به گزارش تابناک به نقل از جماران، این روزها بازهم موضوع «رهبری جریان اصلاحات» و سازوکار مربوط به آن از سوی برخی اعضای حزب کارگزاران مطرح شده است. این مسأله، اما زمانی اتفاق افتاد که دبیرکل حزب کارگزاران در مصاحبه اخیر خود با یک روزنامه گفت: «آقای عارف اگر میتواند در شورای عالی اصلاحات، فراکسیون امید یا هر جایی نقش برجسته ایفا کند باید از او حمایت کنیم، اما اگر در عمل دیدیم که شخصیت اجرایی با توانایی برقرار کردن یک سازوکار فعال را ندارد باید تعارف را کنار بگذاریم. درباره بقیه بزرگان هم همین طور است. حتی دیگر کسانی که شاید برای ما کاریزما بوده و شخصیت مورد علاقه ما باشند. آقای خاتمی یا هر کدام از رفقا. اگر به خاطر شخصیتهای بزرگوار و خصلتهای قابل تحسینی که دارند، به خاطر این که نمیتوانند به هیچکسی نه بگویند و … نباید تعارف داشته باشیم.»
کرباسچی پیشتر نیز اظهاراتی در این باره داشته است. مرداد سال گذشته بود که او در مصاحبه با روزنامه حزب خود گفته بود: «اصلاحات از ابتدا تاکنون رهبری نداشته که اکنون بگوییم نیازمند رهبری جدید است. آقای خاتمی مورد احترام همه بوده و هستند، اما آیا بهواقع آقای خاتمی اصلاحات را رهبری میکنند؟ اینکه زمانی در جریان انتخابات یا در مسئلهای در حوزه دیگری ایشان اظهارنظری کنند و همه به نظر ایشان احترام بگذارند، به معنی رهبری نیست.»
اظهارات او همان زمان نیز با واکنشهای زیادی همراه شد. اما این تمام ماجرا نبود. کارگزاران پیش از انتخابات اخیر مجلس هم سازی مخالف با شورای عالی اصلاح طلبان زد و مغایر با تصمیم آن شورا عمل کرد. ولی به نظر میرسد که انتشار «لیست سازندگی» در انتخابات اخیر مجلس توسط این حزب و عدم اقبال مردمی نسبت به آن توانست بار دیگر وزن سیاسی کارگزاران را مشخص کند و نشان دهد که شاید ادعای داشتن نمایندگی از جریان اصلاحات اندکی برای این حزب زود است.
در همین رابطه، عبدالله ناصری در گفتگو با جماران با بیان اینکه اظهارات سیاسی غلامحسین کرباسچی مبنای تحلیلی ندارد، گفت: متاسفانه عواطف و علقههای شخصی در نگاه دبیرکل حزب کارگزاران به مسائل بسیار نقش دارد. درباره اظهارات اخیر او و محمد قوچانی باید گفت که آن دو اصولا مسیر دیگری را در کارگزاران در پیش گرفته اند. اما از سوی دیگر به نظر میرسد که مشکل آقای کرباسچی بیشتر از آنکه دغدغهای حزبی باشد، مسألهای شخصی است. به نظر میرسد که دلیل این گونه اظهارات از سوی کرباسچی به ماجرای بازداشت او در سال ۷۷ بازمی گردد. گفته میشود آقای کرباسچی انتظار داشته که آقای خاتمی به خاطر بازداشت او از سمت خود استعفا دهد.
وی افزود: این روزها حرفی که آقای کرباسچی میزند با زبان ژورنالیسم از سوی محمد قوچانی تحریر میشود. این دو معتقدند که باید تحت هر شرایطی با اصحاب قدرت کنار آمد و با آنها کار کرد.
در همین حال، جواد امام مدیرعامل بنیاد باران نیز گفته است: «حزب کارگزاران جریانی است با صداهای متفاوت و رفتارهای تکروی، اما ضمن احترام به آن حزب و همه اعضایش، صحبتهای آقای کرباسچی شفاف نیست و ایشان را نماینده جریان کارگزاران هم نمیدانیم چه برسد به نماینده جبهه اصلاحات که بخواهد نظراتی را برای کل جریان داشته باشد.»
از سوی دیگر، جلال جلالی زاده عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت نیز در مصاحبهای گفته است: «بی شک اصلاحات بدون رئیس جمهورش، هویتی ندارد و با آقای خاتمی است که این جنبش معنا و مفهوم پیدا میکند؛ بنابراین اظهاراتی که بیان میشود، پیرامون کنار گذاشتن ایشان، غیر قابل قبول است، زیرا که این افراد نیز هویت خود را از اصلاحطلبی گرفتهاند، اما مطالبی را بیان میکنند که مورد قبول اکثریت جریان اطلاحطلب نیست.»
