زن ۲۰ ساله، کلکسیونی از شوهران خلافکار دارد!

می دانستم که سومین شوهرم مخارجش را از راه سرقت خودرو تامین می کند ولی چاره ای نداشتم جز آن که چشمانم را روی خلافکاری هایش ببندم و در ارتکاب جرم با او همراه شوم، چرا که وقتی خمار می شدم همه فکر و ذهنم رسیدن به مواد مخدر بود، به همین دلیل دست به هر کاری می زدم
کد خبر: ۹۷۷۱۸۳
|
۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۰۹:۱۹ 09 May 2020
|
32101 بازدید
|

به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه خراسان، این ها بخشی از اظهارات زن ۲۰ ساله عضو یک باند سرقت خودرو است که در عملیات ضربتی نیروهای تجسس زبده کلانتری شهرک ناجای مشهد به دام افتاد.

این زن جوان که ریشه زندگی فلاکت بارش را اعیاد می داند، درباره قصه غم انگیز گذشته خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شهرک ناجای مشهد گفت: ۱۱ ساله بودم که مرا به «حسن علی» شوهر دادند. پدر معتادم فکر می کرد دختر باید چشم و گوش بسته باشد و در سن پایین ازدواج کند. از سوی دیگر یک نان خور هم از سفره غذایشان کم می شد. با آن که پدرم جوشکاری می کرد و مادرم نیز به عنوان خدمتکار در منازل بالاشهری ها مشغول کار بود ولی باز هم به سختی مخارج زندگی و هزینه های اعتیادشان را تامین می کردند.

من زمانی فهمیدم که «حسن علی» هم معتاد است که او بیشتر اوقاتش را با دوستان معتادش می گذراند و سپیده دم به منزل می آمد. همسرم بیکار بود و روزها را نیز می خوابید. چون پدر و مادر خودم معتاد بودند، توان رویارویی با او را نداشتم. با وجود این، دو سال این شرایط را تحمل کردم و بالاخره در ۱۳ سالگی اولین مهر طلاق بر شناسنامه ام جا خوش کرد.

به منزل پدرم بازگشتم و در حالی که خواهر و برادر کوچک ترم را به خاله ام می سپردیم، به همراه مادرم به کارگری می رفتم. یک سال بعد از این ماجرا، پدرم با خواستگارانی که برایم پیدا می کرد، سعی داشت به هر طریقی مرا شوهر بدهد. برای فرار از این وضعیت به خاله ام پناه بردم تا مدتی مرا نزد خودش نگه دارد اما او از ترس پدر معتادم و برای جلوگیری از آبروریزی، خواسته ام را نپذیرفت و من به ناچار دوباره به خانه بازگشتم چرا که خواهر و برادر کوچک ترم نیز به من وابسته بودند.

یک ماه بعد پدرم مرا به «محمود پلنگ» شوهر داد. او جوانی سابقه دار و شرور بود که مواد مخدر مصرفی پدر و مادرم را تامین می کرد. «محمود» که بارها به خاطر قاچاق مواد مخدر زندانی شده و آثار خودزنی های زیادی روی پیکرش نمایان بود، همواره مرا کتک می زد تا جایی که با افکاری احمقانه و برای رهایی از این وضعیت به فکر خودکشی می افتادم.

همسرم شرط گذاشت که اگر مدتی با او به شهرستان بروم و برایش کار کنم، حاضر می شود طلاقم بدهد. من هم به ناچار قبول کردم اما قبل از عزیمت به شهرستان، او دوباره دستگیر و برای مدت طولانی راهی زندان شد. در حالی که با زندانی شدن همسرم و به حکم قانون طلاقم را گرفتم اما در همین روزها پدرم هنگام جوشکاری از روی داربست سقوط کرد و ویلچرنشین شد به همین دلیل روزگار ما سخت تر شد و من در آشپزخانه یک رستوران مشغول کار شدم تا کمک خرج خانواده ام باشم.

وقتی از سختی کار می نالیدم، مادرم مرا به مصرف مواد مخدر ترغیب می کرد و این گونه بود که خیلی زود معتاد شدم و تا به خودم آمدم همنشین مواد مخدر صنعتی شده بودم. در این وضعیت زندگی ما از هم پاشید و هرکس فقط برای تامین مواد مخدر خودش تلاش می کرد.

