به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه ۱۹ فروردین ماه در حالی چاپ و منتشر شد که تاثیر کرونا بر اقتصاد و سلامت و معیشت مردم موضوعی است که تیتر یک تعدادی از روزنامهها را به خود اختصاص داده است.
روزنامه ایران عنوان راهبرد ضد کرونایی دولت هم سلامت هم معیشت را تیتر کرد که به نوعی واکنش به تیتر یک بیشتر روزنامهها با عباراتی که دوگانه مهار بیماری یا اقتصاد را با جملاتی مثل دوگانه نان و جان بود. روزنامه ابتکار نیز تیتر درمان کرونای اقتصاد با مُسکن یارانه را در صفحه نخست خود قرار داده است.
انتقاد کیانوش جهانپور معاون وزارت بهداشت از چین در کنار واکنشها و نقدها بر آن نیز دیگر محور مورد توجه روزنامههای امروز واقع شده است. روزنامه اعتماد که صفحه نخست امروزش را تماما چینی کرده است با چاپ پرچم سرخ چین و رئیس جمهور این کشور عنوان شوخی تلخ را تیتر یک کرد. جهان صنعت نیز با چاپ تصویر جهانپور مقابل تصویر مسئول چینی عنوان عاقبت حرف حساب را برجسته کرده است.
موافقت رهبر انقلاب با برداشت یک میلیارد یورو از صندوق توسعه ملی برای مقابله با کرونا نیز موضوعی است که بیشتر روزنامهها در صفحه یک امروزشان به آن پرداخته اند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
مجید ابهری استاد دانشگاه طی یادداشتی در شماره امروز آفتاب یزد با عنوان آشفتگیهای اقتصادی و کرونا نوشت: ظاهرا روز اول آغاز به کار بعضی از اقشار درتهران، باعث گله و ناراحتی بسیاری از افراد و مسئولین گردید. کاش آن خبرنگار تلویزیون سری به متروی تهران و یا خیابانها میزد و جمعیت انبوه در کنار هم را ملاحظه کرده و گزارشی در مورد آن تهیه میکرد. آثار شوم رفع قرنطینه چند روز دیگر مشخص خواهد شد یعنی درست همان اخطاری که مسئولان بهداشتی بارها اعلام کرده بودند. اما سوال اینجاست که آیا فقط کارمندان دولت در مقابل کرونا مقاوم هستند یا آنها فقط نیازمند گرفتن حقوق هستند؟ و کسبه، دستفروشها و کسانی که روز مزد هستند نیازی به پول ندارند؟ در چه صورتی قرنطینه شکسته میشود فقط در صورتی که افراد توانایی اقامت اجباری در خانه نداشته باشند و به دنبال تهیه نان و غذا از خانه خارج شوند. حالا که قرنطینه به شکل نیمه شکسته شده وبسیاری از افراد به سر کار باز گشته اند، آیا نتایج شوم آن پیش بینی گردیده است؟
آیا امکانات بیمارستانی ما جوابگوی بیماران ناشی از نقض قرنطینه خواهد بود. متاسفانه کسانی که به مدیران ارشد جامعه مشاوره میدهند با شم اقتصادی و بازاری این حرکت را انجام میدهند. اصلا سلامت مردم و جامعه ظاهرا برای آنها اهمیتی ندارد. این همه هتل، مسافرخانه و سالنهای ورزشی که خالی از سکنه وبلااستفاده مانده وجود دارد که باید به مرکز اقامت بی خانمانها تبدیل شده و با نگهبانی از آنها می توان به خوبی آن را کنترل کنیم. ما که ید طولایی در کمک گرفتن از مردم داریم بنابراین میتوانیم از خیرین و نیکوکاران بخواهیم به این افراد کمک کنند. خروج قطره چکانی مردم از خانهها و رفت و آمد آنها در شهر و ایاب و ذهابشان با مترو و دیگر وسایل نقلیه عمومی عوارضی خواهد داشت که از جمله آن میتوان به بالا رفتن آمار مبتلایان به کووید ۱۹ اشاره کرد. با صحبت با این افراد که در خیابانها بوده این نتیجه حاصل شد که آنها بین مرگ از گرسنگی و مبتلا شدن به کرونا، دومی را انتخاب کرده ومعتقد بودن در خانه ماندنشان زندگی شان دچار مشکل میکند. اما آنچه که در این میان برای کارشناسان و مردم نامکشوف باقی مانده بود مسئله فاصله گذاری اجتماعی است شاید منظور از این طرح این است که افراد به طورناگهانی در خیابانها و اماکن اداری مورد کنترل کرونا قرار بگیرند و افرادی که مبتلا هستند به مراکز درمانی منتقل شوند. خدا رو شکر بخشی از دوران قرنطیه با ایام نوروز گره خورد و گرنه همان دو سه روز اول قرنطینه شکسته میشد وشرایط از این بدتر میگشت. اگر در همان روزهای اول نهادهای حمایتی، بستههای حمایتی در اختیار خانوادههای کم در آمد، میدادند امروز شاهد این هجوم گسترده آنها در خیابانها نبودیم.
