مرد میانسال که 11 سال قبل شوهر خواهرش را به قتل رسانده بود در حالی تقاضای کمک برای آزادی داشت که برادر مقتول همچنان حاضر به گذشت نیست.
به گزارش ایران، این مرد که در کار تأسیسات ساختمانی بود در اردیبهشت سال 88 شوهر خواهر خود را که راننده خودروهای سنگین بود به قتل رسانده و جسدش را نخست در حمام خانه اش دفن کرد اما وقتی ساکنان خانه متوجه بوی تعفن شدند وی شبانه جسد را بیرون کشید و به بیابان برد و سوزاند.
وی بعد از دستگیری به درخواست اولیای دم که دو فرزند مقتول و برادرش بودند به قصاص محکوم شد اما مدتی بعد فرزند بزرگ مقتول از قصاص داییاش چشم پوشی کرد و خواهان دریافت دیه شد. اما فرزند دیگر مقتول هنوز به سن قانونی نرسیده بود به همین خاطر متهم به زندان رفت تا برای پروندهاش تعیین تکلیف شود.
بدین ترتیب با گذشت 11 سال از این ماجرا مرد میانسال که از بلاتکلیفی در زندان خسته شده بود صبح دیروز با حضور در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران از قضات خواست تا با توجه به ماده 429 قانون مجازات اسلامی برای پروندهاش تعیین تکلیف کنند.
در ابتدای جلسه متهم گفت: من از کاری که کردم خیلی پشیمانم و عذاب وجدان دارم. من و شوهر خواهرم که راننده خودروهای سنگین بود یک پول مشترک داشتیم که آن را به فردی داده بودیم تا با آن پول کار کند و به ما سود بدهد.
مدتی که گذشت متوجه شدم شوهر خواهرم سود بیشتری برای خودش برمیدارد و سهم مرا نمیدهد به همین خاطر به او اعتراض کردم که با هم درگیر شدیم و من یک مشت به سرش کوبیدم و همین موضوع باعث مرگ وی شد. از ترس جسدش را به بیابان بردم و سوزاندم تا کسی نتواند پیدایش کند اما مدتی بعد پلیس مرا دستگیر کرد.
وی در حالی که گریه میکرد، گفت: زمانی که به زندان افتادم همسرم باردار بود و بعد هم فرزندم به دنیا آمد الان او 11 ساله شده و من هنوز نتوانستهام بچهام را در آغوش بگیرم و از نزدیک ببینمش. هر چند فرزند بزرگ مقتول رضایت داده و شنیدهام که فرزند کوچکش هم راضی به گذشت از قصاص من است اما برادر مقتول رضایت نمیدهد.
من از قضات دادگاه تقاضا دارم کاری کنند که من از زندان بیرون بروم چون میدانم اگر آزاد شوم میتوانم رضایت اولیای دم را جلب کنم ما فامیل هستیم و آنها به من و خانوادهام رحم میکنند.
در ادامه جلسه برادر مقتول در جایگاه ایستاد و گفت: برادرم تو را امین زندگی اش میدانست و به تو خیلی اعتماد داشت اما تو او را کشتی و بچههایش را یتیم کردی حالا از ندیدن فرزندان خودت میگویی؟ پس بچههای برادرم چه کنند که دیگر نمیتوانند پدرشان را ببینند.
وی در ادامه رو به قضات کرد و گفت: این مرد باید اعدام شود من حاضرم سهم دیه برادرزاده هایم را بدهم تا این مرد اعدام شود. خواهش میکنم اگر میتوانید مرا به جایی معرفی کنید تا وام بگیرم و پول دیه را بدهم تا این مرد به سزای اعمالش برسد.
بدین ترتیب قضات برای تصمیمگیری درباره پرونده این مرد وارد شور شدند.