با پشتوانه علمیتر و اندیشه قویتر به مبارزه خود علیه آنها ادامه دهند. ملت ما به برکت انقلاب اسلامی و رهبری انقلابی و حکیم آن، با دست گذاشتن روی منشأ اصلی بیماری باطنی جوامع غربی و غرب زده، قریب چهل سال است که به مبارزه خود در داخل و منطقه و حتی سطح جهانی ادامه داده است؛ بنابراین ملت و نظام ما نمیتوانند در شرایط کنونی، و پس از کرونا به صحنه نیایند و دست روی دردهای واقعی بشر نگذارند.»
«نقش آفرینی بین المللی در انسانی ساختن جهان جدید» موضوع دیگری است که محسن رضایی در یادداش های خود به بررسی آن پرداخته و میگوید: «یک موضوع مهم این است که اگر در ایجاد نظم و جهان آینده، فعالانه مشارکت نداشته باشیم، به همان سرنوشتی دچار خواهیم شد که پس از رویدادهای بزرگ مانند جنگهای جهانی اول و دوم به ایران تحمیل شد؛ اولاً تمامی دستاوردهای انقلاب اسلامی را از دست خواهیم داد و ثانیاً هر گونه تغییر در ساختار قدرتهای بین الملل (برابر تجربههای تاریخی) تاثیرات زیادی بر کشور ما خواهد گذاشت. کما اینکه بعد از جنگ جهانی اول جای پای انگلیس و بعد از جنگ جهانی دوم دست امریکا در غارت کشورمان باز شد و در هر دو ضرر کردیم. از سوی دیگر عدم نقش آفرینی، ما را از فرصتهای کم نظیر دو دهه آینده منطقه و جهان بازمی دارد.»
هفتمین مولفهای که در این یادداشت مورد اشاره قرار گرفته، «انتظار واقعی؛ دکترین آینده» است. در این خصوص این گونه نوشته شده است: «انتظار واقعی یعنی «آمادگی یافتن» برای یک تحول بزرگ جهانی؛ آمادگی برای همراهی کردن و یاری رساندن برای موفقیت و پیروزی منجی بشریت. این آمادگی بدون فراهم ساختنِ قدرت و قوی شدن در همه زمینههای مادی و معنوی که بشر امروز به آنها نیازمند است، امکان پذیر نیست. انتظار یعنی قوی شدن در همه زمینههایی که ایجاد یک انقلاب جهانی به آن نیاز دارد. شکستهای سنگین امریکا و اسراییل در منطقه و حضور مستشاری سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران در کرانههای دریای مدیترانه از دیگر دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی است.»
وی «قوی شدن؛ راه آینده ایران» را هشتمین موضوع در یادداشت خود درباره «جهان پس از کرونا» برشمرده است و خاطر نشان میکند: «خوشبختانه صدور به هنگام «بیانیه گام دوم انقلاب»، دورنما و نقشه راه قوی شدن ما را ارائه کرده است. لازمه تحقق خواستههای این بیانیه، آغاز یک نهضت علمی اجتماعی بین المللی است. این نهضت، تمامی آزادیخواهان و مسلمین به ویژه جبهه مقاومت را به یک تحرک جدیتر همراه با راهکارهای روشن برای پایان دادن به دردهای واقعی بشر، دعوت میکند. شناخت فلسفه وجودی انقلاب اسلامی و پیامها و ارزشها و نمادهای پیشتازانه آن همچون شهید مطهری، شهید بهشتی و دیگر علمای راستین و نیز سردارانی همچون شهیدان باکری، همت، کاظمی و قاسم سلیمانیها و رهنمودهای امامین انقلاب، سرمایهای گرانبها برای جستجو و دستیابی به اندیشه و راهکارهای جدید است.»
مشروح یادداشت دکتر محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در خصوص «جهان پس از کرونا»؛ پیش بینیهای احتمالی و اقداماتی که لازم است در جمهوری اسلامی ایران پیرامون این مساله صورت بگیرد را «اینجا» بخوانید.