در این میان کارمندان که حقوق خود را از دولت میگیرند و مشکل آنچنانی ندارند، اما مغازه داران و اقشار ضعیف جامعه چه باید بکنند. در حال حاضر در تهران از دو جهت حضور افراد در خیابانها موجب نگرانی است یکی از سوی کسانی که برای انجام خدمت در مشاغل خود از خانه خارج شده اند و دوم اینکه حدود ۵ هزار نفر از معتادین مشمول ماده ۱۶ که در مراکز شهرداری نگهداری میشدند اکنون در خیابانها رها شده اند؛ بنابراین مسئولان باید هرچه زودتر برای رفع این مشکل اقدام کنند تا بتوانیم کرونا را شکست دهیم.
غلامحسین محمدی، مشاور شهردار تهران در بخشی از یادداشتی با عنوان چرا با روشهای جاری درغلبه بر کرونا موفق نمیشویم؟ در روزنامه ایران نوشت: به نظر میرسد دو دسته سادهانگارانه با مسأله برخورد میکنند: نخست کسانی که سادهانگارانه فکر میکنند دولت به تنهایی میتواند همه کشور را تعطیل کند، معیشت بخش بزرگی از جامعه را در شرایط تحریم و تعطیلی بخش بزرگی از کسب و کارها تأمین کند و شرایط عبور از بحران را به تنهایی فراهم کنند. به نظر میرسد از قضا دولت، تا این لحظه تا حد امکان به میان آمده و تلاش کرده با اختصاص بستههای معیشتی، به تعویق انداختن اقساط وامها و درنظر گرفتن تسهیلات برای بنگاههای اقتصادی از مشکلات مردم و بنگاهها بکاهد. حد توان اقتصادی دولت کم و بیش همین اندازه است.
دوم کسانی که فکر میکنند اگر مردم اخلاق خود را تغییر دهند و مسئولیت پذیر باشند و در خانه بنشینند مسأله حل میشود. آنها مشکلات مردم را دست کم گرفتهاند. بخش مهمی از مردم تلاش خود را کردهاند. اما بیش از این نمیتوانند. وقتی کارفرمایشان از آنها میخواهد سر کار حاضر شوند، وقتی پس اندازهای شخصیشان ته کشیده و دیگر نمیتوانند از پسانداز مصرف کنند، مجبورند از خانه بیرون بیایند و ضرورت در خانه ماندن را نقض کنند.
در چنین شرایطی چه میتوان کرد؟
به نظر میرسد فقط در سایه یک همبستگی و عزم ملی است که ما میتوانیم از بحران عبور کنیم. اگر در نظر بگیریم که از مجموع حدود ۲۰ میلیون نفر نیروی شاغل کشور، فقط نزدیک به ۳ میلیون نفر کارمند دولتاند و بقیه یا کارمند بخش خصوصیاند (کارخانهها و کارگاهها، کارگران ساختمانی، شرکتها و بانکهای خصوصی، بنگاههای خدماتی و ...) یا خود، کارفرمای خودشاناند (مانند وکلا، پیشهوران، رانندگان تاکسی، کشاورزان صاحب زمین و ...) نقش بخشهای توانمندتر جامعه در مهیا کردن امکان «قرنطینه» و ماندن در خانه بیشتر معلوم میشود. به نظر میرسد طبقات دارای جامعه ایران - برخلاف پزشکان- تاکنون نقش خود را در این بحران به خوبی ایفا نکردهاند.