خاله ام که این شرایط آشفته را دید خواهر و برادر کوچکم را تحویل بهزیستی داد. من هم که برای فروش مقداری از لوازم منزلمان به سمساری رفته بودم تا با فروش آن ها مواد مخدر بخرم، در همان فروشگاه با جوانی به نام «رمضان» آشنا شدم. وقتی از من درباره علت فروش وسایل منزل سوال کرد، داستان زندگی و سرگذشتم را برایش بازگو کردم. او بعد از شنیدن ماجراهای تلخ گذشته ام، پیشنهاد ازدواج داد و من هم بلافاصله پذیرفتم. چند روز بعد از طریق دوستان «رمضان» فهمیدم که او یک سارق حرفه ای است و چندین فقره سابقه کیفری دارد. با شنیدن این حرف ها غم سنگینی قلبم را فشرد اما چاره ای نداشتم جز سکوت و همراهی با او، چرا که آن زمان 18سال بیشتر نداشتم و نمی توانستم خماری را تحمل کنم.

من برای تامین مواد مخدر صنعتی هر کاری انجام می دادم، به همین دلیل مجبور شدم برای آن که همسرم دستگیر نشود وارد باند آن ها شوم تا پلیس با وجود یک زن هنگام سرقت های خودرو به آن ها مشکوک نشود.

دو سال با «رمضان» زندگی کردم و قرار بود که مرا به عقد دایم خودش در آورد ولی در حالی که سوار بر یک دستگاه پژو206 سرقتی بودیم، در محاصره پلیس قرار گرفتیم و...

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۳
در انتظار بررسی: ۲
انتشار یافته: ۲۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۰۲ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
بعضی ها چقدر به سختی زندگی می گذرانند.
پاسخ ها
ناشناس
| - |
۱۱:۵۱ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
فقط بعضی ها؟ داداش مثل اینکه تو این مملکت نیستی ها
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۴۹ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
چرا مشهد؟؟؟؟
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۰۷ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
سوال نداره. چون شهر مذهبیه دیگه !!!نماز جمعش برقراره و و کلی هم عالم دینی روز و شی مردمو به بهشت می کشونند.
حکایت اون ستاره شناسه که از بس سربه هوا بود جلوی پاشو نمیدید و تالاپ تالاپ توی چاه می افتاد.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۰۲ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
بعد زمانی که مواد فروشان اعدام می کنند یه عده ...
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۲۳ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
هنر اینه که ملت به این فلاکت نیافتند تا مواد مصرف نکنند. اعدام قاچاقچی راحت ترین و بی فایده ترین کاره.
امیر
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۴۷ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
با سلام واقعا شما مشکل این عزیز را اعتیاد میدونی
کاملا اشتباه است اعتیاد یکی از راههای فرار از فقر و
بدبختی است آقایان که هزاران هزاران میلیاردی دزدی
میکنند و خیلی راحت میگن رفت آخرش میشه این که
بازهم نتیجه خوب و امیدوار کننده ای چون مردم تا
حدودی هوای هم رو دارند خدا به صاحب شهید این
این ماه کسانی که این مملکت رو به این روز درآوردن
به سزای عمل خود برساند
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۴۴ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
جامعه درست کردیم. آقایان مسول کلاهشان را بالاتر بگذارند.
خويي
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۰۱ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
همه نقاط كشور كما بيش با اين مشكل دست به گريبان هستند
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۰۸ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
جامعه درست کردیم. آقایان مسول کلاهشان را بالاتر بگذارند.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۰۶ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
واقعا بيگناه است
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۲۹ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
آقای علم الهدی همشهری هایت را دریاب.
ناشناس
|
New Zealand
|
۱۳:۳۴ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
یه بچه بوده که شوهر داده شده. واقعا نمی شه تقصیری متوجه این بچه کرد.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۵۷ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
متاسفانه همیشه مشکل رو در افراد جستجو می کنن تا سیستم و فرهنگ و جامعه!!!

نمونه تناقض گرایی ها از این دست کم نیست، بعنوان نمونه اگر زنی از فقر خود فروشی کنه بهش میگن هرز و تقبحش می کنن. اما اگر بره کلیه اش رو بفروشه میگن ایثار کرده!!!

مگه کلیه بخشی از خود زن نیست؟!

متاسفم برای فرهنگ، سیاست، جامعه و مملکتمون که به این روز نشسته
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۵۳ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
سم هم خوردنیه غذا هم خوردنی پس فرقی با هم ندارن؟
سعید
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۵:۳۶ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
چی میگی هیچ معلوم هست
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۱۸ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
داستان سرایی قشنگی بود،احسنت به تخیل نویسنده.
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # انتخابات آمریکا # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
عملکرد صد روز نخست دولت مسعود پزشکیان را چگونه ارزیابی می کنید؟