به گزارش تابناک، عباس عبدی، روزنامهنگار، در یادداشتی در روزنامه شهروند نوشت: «فرض کنیم که مزه نوشابهای مثلا کوکاکولا یا نوشابههای مشابه مثل مزه آبغوره باشد؛ آن هم نه فقط ترش که تلخ باشد. در این صورت به نظر شما چند نفر حاضر میشدند چنین نوشیدنیای را خریداری کنند و با علاقه در کنار غذا میل کنند؟ پاسخ روشن است. بعید است که هیچگاه چنین نوشابهای تولید شود، چون بازاری نخواهد داشت. حالا فرض کنید چنین مایعی با این مزه تلخ و حال بههمزن بهعنوان داروی کرونا ساخته و با قیمت گزاف هم فروخته شود. در این صورت گمان میکنیم که چه تعداد متقاضی برای خرید و مصرف آن وجود داشته باشد؟ به طور قطع میلیونها نفر متقاضی خواهد داشت؛ حتی اگر قرار باشد برای یک ماه و روزی سه بار از این داروی تلخ مصرف شود.
حالا بیایید مصرفکننده را کودک در نظر بگیریم. کودک اشتیاق فراوان به خوردن نوشابه دارد، حتی اگر بداند برای او بد است و در برابر مصرف داروی تلخ مقاومت جدی میکند، چون درکی از درمانکنندگی آن دارو ندارد که بخواهد تلخی آن را بر خود هموار کند.
قضیه تفاوت داروی تلخ و کوکاکولا، همچون تفاوت هوس یا سلیقه و لذت با ضرورت است. آن چه تعیینکننده مصرف دارو است، هوس یا لذتجویی نیست بلکه ضرورت درمان بیماری است. به همین علت تلخی آن را حتی اگر به اندازه میوه درخت زقوم باشد، تحملپذیر میکند. در حالی که نوشابه نهتنها ضرورت ندارد، بلکه زیان هم دارد ولی مصرفکننده بهواسطه لذتبخشبودن آن را مصرف میکند. تفاوت کودک و بزرگسال در چیست؟ در فهم واقعیت و غلبه ضرورت بر لذتجویی. در تحمل و پذیرش بدمزگی به امید بهبودی از درد و بیماری.
این مقدمه قدری طولانی شد ولی واقعیت این است که آزادی مطبوعات نه از سنخ سلیقه و هوس و لذت که از جنس ضرورت است. اگر از سنخ هوس و لذتجویی بود، واجد آنچنان اهمیت نبود که نهادهای جهانی روزی را بهعنوان آزادی مطبوعات (سوم ماه مه یا چهاردهم اردیبهشت) نامگذاری کنند که امروز باید آن را با عنوان آزادی مطلق رسانهها در نظر بگیریم. اگر چه آزادی مطبوعات به تلخی مورد نظر در داروی پیشگفته نیست ولی حتی اگر شیرین هم نباشد، آنچنان مهم و ضروری است که باید آن را با جان و دل پذیرا شد. صاحبان قدرت نباید در حد کودک باشند که درکی از بیماری و داروی درمانکننده آن نداشته باشند؛ به طوری که فقط باید با زور یک داروی تلخ ولی موثر را به آنان خوراند. حکومتهای امروزی آن قدر بزرگ و عاقل شدهاند تا عقل آنان حکم کند که تلخی مطبوعات آزاد را بر هر شیرینی رسانههای مجیزگو ترجیح دهند. حکومتهای بالغ و رشدیافته مثل فردی هستند که میداند نوشابه شیرین برای او زیان دارد و با غلبه بر هوا و هوس زودگذر خود از خوردن آن پرهیز میکند و در عوض به هر قیمتیشده داروی تلخ را خریداری و مطابق تجویز پزشک مصرف میکند. چون میداند سلامتی برای شخص و سلامتی برای حکومت ارزشمندتر از هر لذت زودگذری است. سیاستمداران پا به سن سیاسی گذاشته و دارای بلوغ سیاسی میدانند که آزادی رسانه و مطبوعات تلخ است، در این تردیدی نیست ولی باید آن را تحمل کرد؛ چراکه نویدبخش شکلگیری یک نظارت موثر بر حکومت از حیث کارآمدی و جلوگیری از فساد است. آزادی مطبوعات یک هوی و هوس زودگذر نیست، یک ضرورت است که تلخی آن باید نصیب قدرتمندان شود و نه روزنامهنگاران. همچنان که سازندگان دارو نباید مجازات شوند، باید تکریم شوند. اگر قدری هم تلخی دارد باید برای بیمار باشد نه دیگران.»