صاحبان حسابهای بانکی میلیاردی، مالکان خانههای متعدد در کلانشهرها، بازاریان و در یک کلام «صاحبان سرمایه» در ایران تاکنون آنگونه که باید به صورت جمعی و رسمی به میان نیامدهاند و شرایط رفاهی چندانی برای اقشاری که زیر دست آنها کار میکنند فراهم نکردهاند. آنها حتی اگر فقط به منافع اقتصادی خود فکر کنند، باید برای غلبه هرچه سریعتر بر بیماری کرونا هزینه کنند. آنها بیتردید میتوانند به میدان بیایند و در کوتاه مدت برای چند ماه هزینههای نیروی کار خود را تقبل کنند تا شرایط اعمال قرنطینه حداکثری فراهم شود و دولت و خیریهها بتواند با آسودگی خیال بیشتری به معیشت بخشهایی از جامعه برسند که نیازهای فوریتری برای رسیدگی دارند. خانوادههای بیسرپرست و بدسرپرست، کودکان کار، دستفروشها، کارگران فصلی، رانندگان تاکسی و ... از این دستاند. بیتردید اگر مسأله درآمدهای نیروی کار کشور حل شود، اگر همه مردم ببینند که صاحبان سرمایه، اتاقهای بازرگانی و صنعت و اصناف و بازارایان و ... درکنار دولت به میدان آمدهاند و حاضرند از سود خود به طور موقت به نفع منافع عمومی و سود خود در دراز مدت صرف نظر کنند، بیتردید افراد بیشتری حاضرند ولو با تحمل سختی و مشقت بیشتری در خانه بمانند، شرایط قرنطینه حداکثری را فراهم کنند و حتی با کمک به خیریهها و همنوعان خود درعبوراز این بحران مشارکت کنند. کسانی که به مصالح دراز مدت کشور فکر میکنند میدانند انتظاراینکه حاکمیت همه بار مسئولیت را بر دوش بگیرد و با اعمال «قوه قهریه» و اعمال قسمی «دیکتاتوری از بالا» مردم را وادار به خانهنشینی کند، به نفع کشور نیست. مردمی که سال هاست برای دموکراسی در کشور مبارزه کردهاند، بهتر است این روزها نیز برای حفظ و تداوم دموکراسی بر شکاف میان دولت و ملت غلبه کنند. هر سه ضلع باید به میان بیایند: مردم عادی، صاحبان سرمایه و دولت. بدون به میان آمدن بخش خصوصی صاحب سرمایه، پذیرش تحمل سختی و مشقت توسط مردم، در نظر گرفتن کمکهای معیشتی هدفمند برای مردم و آنگاه اقدام قاطع دولت در اعمال قرنطینه حداکثری توان غلبه بر این چرخه بحران را نخواهیم داشت.
مهدی مطهرنیا آینده پژوه سیاسی و اجتماعی طی یادداشتی با عنوان تهران مهمتر است یا پکن؟ در آرمان ملی نوشت: آنچه در فضای توئیتری میان نماینده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و سخنگوی ستاد ملی مبارزه با کرونا در کشور بیان شد به دستور رئیسجمهور و دلالت ضمنی بر موجودیت عینی این ستاد بهعنوان ستاد اصلی تصمیمگیری در زمان بحران کرونا موضع رسمی نظام جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود. در واقع آنچه او بیان میکند نزد افکار عمومی از منظر قدرت رسمی حاکم در زمان وضعیت بحرانی باید مورد حمایت اجزای دیگر سیستم واقع شود. آنچه سفیر چین با ادب سیاسی خود، البته در ترجمههایی که انجام میپذیرد و با عنایت به ترجمه آن به نمایش گذاشته میشود، نوعی برخورد بالادستی از طرف سفیر پکن نسبت به سخنگوی ستاد ملی مبارزه با کرونا بهعنوان ستاد اصلی تصمیمگیری در وضعیت بحرانی بنا به مدارک و مدارج موجود است. به هر تقدیر سفیر چین بر مبنای ماموریت خود در تهران و براساس تعهدی که به دولت حاکم بر پکن دارد، طبعا در نظام بینالملل پذیرفته و سفیر آن بهعنوان نماینده منافع و اهداف ملی این کشور در ایران شناخته میشود. آنچه در جایگاه بالادستی میگوید و برداشت افکار عمومی از آن وجود دارد با توجه به عملکرد چین در این چند دهه در ارتباط با ملت ایران نزد افکار عمومی ملت ایران باقی خواهند ماند.