همچنین آذر منصوری، قائم مقام دبیرکل حزب اتحاد ملت در واکنشی به اظهارات کرباسچی گفته است: «به نظرم احزابی که در انتخابات لیست دادند قبل از ورود به مباحثی از جمله پوستاندازی یا حذف دیگران باید به نقد و آسیب شناسی عملکرد خود در انتخابات ۹۸ بپردازند و بر اساس آرایی که در انتخابات کسب کردند به این سوال پاسخ دهند که ماحصل نوع سیاستورزی که آنها در انتخابات اتخاذ کردند، چه آوردهای برای حزبشان و جریان اصلاحطلبی داشته است؟»
وی در ادامه اظهار کرد: «آقای خاتمی هیچگاه داعیهدار رهبری جریان اصلاحات نبودهاند و برای اصلاحطلبان نیز هیچ گاه تعیین تکلیف نکردهاند، بلکه اتفاقا هر جا از ایشان کمک خواسته شده سرمایه احتماعی خود را به میدان آوردهاند. آن هم در شرایطی که خودشان با محدودیتهای بسیاری مواجه هستند. در انتخابات قبل هم با تصمیم اجماعی اصلاحطلبان همراهی کردند و از هیچ لیستی حمایت نکردند.»
از سوی دیگر حمیدرضا جلایی پور نیز با انتشار یادداشتی در کانال تلگرامی خود به رویه کارگزاران انتقاد کرده و در بخشی از مطلب خود نوشته است: «کارگزاران یک تشکل سیاسی دونبش است. یک نبش این تشکل یا خواست اصلی این تشکل راه یافتن به قدرت به هر قیمت و در هر شرایطی است. حتی وقتی در راه رسیدن به این هدف کاندیدای اختصاصیشان در تهران چندمیلیونی سه هزار رای میآورد، میگویند اتفاقی نیفتاده و شتر دیدی ندیدی! و نبش دوم این تشکل هم از جامعه با دفاع از راستترین سیاستهای اقتصادی دلربایی میکند. برای ورود به قدرت دبیرکل این حزب دائم اصلاحطلبان «جریان اصلی» را تخطئه میکند و به اصطلاح موتور اصلاحطلبان را پیاده میکند و وقتی هم موقعیت این تشکل سیاسی در افکار عمومی یا در میان چهرههای اصلاحطلب «خراب» میشود یکی دیگر از اعضای این حزب به رفوگری حرفهای دبیرکل میپردازد، بدون اینکه مشی دبیرکل، رسانهها و شورای مرکزی حزب تغییری کند.»
وی در قسمت دیگری از یادداشت خود آورده است: «کارگزاران متاسفانه در عمل نه عدالت را جدی میگیرد و نه دموکراسی را. اگر جای اعضای کارگزاران بودم بهجای اینکه دغدغه کل جبهه اصلاحات را داشته باشم و دائم برای این جبهه نسخه بنویسم، از اصلاح حزب خودم شروع و فکری به حال این وضعیت «دونبش» این تشکل میکردم. متاسفانه این تشکل پس از بیست سال هنوز متوجه نشده است که مهمترین دغدغه جریان اصلاحات در ایران تقویت دموکراسی و عدالت در حکمرانی ایران به شیوه اصلاحطلبانه، تدریجی، خشونتپرهیزانه و قانونی است. کارگزاران چهرههای ارزشمندی داشته که خدمات قابل توجهی کردهاند، اما متاسفانه تمرکزش صرفا بر توسعه است، آنهم بیشتر توسعهٔ اقتصادی/عمرانی و نه توسعهای عادلانه، متوازن، پایدار و همهجانبه.»
شاید عذرخواهی اخیر سیدحسین مرعشی در جایگاه سخنگوی حزب کارگزاران از اصلاحطلبان، سیاسیون و مردم، نقطه پایانی بر اظهارات نه چندان تازه دبیرکل کارگزاران محسوب شود. مرعشی در مصاحبه اخیر خود سیدمحمد خاتمی را هماهنگکننده عالی و رهبری جامع اصلاحات مینامد و از همکاری حزب کارگزاران سازندگی با رئیس دولت اصلاحات برای برنامهریزی پیرامون فعالیت برای انتخابات ۱۴۰۰ خبر میدهد.