اما از آن دردآورتر نوع برخوردی است که سخنگوی وزارت امور خارجه با این موضوع دارد؛ به نحوی که اینگونه برداشت میشود که وی بیش از آنکه حمایت از سخنگوی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را دنبال کند، و حتی در صورتی که او نادرست بیان کرده زمینههای نوعی حمایت از وی و در عین حال تلاش برای روشنسازی بیشتر موضع را در فضای افکار عمومی نشان دهد، به گونهای سخن میگوید که گویی نوعی حمایت از چین و شکلی از موضعگیری سفیر چین از آن افاضه میشود. اگر چه مردم ایران بخشیدهاند ولی فراموش نکردهاند و سفارتهای فخیمه روس و انگلستان در زمانهای نهچندان دور تاریخی اینگونه برخورد میکردند؛ لذا اکنون وزارت امور خارجه باید در ارتباط با این موضوع دقت و تعمق بیشتری داشته باشد. مردم ایران بسیار لذت میبرند که جناب آقای ظریف در براب مقامات آمریکایی بگوید هیچگاه یک ایرانی را تهدید نکنید و به همان اندازه از عدمحمایت از ایرانیان در جایگاه رسمی تعریف شده در وضعیت بحرانی در مقابل دیگران نیز حمایت را طلب میکنند. سخنگوی وزارت امور خارجه ایران مدافع منافع چین در ایران نیست و اگر منافع چین در ایران به حدی است که باید از این وضعیت گذر کرد مفاهیمی، چون استعمار، استثمار و امپریالیسمی که در ادبیات چپ بوده و در ادبیات انقلاب اسلامی نیز انعکاس پیدا کرده است تنها مصداقش را در ایالات متحده آمریکا و واشنگتن جستوجو نمیکند. پارادایم حاکم بر عرصه سیاست خارجی ایران بعد از انقلاب اسلامی براساس شعارهای موجود در این انقلاب که به هر تقدیر یک واقعیت تاریخی در این مرزوبوم در دهه ۱۳۵۰ محسوب میشود آن بود که نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی؛ لذا آنچه که هماکنون در صحنه افکار عمومی وجود دارد این پرسش است که آیا چین، روسیه، انگلستان، فرانسه و دیگر پایتختهای کشورهای دیگر جهان در منطقه و نظام بینالملل در فکر منافع ملی، اهداف ملی تعریف شده خود و گسترش آنها در مناطق هدف خویش نیستند که ما تنها آمریکا را ببینیم و با بزرگ کردن آمریکا حرکات دیگر کشورها نسبت به ملت خود را در نظر نیاوریم؟ میتوان از منظر ادبیات رسمی و حاکم این را نادیده گرفت ولی در ادبیات سیاسی جاری در میان نیروهای اجتماعی، کنشگران سیاسی، تودههای مردم و طبقه متوسط این معنا رسوب میکند و این دیدگاهها آرام آرام میتواند اثرات خود را بر همگرایی میان مردم و دولت به جا بگذارد؛ لذا اینجاست که باید وزارت امور خارجه و شخص دکتر ظریف با توجه به گسترش حساسیت ناشی از رودررویی توئیتری سفیر چین با سخنگوی ستاد ملی مبارزه با کرونا به این موضوع وارد شود.